به گزارش خبرآنلاین، این روزها چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب یک به یک به صفی اضافه می‌شوند که در انتظار مذاکره با نهادهای حاکمیتی و جریان رقیب سیاسی ایستاده است. آنها به خوبی دریافته‌اند که کوتاه‌ترین مسیر بازگشت به سیاست از خلال گفت‌وگو ترسیم می‌شود و از همین رو از مدت‎ها پیش تلاش خود در راضی ساختن بزرگان سیاسی برای پذیرفتن پیشنهاداتشان را آغاز کرده‌اند.

 

مذاکراتی که اکثریت قریب به اتفاق اصلاح‌طلبان بر آن تاکید دارند، براساس چه ضروریاتی بنا شده که اینگونه رضایت طیف‌های مختلف این جریان سیاسی را به خود جلب کرده است؟

 

احمد خرم، چهره سیاسی اصلاح‌طلب، معتقد است که اصلاح‌طلبان سال‎های درازی را برای دست یافتن به این هدف، از سر گذرانده‌اند اما هیچ‌گاه با هیچ اقبالی از طرف اصولگراها و حاکمیت روبه‌رو نشدند. وزیر دولت اصلاحات با تاکید بر اینکه اصلاح‌طلبان به دنبال این هستند که مناقشاتی که بین جناح‌های سیاسی کشور وجود دارد با مذاکره و گفت‌و‌گو حل شود، توصیه‌ای هم به اصولگرایان داشت. او گفت: اصولگرایان باید کلاهشان را قاضی کنند و بدانند که بدون اصلاح‌طلبان آینده کشور، آینده توسعه‌ای و حرکت شتابان به سمت توسعه نیست.

 

مشروح گفت‌وگوی او را در ادامه بخوانید:

 

اصلاح‌طلبان مدتی است که برای تغییر اوضاع به نفع خود، از مذاکره حرف می‌زنند و در این میان هم از گزینه‌های مختلفی برای آمدن به پای میز مذاکره دعوت کرده‌اند. چقدر در جریان این روند هستید؟ 

 

لازم می‌دانم که در ابتدا مقدمه‌ای را در ارتباط با ضروریات یک مذاکره مطرح کنم. مذاکره در مسائل سیاسی و اقتصادی یک اصل است، اصلی که نباید پیشنهاد آن از سوی کسی رد شود. همیشه یک عضو تشکیلات سیاسی باید آمادگی مذاکره را داشته باشد حتی در مواقعی خود نیز داوطلب باشد و پیشنهاد گفت‌وگو را طرح کند. 

 

آنچه که مهم است این است که چقدر سر میز مذاکره بتوانیم قوی برخورد کنیم. موضوع دیگری که باید در مذاکره لحاظ شود این است که سناریوهایی که برای مذاکره تعیین می‌شود دارای جایگزین باشد. تنها یک سناریو را نمی‌توان برای مذاکره انتخاب کرد تا وقتی که شکست خوردیم دستمان خالی باشد. بنابراین باید با دست پر وارد مذاکره شویم و پرقدرت آن را پیش ببریم تا به نتیجه برسیم. یک روزی در مذاکره برد و باخت مطرح بود. امروز سیاست حاکم بر مذاکرات برد برد است. یعنی هریک از طرفین باید برنده باشد.

 

بنابراین مذاکره با تعریف جدید یک معامله است. در آن بده بستان مطرح است. در مذاکره باید اصل هزینه فایده حاکم باشد. باید بدانیم که چه هزینه می کنیم و چه فایده‌هایی از آن می بریم. مذاکره بی فایده که در برگیرنده هزینه تنها باشد، اسمش مذاکره نیست. همیشه هم لازم نیست و نباید انسان از موضع قدرت پیشنهاد بدهد گاهی وقت‎ها که در موضع ضعف هم قرار گرفت باید پیشنهاد مذاکره را مطرح کند.

 

اگر طرف مقابل حاضر به آمدن پای میز مذاکره نباشد، چطور؟

حتی اگر طرف مقابل ما معتقد به مذاکره نباشد باید او را متقاعد به مذاکره کرد. در مذاکره کردار، رفتار و برخوردهای اخلاقی مورد بررسی قرار می‌گیرد. مهم است که شما نظر طرف مذاکره را ببینید و اجازه بدهید که او نیز نظر شما را بداند. 

 

بنابراین با لحاظ کردن همه این جوانب، مذاکره باید به عنوان یک اصل اجتناب ناپذیر انجام شود. حتی من معتقدم برای برجام که نتیجه مذاکرات بوده، دیگر نباید مذاکره کرد اما مذاکره با امریکا و اروپا را نباید رها کرد و ادامه مذاکرات را نباید فراموش کرد. باید مذاکره کنیم تا به ارتباط اقتصادی و بعد هم روابط سیاسی منجر شود. دنیا، دنیای تعامل، ارتباط و همکاری است. بالاخره سمت و سوی اقتصاد هم به سمت جهانی شدن است. اقتصاد منطقه‌ای و ملی نیز مطرح است ولی داشتن یک اقتصاد موفق در آینده و حتی در حال حاضر با حضور در بین کشورهای برتر اقتصاد جهانی قابل حصول است.

 

با اصولی که برای مذاکره برشمردید، اصلاح‌طلبان عملا باید برای بهبود وضعیت خود در سیاست ایران چه کنند؟ این را هم در نظر داشته باشیم که در هر دو جریان سیاسی تندروهایی هستند که کلا اصل مذاکره را زیر سوال می‌برند.

 

جناح‎های سیاسی داخلی ما دو جناح با طیف‌های مختلف هستند. دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب طیف‌هایی را در خود جای داده‎اند که منطقی فکر می‌کنند. بخشی که تندرو نیستند و به مذاکره معتقدند، به رقابت سالم هم اعتقاد دارند. 

 

نباید یک موضوع را فراموش کنیم و آن اینکه مقدمه رقابت سالم، رفاقت است. رفاقت هم ایجاد نمی‌شود مگر با گفت‌وگو و مذاکره. من فکر می‌کنم پیشنهاد اصلاح‌طلبان، پیشنهادی است که نقطه عطف آنان در تعاملات سیاسی خواهد شد. از سوی دیگر اصولگرایان باید کلاهشان را قاضی کنند و بدانند که بدون اصلاح‌طلبان آینده کشور، آینده توسعه‌ای و حرکت شتابان به سمت توسعه نیست. پیش نیاز توسعه ایران، همبستگی و انسجام ملی و از همه مهمتر استفاده از همه نیروها در کشور است. این گام خیلی وقت است که برداشته شده است. اصلاح طلبان به دنبال این هستند که مناقشاتی که بین جناح‌های سیاسی وجود دارد را با مذاکره و گفت و گو حل کنند.

 

پس چرا با وجود زمان زیادی که از این تصمیم اصلاح‌طلبان می‌رسد، آنها دستاورد چندانی نداشته‌اند؟

چون متاسفانه از طرف اصولگراها و حاکمیت اقبالی به این موضوع نشان داده نشده است. ولی هم‌اکنون این نیاز بیش از گذشته احساس می‌شود چون آینده‌ای بحرانی پیش پای کشور در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی قرار گرفته و آینده اقتصادی ایران با توجه به تداوم تحریم‌ها آینده بحران زده‌ای خواهد بود. 

 

شما هم چاره کار را در مذاکره می‌بینید؟

بله؛ باید همه کسانی که به منافع ملی فکر می‌کنند با هم ارتباط داشته باشند و با هم گفت‌وگو کنند و از همه مهمتر اینکه مصالح ملی را خط قرمز خود بدانند نه مسائل جناحی، منافع شخصی و حاکمیتی را.

 

درست است که منافع ملی خطر قرمز اصلی است. اما اینکه این موضوع دغدغه هر دو جریان سیاسی باشد یا نه، مدنظر است. اصلاح‌طلبان با لحاظ کردن منافع ملی، چقدر می‌توانند به هدف خود که همان بازگشت به عرصه سیاسی کشور است برسند؟

من به شخصه نتیجه گامی که اصلاح‌طلبان در مسیر مذاکره و گفت‌وگو برداشته‌اند را در جهت خیر و صلاح مملکت و تحقق منافع ملی می‌دانم. بنابراین اصلاح‌طلبان باید تلاش کنند که این بستر آماده شود و بزرگان هر دو طرف بنشینند و با هم به آنچه که صلاح کشور است بیندیشند و از تخریب، تخطئه، ناسازاگویی و تهمت پرهیز کنند.

 

به نظر شما این پیشنهاد در دوره جدید، چقدر از سوی اصولگرایان مورد استقبال قرار می‌گیرد؟ 

گذشته نشان داده که عملا این کار انجام خواهد گرفت و مذاکره اصولگرایان و اصلاح‌طلبان امکان‎پذیر است. ولی نکته‌ای که به نظرم مهم می‌آید پذیرش هرچه سریعتر این پیشنهاد از سوی اصولگرایان است. حالا که اصلاح‌طلبان پیشنهاد مذاکره را داده‌اند من فکر می‌کنم که اصولگرایان باید سریعتر در این باره تصمیم بگیرند وگرنه کشور آسیب‌های جدی خواهد دید. 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.