روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم الیاس حضرتی نوشت: به طور قطع در گذشته نیز آنان نسبت به برخی یا شاید بسیاری از تصمیمات شورای نگهبان نقد داشته‌اند ولی بنا به ملاحظاتی از بیان آشکار آن پرهیز می‌کردند. مهم‌ترین علت آن بود که اعتقاد داشتند شورای نگهبان را نباید تضعیف کرد و چون اصلاح‌طلبان همواره نسبت به عملکرد این شورا معترض بوده‌اند و از سوی دیگر اهمیت جایگاه این شورا در نظام موجود بر کسی پوشیده نیست، از این رو خیلی حساس بودند که انتقاد آنان از شورای نگهبان به تضعیف این شورا و نیز تقویت اصلاح‌طلبان منجر نشود. ولی این‌بار قضیه متفاوت شده است به طوری که پذیرفتن مدعای مذکور در اتخاذ این تصمیم بیش از حد سخت شده است که جایی برای سکوت داشته باشد.

باید به دوستان اصولگرا گفت که نقد اصلاح‌طلبان از عملکرد این شورا لزوما به معنای مخالفت با اصل آن نیست. شورای نگهبان جایگاه برجسته‌ای در نظام حقوقی ایران دارد و نهادهای مشابه آن در هر نظام حقوقی وجود دارد. ولی این برجسته بودن جایگاه دو وجه اثباتی و ثبوتی دارد. از نظر ثبوتی و نظری و براساس آنچه در قانون اساسی آمده است جایگاه آن رفیع و بی‌بدیل است، ولی از نظر اثباتی و عملی آنچه تعیین‌کننده این جایگاه است، عملکرد و قابل دفاع بودن تصمیمات آن موثر است. اگر فقط جایگاه نظری و قانونی آن را مدنظر قرار دهیم و به وضعیت عملی آن بی‌تفاوت باشیم، روزی خواهد رسید که می‌بینیم شکافی بزرگ میان این دو حالت به وجود آمده است. این قاعده نه فقط برای شورای نگهبان، بلکه برای سایر قوا از جمله مجلس، دولت و دستگاه قضایی نیز صادق است. نقد کردن جایگاه عملی و اثباتی این شورا لزوما به معنی تخطئه جایگاه نظری و ثبوتی آن نیست، بلکه کوششی است برای کاستن فاصله میان این دو جایگاه.

متاسفانه ممکن است نقدهای اصلاح‌طلبان به تصمیمات این شورا در پرتو مخالفت همیشگی آنان با شورا، به گونه نادرستی تعبیر شود. حتی اگر قسم بخورند که قصدی جز اصلاح رفتار ندارند، ولی باز هم ممکن است درباره نقدهای آنان انگیزه‌خوانی شود و به مخالفت کلی و اصولی آنان به شورای نگهبان تقلیل داده شود. ولی نقدهای اصولگرایان فاقد این ضعف و مشکل است و می‌تواند موثر و کارآمد باشد. اگر اصولگرایان با این توجیه سکوت کنند که نقد رفتار شورای نگهبان به نفع اصلاح‌طلبان یا دیگر نیروهایی است که آنان نمی‌پسندند، در این صورت حتی اگر این استدلال درست هم باشد خود را از یک نعمت غیرقابل جایگزین محروم کرده‌اند؛ نعمت اثرگذاری بر اصلاح رفتار یک نهاد مهم. جلوگیری از تضعیف بیش از پیش شورای نگهبان به مراتب از هر چیز دیگری برای اصولگرایان مفیدتر است. به یاد بیاوریم که سکوت در برابر برخی از رفتارها در سال‌های ١٣٨٤ تا ١٣٩٢، چه هزینه‌ای را بر اصولگرایان بار کرد.

برای فهم اینکه تصمیم اخیر شورای نگهبان فاقد حداقل‌های یک تصمیم قابل دفاع است، می‌توان به این سخن سخنگوی محترم شورای نگهبان اشاره کرد که گفته است: «ماجرای سپنتا نیکنام قابل مناظره نیست، چون نظرات شورای نگهبان فقهی و حقوقی است... زیرا نظر کارشناسی و فقهی و حقوقی است.» شاید این جملات به تنهایی نشان دهد که این تصمیم به هیچ‌وجه حتی برای خود آقایان هم قابل دفاع نیست. اگر بخواهیم بهترین موضوعات را برای مناظره و بحث و گفت‌وگو انتخاب کنیم، بدون تردید مباحث فقهی و حقوقی است. زیرا این مباحث برخلاف مسائل سیاسی از چارچوب‌های محکم و استواری تبعیت می‌کنند که راه را برای رسیدن تفاهم در گفت‌وگو هموار می‌کنند. بنابراین اکنون که از مناظره و گفت‌وگو شانه خالی می‌کنند معنای آن بسیار روشن است.

به علاوه چگونه می‌شود که دو نفر عضو شورا را در توجیه این تصمیم به تلویزیون بیاورند، ولی نمی‌توان میان آنان با دیگران مناظره برگزار کرد؟ جالب اینکه پیش از حضور دو نفر از آقایان محترم در تلویزیون، برخی‌ها حدس می‌زدند که شاید دلایل قابل فهمی در اتخاذ این تصمیم وجود داشته باشد، ولی پس از این حضور معلوم شد که هیچ منطق و دلیل قابل قبولی وجود ندارد.

خلاصه کلام اینکه دوستان اصولگرا به علل روشنی توانایی اثرگذاری بیشتری بر اصلاح رفتارها و تصمیمات شورای محترم نگهبان دارند و جایگاه رفیع این شورا در قانون اساسی نیز بر کسی پوشیده نیست. قوام و قدرت نظام نیز به قدرت اجزای آن از جمله دستگاه قضا، مجلس، دولت، شورای نگهبان، نیروهای مسلح و... است. قدرت آنها نیز در نقدپذیری آنها و نیز قابل دفاع بودن تصمیمات آنهاست. اصولگرایان چندان در بند مخالفت‌های اصلاح‌طلبان با شورای نگهبان نباشند و وظیفه خود را عمل کنند. هرچند بسیاری از اصلاح‌طلبان نیز فقط از منظر بهبود رفتار این شورا آن را نقد می‌کنند و اصل و جایگاه وجودی آن را محترم می‌شمارند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.