به گزارش ایسنا، این استاد دانشگاه تاکید دارد که لابی آیپک اصلا نمی‌خواهد ایالات متحده با همه کشورهای خاورمیانه ارتباط معقولی داشته باشد و با هیچ کدام " ارتباطی ویژه" نداشته باشد در حالی که به اعتقاد والت باراک اوباما این دو مبارزه را برده است، چون تیم مذاکره‌کننده‌اش توانست توافق خوبی طراحی کند که این دو هدف را داشته باشد.

والت در این مقاله بر این نظر است که دستیابی ایران و ۱+۵ به توافق هسته‌ای محاسبات اسراییل و لابی آیپک در آمریکا درباره آینده منطقه و خاورمیانه را بر هم می‌زند از این رو آنها اجازه نخواهند داد این توافق به سرانجام برسد و تازه نبرد اصلی بر سر آینده دیپلماسی آمریکا در خاورمیانه شروع می‌شود.

به گزارش ایسنا، مقاله استفان والت که دو سال پیش منتشر و تقریبا این روزها و سیاست‌های به کار گرفته شده از سوی دولت ترامپ درباره ایران، برجام و منطقه را پیش‌بینی کرده بازخوانی کرده است که در پی می‌آید:‌

"چه اتفاقی قرار است برای توافق با ایران بیفتد؟ اجازه بدهید مقداری قلم فرسایی بکنم و چند پیش‌بینی نه چندان خاص انجام بدهم و بعد به شما بگویم که از نظر من مساله‌ اصلی چیست. اول این‌که توافق قطعی خواهد شد، اگر چه ممکن است به رای وتوی رئیس‌جمهور در برابر کنگره بدبین نیاز باشد. مسلما سناتورها و نمایندگان زیادی در کنگره جلوی دوربین ژست خواهند گرفت، حزب جمهوری‌خواه به دلایل حزبی رای منفی خواهد داد و نامزدهای ریاست جمهوری این حزب برخی اظهارات احمقانه و توهین‌آمیز خواهند کرد. اما نمایندگان شاخصی مثل " ساندر لوین" حمایت خود را از توافق اعلام کرده‌اند. دیگران نیز از او پیروی خواهند کرد و اوباما قطع به یقین آراء مورد نیاز برای وتوی رای کنگره را کسب خواهد کرد.

چرا توافق پیش خواهد رفت؟ تا حدی به خاطر این‌که کنگره معمولا به رئیس‌جمهور آزادی عمل زیادی در عرصه‌ سیاست خارجی می‌دهند، اما بیش‌تر به این دلیل که این توافق به سود منافع ملی آمریکا است و به وضوح بهتر از گزینه‌های دیگر است. ایران به محدودیت غنی‌سازی و بازرسی تن داده است. درست است که روی کاغذ، این کشور می‌تواند از مفاد توافق به صورت جزیی تخلف کند، اما نه آن‌قدر که از حد آستانه هسته‌ای شدن رد بشود.

منتقدانی مانند " مارک دوبوویتز" تلاش کرده‌اند گزینه‌های دیگری را روی میز بیاورند، اما دست خالی برگشته‌اند. در نهایت، ما یا باید این توافق را اجرا کنیم یا این‌که: نظام تحریم‌ها دچار فروپاشی شود و ایران آزادانه برنامه هسته‌ای را با محدودیت‌های اندکی توسعه بدهند. آمریکا دست به جنگ پیشگیرانه‌ای بزند که به ایران انگیزه لازم برای رسیدن به بمب را داده و قابلیت‌های هسته‌ای این کشور را فقط به صورت موقت کاهش خواهد داد.

رد کردن توافق به مردم ایران این نکته را القاء خواهد کرد که حتی انتخاب یک رئیس‌جمهور میانه‌روتر و همکاری با آمریکا هم ثمری نخواهد داشت. این همان چیزی است که تندروها در ایران بارها یادآوری کرده‌اند. علاوه بر این، رد کردن توافق رابطه واشنگتن با پنج قدرت جهانی دیگر را خراب خواهد کرد. مشخص است کدام گزینه برای آمریکا بهتر است.

پیش‌بینی دوم من این است: توافق جواب خواهد داد. منظورم از جواب دادن این است که ایران را از طراحی بمب هسته‌ای در طول دوران اعتبار توافق و حتی پس از آن دور نگه خواهد داشت. این توافق صلح را به خاورمیانه باز نمی‌گرداند. اقتصاد یونان را بهتر نمی‌کند، راهی برای درمان سرطان پیدا نخواهد کرد، باعث نمی‌شود فلان تیم بیسبال بهتر بازی کند یا گلف‌باز حرفه‌ای را به دوران اوجش برگرداند. این توافق مشکلات دیگری با تهران را هم حل نخواهد کرد. این توافق کاری را خواهد کرد که ازش خواسته شده است، کاری که اوباما وعده داده بود: ایران را از تبدیل شدن به قدرت هسته‌ای آستانه‌ای دور نگه می‌دارد.

اما آیا ایرانی‌های باهوش از توافق تخطی نخواهند کرد؟ خیر. چون توافق به وضوح منافع ایران را هم تامین می‌کند. اشتباه نکنید. ایران هیچ وقت، تاکید می‌کنم، هیچ وقت، توافقی امضاء نخواهد کرد که در قبالش منفعت واضحی به دست نیاورد. اگر جور دیگری فکر می‌کنید، خیلی خیال‌پرداز هستید، علاوه بر این، آن جور توافقی که منتقدان دوست داشتند صورت بگیرد، یعنی توافقی که در آن ایران به همه خواسته‌های ما تن می‌داد، حتی با فرض عملی شدن دقیقا توافقی بود که به محض بسته شدن این کشور تمام تلاشش را می‌کرد که از زیر آن شانه خالی کند. اگر می‌خواهید توافقی داشته باشید که دو طرف داوطلبانه به مفاد آن عمل کنند، باید آن را طور تنظیم کنید که منافع هر دو طرف تضمین شود. این درس اول کلاس دیپلماسی است.

فراموش نکنید که هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان بدهد ایران قصد رسیدن به سلاح هسته‌ای را داشته یا چنین سلاحی در اختیار دارد. مشخص است که ایران قصدی هم برای دستیابی هر چه سریع‌تر به این سلاح ندارد.

سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیده‌اند که ایران امروز هیچ برنامه‌ای برای طراحی سلاح هسته‌ای ندارد.

موضع آنها از سال ۲۰۰۷ همین بوده است. این مساله اصلا عجیب نیست. همان‌طور که دلایل استراتژیک منطقی و محکمی دارد که پتانسیل دستیابی به این بمب را در آینده در صورت ضرورت داشته باشد. اما اگر ایران پس از عقد این توافق چنین قصدی داشته باشد، دنیا به سرعت با خبر می‌شود، تحریم‌ها باز خواهند گشت، اقدام نظامی محتمل خواهد شد و تمام منفعتی که ایران از این توافق کسب کرده است باد هوا می‌شود.

ببینید، هیچ کس نباید این قدر ساده لوح باشد که متوجه موانع پیش روی تنش‌زدایی عملی با ایران یا حوزه‌های تقابل منافع با این کشور نباشد. اما ایران با ادعاهای رایج در مورد نیروی نظامی و نقش خود در خاورمیانه‌ فاصله دارد. دفعه بعد که شنیدید کسی از ایران به عنوان "بزرگ‌ترین صادرکننده تروریسم" نام می‌برد، یادتان باشد که آمریکای صلح دوست چقدر برای بی‌ثبات ساختن خاورمیانه در سال‌های اخیر تلاش کرده است. این کار با اشغال احمقانه عراق در سال ۲۰۰۳ شروع شد و هزاران تروریست تحویل این منطقه داد.

در ماه‌ها و سال‌های پیش رو، دقیقا همان افراد و سازمان‌هایی که مبارزه با توافق هسته‌ای را پیش برده‌اند، مخالف بهبود روابط با ایران خواهند بود: دولت اسرائیل و عناصر تندروی لابی اسرائیل در آمریکا. زمانی صحبت کردن از تاثیر لابی اسرائیل بر سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه خطر قرمز بود، اما دیگر این طور نیست. یکی از دلایل شکسته شدن این تابو آن است که هر شهروند مطلعی می‌فهمد که مخالفت با این توافق از طرف این لابی صورت می‌گیرد. اگر مخالفت این سازمان‌ها نبود، مذاکره بر سر این توافق آسان‌تر بود و کنگره هم شانسی برای متوقف کردن آن نداشت.

شکست احتمالی لابی علیه توافق یادآور این نکته است که آیپک سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه را " کنترل" نمی‌کند. قرار نیست هر سازمان لابی‌کننده‌ای همه دعواها را ببرد، به خصوص وقتی پای جنگ و صلح در میان است. به نظرم رهبران بسیاری از سازمان‌های ضد توافق می‌دانند که این بار شکست خواهند خورد، اما ادامه دادن مبارزه برای آنها یعنی جریان پول از طرف حامیان مالی قطع نخواهد شد و دولت و حامیان توافق برای تضمین موفقیت توافق باید حسابی عرق بریزند. شاید آیپک و شرکا این بار شکست بخورند، اما حداقل سیاستمداران را وادار می‌کنند که دیگر با آنها در نیفتند. از این اشتباه هم اجتناب کنید: همین افراد و سازمان‌ها تلاش خواهند کرد که تضمین‌کننده رابطه ویژه آمریکا با اسرائیل ادامه خواهد داشت و آمریکا از اهرم فشارش علیه اسرائیل برای تغییر سیاست شهرک‌سازی در مناطق اشغالی یا موارد دیگر استفاده نخواهد کرد. اگر این توافق پس از به پایان رسیدن مدت اعتبارش، یا حتی بهتر، قبل از پایان دوران اعتبارش بهم بخورد، رسیدن به این هدف آسان‌تر خواهد بود. چیزی که لابی آیپک اصلا نمی‌خواهد این است که ایالات متحده با همه کشورهای خاورمیانه ارتباط معقولی داشته باشد و با هیچ کدام " ارتباطی ویژه" نداشته باشد. به نظر می‌رسد اوباما این دو مبارزه را برده است. چون تیم مذاکره‌کننده‌اش توافق خوبی طراحی کرده است، اما نبرد اصلی بر سر آینده دیپلماسی آمریکا در خاورمیانه تازه دارد شروع می‌شود."

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.