خبرآنلاین با محسن صفایی‌ فراهانی، رئیس سابق فدراسیون فوتبال و فعال سیاسی اصلاح‌طلب، درباره دولت در سایه، سن مدیران، جبهه‌های سیاسی و عملکرد مجالس به گفت‌و‌گو پرداخت. بخش‌های مهم این گفت‌وگو که در روزنامه شرق به چاپ رسیده در ادامه می‌آید:

- وقتی انقلاب شد، اکثر مدیران قبلی را به دلیل این که با رژیم گذشته کار کرده بودند، درست یا نادرست، پاک‌سازی و اخراج کردند و بیشتر آنها از محیط اداری کشور خارج شدند. در تشابه با درجه‌های نظامی‌، باید گفت هر چه سروان و ستوان بود، در وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و شرکت‌ها جای سپهبد و ارتشبد نشستند! یعنی کادرهای جوان کم یا بی‌تجربه سکاندار مدیریت کشور شدند و اکثرا در تمام آن سال‌ها، با تجربه و خطا رشد کردند و مدیریت پرهزینه‌ای برای کشور داشتند. جلوتر که رفتند، متوجه شدند اشتباهاتی کرده‌اند و درصدد رفع اشتباهات خود برآمدند.

- با توجیه انقلابی‌گری همه ضوابط را حذف کردیم. منتها حالا دیگر ٣٨ سال از انقلاب می‌گذرد و دیگر نمی‌توانیم بگوییم شرایط انقلابی است. امروز باید کشور را با ضابطه اداره کرد.

- به‌ نظر من، آقای روحانی در دوره اول این فرصت را داشت که بیشتر بررسی کند و نیروهایی را برای معاونت‌های وزارتخانه‌های خود بچیند تا در این دوره برخی از آنها را به عنوان وزیر انتخاب کند.

- دو سال از عمر مجلس دهم می‌گذرد اما کدام اتاق فکر از اعضایی که وارد مجلس شدند، پشتیبانی می‌کند؟ حداقل اعضای فراکسیون امید در مجلس حدود صد نفر هستند اما چرا اتاق فکری برای پشتیبانی از آنها شکل نگرفته است. باید اعضای فراکسیون از حمایت و پشتیبانی‌های اتاق فکرهای تخصصی بهره‌مند شوند تا روی لوایح و طرح‌ها کار جدی کارشناسی انجام دهند و نمایندگان را توجیه کنند که چه چیزی به نفع مردم و منافع کشور است. در آن‌ صورت، فراکسیون در مجلس معنی پیدا می‌کند.

- اصلاحاتی که رئیس‌ دولت اصلاحات در سال ٧٦ مطرح کردند، بر مبنای طرز فکری جدید بود و سعی کردند مردم شناخت بهتری از جامعه مدنی و مشارکت در سازمان‌های مردم‌نهاد، انجمن‌های صنفی، سندیکاها و احزاب داشته باشند. عمر و استمرار کار احزاب و انجمن‌های سیاسی است که می‌تواند شرایط مناسب‌تر را فراهم کند.

- اگر قرار است اصلاح‌طلبان در سال ٩٨ تأثیر بیشتری در انتخابات مجلس داشته باشند، حتما باید به‌ سرعت برای تشکیل جبهه اصلاحات اقدام کنند. به‌ جای شورای عالی فعلی، باید شورای عالی‌ ناشی از سازماندهی و تشکیلات، با اعضا شناخته‌ شده و ظرفیت‌های معلوم باشد. امروز در دنیا تشکیلات حرف اول را می‌زند. نمی‌توان هیچ اداره، شرکت و ارگانی را بدون تشکیلات اداره کرد.

- ببینید موقعی اجماع واقعی وجود دارد که مرام‌نامه جبهه اصلاح‌طلبان تهیه شود. بدیهی است مرام‌نامه یک چارچوب دارد که اعضا باید به آن اعتقاد داشته باشند. وقتی آن را ننویسند، همه احزاب اصلاح‌طلب می‌توانند بگویند ما در کل با هم موافق هستیم. آن کل که با آن موفق هستند، چیست؟

- وقتی حزب کارگر در انگلستان کابینه در سایه دارد، معلوم است کادر مشخصی هستند که در نقش دولت مرتبا فعالیت‌های مختلف حزب حاکم را مونیتور می‌کنند و چه لوایحی را به مجلس می‌برد و آیا این لوایح به نفع کشور و به نفع مردم است؟ تا اگر نیست، بتوانند از طریق نمایندگان حزب کارگر که در پارلمان حضور دارند، مسئله را پیگیری کنند.

- نقش‌احزاب در دنیا، اصلا برای همین است که از نیروهایی که در مراکز تصمیم‌گیری حکومتی هستند، حمایت و پشتیبانی کنند.

- ائتلاف سال ٩٤ برای انتخابات مجلس، یک ائتلاف نانوشته بود. هیچ توافق مکتوبی وجود نداشت. اصلا معلوم نبود بر اساس چه اصولی اقدام خواهد شد! دو نفر که می‌خواهند با هم شراکت کنند، بقالی هم که بزنند، یک صفحه کاغذ جلویشان می‌گذارند و می‌گویند که چقدر پول می‌گذارند و چه جنسی را می‌خرند. نمی‌شود که چارچوب‌ها را بحث و مشخص نکنند.

- اصلا دوره تصمیم‌گیری‌های فردی در دنیا تمام شده است. آحاد جامعه رشد کرده‌اند و با روش‌های نوین آشنایی دارند. مردم‌سالاری و دموکراسی تعاریف و الزامات مشخصی دارد؛ خارج از آنها فقط می‌شود شعار داد. مردم دیگر به شعار قانع نیستند. اصلاح‌طلبان هم باید رهبری سازمانی را عملیاتی کنند.

- چه اشکالی دارد بعضی از شخصیت‌های اصلاح‌طلب با آنها [اعضای شورای نگهبان] صحبت کنند؟ آنها هم بالاخره مدیران این کشور هستند. پس بهتر است با آنها صحبت شود که به عواقب تصمیمات خود توجه کنند. برای پیشبرد اهداف کشور و حل بحران‌های فراگیر تعریف‌ شده در بالا، نیاز به مدیران کاردان و تواناست و برای حضور آنها در مراجع تصمیم‌گیری کشور، چه مجلس و چه دولت، باید هر کاری که لازم باشد، انجام داد.»

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.