محمدرضا کلهر در فارس نوشت: قماری که مسعود بارزانی سوم مهرماه انجام داد به قیمت نابودی عمر سیاسی وی تمام شد. وی که برای نجات خود از بحران مشروعیت به ابزار همه پرسی تمسک جسته بود،  در انتها منزوی شد و راهی به جز کناره گیری از ریاست اقلیم کردستان عراق برای وی باقی نماند. به همین دلیل در نامه ای به پارلمان اقلیم استعفای خود را اعلام کرد. پارلمان کردستان نیز روز یکشنبه با ۷۰ رأی موافق و ۲۳ رأی مخالف با توزیع اختیارات ریاست منطقه کردستان بین قوای مقننه، مجریه و قضائیه موافقت کرد.

در نامه بارزانی به پارلمان آمده بود که  وی قصد تصدی ریاست منطقه کردستان را ندارد و از پارلمان خواسته اختیاراتش تا برگزاری انتخابات ریاستی و پارلمانی بین ۳ قوا توزیع شود. در حاشیه نشست پارلمان اقلیم کردستان عراق "رابون معروف" عضو پیشین جنبش تغییر در پارلمان کردستان عراق درگفت و گو با رسانه ها ، سیاست های بارزانی و حزبش را به شکست محکوم کرد و کناره گیری وی از قدرت را نتیجه منزوی کردن او از سوی قدرت های تصمیم گیرنده در عراق دانست. اظهارات رابون بهانه حمله تعدادی افراد ناشناس طرفدار بارزانی به پارلمان شد. همسو با این حملات دفاتر جنبش تغییر و اتحادیه میهنی کردستان عراق در شهر زاخو از سوی کسانی که گفته می شود حامیان بارزانی هستند، مورد حمله قرار گرفته و آتش زده شد.

بارزانی از سال ۲۰۰۵ تاکنون ریاست منطقه کردستان عراق را بر عهده دارد. وی نخستین بار در سال ۲۰۰۵ از طریق پارلمان منطقه کردستان و دومین بار در سال ۲۰۰۹ از طریق آراء مردمی به سمت ریاست این منطقه برگزیده شد. دوره ریاست بارزانی باید در تابستان ۲۰۱۳ پایان می‌یافت، اما نمایندگان اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان در نشست پارلمان این منطقه در ژوئن ۲۰۱۳ با تصویب ماده‌ قانونی شماره‌ ۱۹ توافق کردند که انتخابات ریاست منطقه و همه‌پرسی قانون اساسی برای دو سال به تعویق بیافتد. در عین حال مقرر شد تمدید ریاست منطقه کردستان به دو سال محدود شود و قابل تمدید دوباره نباشد. با این حال وی با وجود تمام شدن دوره ریاستش تا به امروز کناره گیری نکرده بود.

اعتماد بارزانی به غرب

بارزانی از حدود 8 ماه پیش طرحی را برای برگزاری همه پرسی استقلال کردستان عراق آماده کرد که نقطه امید خود را در این مسیر  کمک های غرب قرار داده بود. چرا که با حمایت های آمریکا از کردها در سال های اخیر، بارزانی به این نتیجه رسیده بود که واشنگتن، اربیل را در این مسیر تنها نخواهد گذاشت. به همین دلیل وی وارد مسیری بدون برگشت شد. چرا که سرنوشت سیاسی خاندان بارزانی به نتیجه این همه پرسی گره خورده بود.

ضعف مدیریتی و ناتوانی بارزانی در اداره دموکراتیک و قانونی اقلیم کردستان به‌تدریج زمینه را برای روبرو شدن او با بحران مشروعیت فراهم کرد. بدون تردید مهم‌ترین موضوعی که موجب کاهش مشروعیت بارزانی شده بود در ارتباط با غیرقانونی بودن زمامداری او بود. بر اساس قانون اساسی و نیز توافقات پارلمانی جناح‌های سیاسی در ۱۹ آگوست ۲۰۱۵، مدت زمامداری مسعود بارزانی که در سال ۲۰۱۳، بر اساس توافق سیاسی به مدت دو سال تمدید شده بود به پایان می‌رسید. اما در ۱۹/۸/۲۰۱۵، نه تنها بارزانی از قدرت کنار نرفت، بلکه با حکم صوری شورای صدور احکام اقلیم کردستان در اربیل مدت زمامداری او تا زمانی که شخصی جایگزین او نشده است، تمدید شد. این مساله موجب خشم و نارضایتی تمامی احزاب اصلی اقلیم کردستان شده و آن‌ها حکومت بارزانی را غیرقانونی و برخلاف توافقات موجود معرفی کردند. در نتیجه، نه تنها احزاب سیاسی اقلیم، بلکه بخشی بزرگ از شهروندان کرد، باوری به بارزانی و حکومت او نداشتند و مشروعیت او را ناشی از قدرت نظامی حزب تحت کنترل او ارزیابی می‌کنند و نه رای و اراده مردم. از سوی دیگر، طی سال‌های اخیر بارزانی بدون اعتنا به خواسته‌های دیگر احزاب، جریان سرمایه و قدرت را در دست حزب دموکرات کردستان عراق قرار داده است. این مسئله نیز در کنار برخی اتهامات مالی به خانواده بارزانی باعث تشدید مخالفت ها با وی شده است.

بنابراین بارزانی برای نجات خود به غرب اعتماد کرد و همه پرسی استقلال  کردستان را برگزار کرد. اما برخلاف انتظار وی، غربی ها نه تنها حمایتی از همه پرسی نکردند بلکه در ماجرای کرکوک وی را کاملا تنها گذاشتند تا نشان دهند که کردها تنها ابزار و برگه ای در راه تحقق منافع آمریکا هستند. بنابراین بارزانی کاملا منزوی شد و در نهایت راهی به جز کناره گیری از قدرت نداشت.

پیامدهای فقدان طالبانی

اوایل مهرماه جلال طالبانی رئیس جمهور سابق عراق به دلیل بیماری درگذشت. این مسئله باعث شد تا فضای سیاسی عراق به شدت دچار التهاب شود چرا که همواره طالبانی به عنوان یک سیاستمداره موازنه دهنده بین گروه های مختلف در عراق عمل می کرد.  جلال طالبانی موفق شده بود که خود را به عنوان شخصیتی متعادل و فارغ از جناح بندی های سیاسی مطرح کند. وی  بخش بزرگی از عمرش را صرف رفع اختلاف بین کردها، عرب‌ها و شیعیان عراق کرد. جلال طالبانی را به عنوان سیاستمداری کارکشته می شناختند که سهم زیادی در اتحاد کشور عراق پس از فروپاشی حکومت صدام داشت.

وی به گفتگوهای سیاسی و آشتی طلبانه ایمان داشت و به خاطر همین دیدگاه حتی با بدترین دشمنانش نیز گفت وگو می کرد. همچنین میانجی‌گری های طالبانی از عوامل کلیدی کاهش اختلاف میان حکومت اقلیم کردستان و دولت مرکزی بر سر مالکیت کرکوک بود. پیش از این که همه پرسی اخیر کردستان عراق مطرح شود، طالبانی توانسته بود بحران مالکیت کرکوک، این شهر نفت خیز را که مورد مناقشه بین عرب، کردها و ترکمن‌ها بود، از طریق نفوذش در بین جامعه کُرد و چهره بی‌طرفش در بین بخش مهمی از جامعه عرب منطقه فرو بکاهد.

در واقع بارزانی از فرصت به وجود آمده در نتیجه بیماری و سپس مرگ طالبانی استفاده کرد و توانست خود را به عنوان سیاستمدار نخست کردها معرفی کند و به این ترتیب شکست های سختی را متوجه کردها کند.

پایان سخن

مسعود بارزانی هرچند نزدیک به 13 سال ریاست اقلیم کردستان عراق را برعهده داشت اما در این مدت عملکرد وی با انتقادهای زیادی مواجه بود. چرا که وی بر خلاف جلال طالبانی فاقد دوراندیشی سیاسی بود و تصمیم های احساسی او باعث وارد شدن ضربات سختی بر منافع اقلیم کردستان عراق شد. شاید در عالم سیاست بتوان وی را با محمد مرسی نخستین رئیس جمهور انتخابی مصر مقایسه کرد. مرسی که به عنوان نماینده اخوان المسلمین در انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ در مصر برنده شد نتوانست از فرصت به وجود آمده برای نهادینه کردن اسلام سیاسی مد نظر اخوان المسلیمن استفاده کند و با اشتباهات متعدد خود زمینه ساز کودتای نظامی عبدالفتاح السیسی شد. چرا که مرسی نیز همانند بارزانی فاقد دوراندیشی سیاسی بود و پیچیدگی های عالم سیاست را به خوبی نشناخت و مهمترین نمود این بی تجربگی نیز اظهارات وی در نشست سران عدم تعهد در تهران بود.

در کل بارزانی اکنون به پایان راه خود رسیده است و در این میان کردها امتیازات زیادی را ازدست دادند. چرا که

آنچه که کردها در طول نزدیک به ۱۵ سال در عراق پسا صدام به دست آورده بودند بارزانی در مدت یک ماه به باد داد و دستاوردهای کردها را فدای منافع و اقدامات نسنجیده خود کرد. البته در مورد استعفای وی هنوز نکته هایی وجود دارد که باید منتظر ماند و نتیجه آن را دید. به عنوان مثال احزاب مخالف از جمله جنبش تغییر ضمن اعتراض به اقدام پارلمان، انتقال اختیارات بارزانی را مغایر ادعاهای مطرح شده در مورد دموکراسی و حقوق کردها دانسته و معتقدند، آنچه اتفاق افتاده است در واقع انتقال قدرت از یک بارزانی (مسعود) به یک بارزانی دیگر (نیچروان، نخست وزیر کنونی منطقه کردستان عراق) بوده است. اما در کل آنچه که حوادث یک ماهه اخیر کردستان عراق نشان داد این است که قماری که بارزانی برای نجات خود شروع کرده بود در نهایت با باخت وی به پایان رسید.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.