هفته گذشته جهان شاهد مرگبارترین نماد خشونت و یا به عبارت بهتر ترور در لاس وگاس ایالات متحده بود. مسئول این حادثه مرگبار و ترور، یک آمریکائی بود. وقوع چنین حوادثی در ایالات متحده بی سابقه و کم نبوده و قطعا آخرین آن نخواهد بود. البته اگر چنین جنایات و کشتار دسته جمعی عده ای بی گناه توسط یک غیر آمریکائی انجام می شد و مقامات آمریکائی از پیدا کردن دلیل و انگیزه این جنایات ناتوان می ماندند بلافاصله آن را به تروریسم بین المللی! منتسب می کردند و ضمن آن سعی می کردند کشور و یا کشور هائی را متهم به دست داشتن در آن نمایند و آن کشور ها را منشا تروریسم قلمداد کنند. اما اکنون، مانند موارد بسیار دیگری، یک آمریکائی مرتکب چنین جنایت هولناکی شده است، و لذا مقامات امنیتی آمریکا دیگر صحبتی از تروریسم بین المللی نمی کنند.

حال این فرد جنایتکار را روانی می نامند، چون در پیدا کردن و کشف علل آن ناتوان مانده اند و از سر ناچاری دست به دامان مردم شده اند و از آنها کمک خواسته اند که به یافتن انگیزه حادثه به سازمان های امنیتی یاری دهند.

این روش مقامات دولت آمریکا آن قدر مضحک، مطرود و نخ نما شده است که دیگر اعتراض نویسندگان و روشنفکران ایالات متحده را نیز موجب شده است. یکی از آنان "تامس لورن فریدمن" تحلیلگر معروف آمریکائی است که سه بار برنده جایزه "پولیتزر" ادبی آن کشور شده است. این نویسنده حادثه لاس و گاس و علل و انگیزه آن را به  همان صورتی که این نگارنده در بالا بدان اشاره کرد،  عنوان نموده است ( منبع روزنامه نیویورک تایمز۷ اکتبر ۲۰۱۷)

 

اما نکته  ای که بسیار مهم بوده و باید به آن توجه کرد این است که مقامات آمریکائی چنین جنایاتی را "تروریسم" نمی دانند. در حالی که برای هر فرد عادی اکنون روشن و مشخص است که خشونت و ترور دو روی یک سکه اند. به معنای دیگر هر عملی که به نحوی ایجاد رعب و وحشت عمومی را فراهم نماید در چهار چوب تعریف ترور و تروریسم می گنجد. از آن مهمتر، فراهم شدن زمینه برای ایجاد ترور و وحشت و رعب است. کما اینکه حادثه خونبار لاس وگاس و موارد بزرگ و کوچک بسیاری که در جامعه ایالات متحده تا کنون  اتفاق افتاده است ثابت می کند زمینه در این جامعه زیاد و متاسفانه برای این حوادث مناسب  است.

آزادی خرید و داشتن اسلحه در آمریکا یکی از این عوامل به شمار می آید و به ایجاد رعب و وحشت کمک کرده و می کند.کما اینکه در لاس وگاس آن فرد جانی به راحتی دهها قبضه از پیشرفته ترین سلاح را خریده و  انباشت کرده بود تا جان  انسان های  بی گناه را بگیرد و در جامعه آمریکا رعب و حشت ایجاد کند. 

متاسفانه  این می تواند به سایر جوامع جهان نیز تسری پیدا کند؛ زیرا به هر حال وجود روابط میان کشور ها و ارتباطات میان جوامع مختلف در انتقا ل ارزشهای فرهنگی و شیوه زندگی امری اجتناب ناپذیر است. اکنون هم این روش "ترور آمریکائی" است که بی تردید امنیت جامعه بین المللی را تهدید  کرده و به مخاطره می اندازد.

به علاوه اکثر دولتهای آمریکا و بالاخص دولت کنونی با فروش سخاوتمندانه سلاح مرگبار به سایر کشورها از یک سو و ایجاد اختلاف میان آنها و دامن زدن به جنگ به رعب و وحشت در سطح بین المللی کمک کرده و می کنند. البته شگفت اور و مضحک این است که این کار را در جهت حفظ امنیت آمریکا ( البته آمریکا  در درجه اول!!!) و نیز بین المللی می دانند. 

بی تردید وجود خشونت و ترور در آمریکا و عواقب مرگبار نه تنها در داخل آمریکا بلکه در خارج به تشدید آن کمک می کند و می توان گفت نوعی رابطه متقابل دارد. نمونه های آن هم بسیار است. از جمله کشتار مک وی آمریکائی که زمانی متخصص ساخت و به کار انداختن بمب در ارتش آمریکا  بود و در سالهای بعد در شهر اوکلاهماسیتی آمریکا  با منفجر ساختن یک ساختمان  موجب مرگ صدها زن و کودک و مرد شده بود و یا دیوانه ای به نام ستوان ویلیام  لاکلی در ویتنام که به دلیل جنون و ناراحتی روانی و خشونت که  از جامعه و محیط خودش آن را گرفته بود، در شهر "مای لای " با بی رحمی دهها نفر زن و کودک و مرد پیر ویتنامی را به اتهام واهی و مسخره ارتباط با "ویت کنگ" قتل و عام کرد که قطعا از یاد و خاطر مردم جهان نمی رود.

پرسشی که باقی می ماند اینست که آیا بر این گونه اقدامات سبعانه و جنایتکارانه می توان نامی جز تروریسم گذاشت؟ این هم خود ترور است، و فقط شکل و نحوه آن متفاوت است و البته بسیار پیشرفته و از تولیدات و صادرات جامعه آمریکاست.

مردم آمریکا خوب می دانند، که خشونت، خشونت و ترور، ترور چه در داخل و چه خارج از کشور آنها می آفریند. البته نقش مشکلات روانی و روحی که تا حدودی ناشی از زندگی ماشینی و پیشرفته هست نیز نباید دست کم گرفته شود.

لذا این دیگر بر مردم آمریکاست که خود این مشکل را حل و دولت هائی را انتخاب کنند که به ترور و وحشت دامن نزنند و مردم این سئوال را از خود بپرسند که آیا آن اندازه که حکومت هائی که در آمریکا بر سر کار  می آیند و تروریسم را به اصطلاح به تروریسم بین المللی و گاه عوامل مبهم منتسب کرده و تبلیغ می کنند نباید علل آن را در داخل جامعه آمریکا و روش ها و سیاست های دولت های آنان  جستجو کنند؟

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.