می مانی که اصلا نکند این مواضع گاه به گاهی که تو را سر ذوق می آورد اتفاقی است و احمد توکلی بالاخره ریشه در همان جریانی دارد که مردم هر وقت امکانش را پیدا کنند حسابی از آن ها اعلام برائت می کنند؟

نمی دانم اما از امروز که نامه آقای توکلی را در حمایت از روزنامه کیهان به رئیس قوه قضائیه خواندم تصمیم گرفتم پس از این با دیدن مواضع شاذ آقای توکلی ذوق زده نشوم و به خاطر بیاورم که احمد توکلی ریشه در چه گفتمانی دارد.

نامه آقای توکلی به آقای لاریجانی البته نامه ای است پر از استدلال و ارجاع به موارد قانونی و این حرف ها. اما آن چه یک موضع سیاسی را در موضع عدل و انصاف می نشاند اشراف داشتن و یا ارجاع دادن به تبصره ها و مواد قانونی نیست. این قوانین پیش تر از این ها هم وجود داشته اما آقای توکلی تا به امروز یادش نبوده که از آن ها استفاده کند. یا اگر هم یادش بوده به خیر و صلاح خودش ندیده آن ها را به خاطر بیاورد.

اگر در یک مورد- فقط یک مورد- آقای توکلی از این بخشنامه ها و قوانین برای رفع توقیف یک نشریه غیرهمسو با مواضع سیاسی خویش بهره می گرفت می توانستیم حرف امروزشان را باور کنیم و به خودمان بقبولانیم که ایشان ورای سیاست و سیاست بازی در فکر اجرای قوانین است و آن چه برایش مهم است احترام به قانون است و لاغیر. اما نمی شود که در طول حیات بابرکتت این همه مسئله و مصیبت برای مطبوعات به وجود بیاید و شما لام تا کام نگویی اما نوبت به روزنامه وزین کیهان که می رسد ته قانون را دربیاوری تا به همگان ثابت کنی این کار غیر قانونی است و روزنامه کیهان حق دارد خبر هفته پیش را به صورت تیتری شبهه ناک دربیاورد و گزک دست دشمنان داخلی و خارجی بدهد و هیچ کس هم حق نداشته باشد به ایشان بگوید بالای چشمتان ابروست!

نخیر. قانون محترم است اما استفاده ابزاری از قانون نه تنها محترم نیست که از بی قانونی به مراتب بدتر است. تکلیف آن که قانون را رعایت نمی کند روشن است اما آن که به زیر و بم قانون وارد است و از این اطلاعات و آگاهی فقط وقتی دلش خواست و یا منافع حزبی اش اقتضا کرد بهره گرفت مصداق تام و تمام آن مصراع درخشان شعر فارسی است: چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا.

امثال آقای توکلی شاید ته دلشان می خواهد نقش علی مطهری را بازی کنند و در چشم مردم آزاد مردی جلوه کنند که بی پروای خوش آمد این و آن فقط حقیقت را بیان می کند اما این نقش آن قدرها هم که ایشان خیال می کنند سهل نیست. با حرف های متناقض زدن و گاه دل چپ را بردن و گاه به دلخواه راست سخن گفتن نمی توان در شمار مردمان آزاده و عدالتخواه در آمد:

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

عقلی که آقای توکلی و امثال ایشان را راه می برد ممکن است به کار سیاست و مملکت داری بیاید اما با عقلی که سودای آزادی و آزادگی در سر دارد فرسنگ ها فاصله دارد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.