این انتصاب از جهات مختلفی قابل بررسی و ارزیابی است.‌

١. صالحی امیری یکی از مدیران موفق و بی حاشیه دولت روحانی به شمار می رفت. از زمانی که زمزمه های ‌انتصاب او شنیده شد، تقریبا هیچ یک از اعضای شورای شهر و شخصیت های اصلاح طلب با آن مخالفت نکردند. او ‌جایگاه ویژه ای میان اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان و برخی اصولگرایان معتدل دارد و از این جهت، یکی از بهترین انتصابات ‌شهرداری تا کنون قلمداد می شود.‌

۲. در حکم مربوط به صالحی امیری، او علاوه بر معاونت اجتماعی و فرهنگی، به عنوان قائم مقام شهردار تهران در این ‌حوزه نیز انتخاب شده که این موضوع نشان از توجه ویژه شهردار بر انسجام فعالیت های فرهنگی شهرداری دارد. به بیان ‌دیگر، قائم مقامی صالحی امیری نشان می دهد قرار نیست فعالیت های فرهنگی تهران به صورت پراکنده و در نهادهای ‌مختلف و مجزا از هم مدیرت شود. در واقع یکی از اهداف این موضوع را می توان حذف موازی کاری در حوزه اجتماعی و ‌فرهنگی شهرداری دانست. این نکته در اظهارات صالحی امیری در مراسم معارفه اش هم مورد تاکید قرار گرفته و چنین برمی ‌آید که تصمیم شهرداری بر مدیریت یکپارچه فعالیت های فرهنگی در گفتگوهای نجفی و صالحی امیری اخذ شده است.‌

صالحی امیری در گفت‌وگوهای خود نیز این موضوع را مورد تاکید قرار داده و با اشاره به برنامه استراتژیک فرهنگی - یعنی ‌تدوین یک نقشه راه کل نگر مهم جانبه نگر واینده نگر گفته است: تهران بزرگ ‌رانمی توان با نگاه روزمره ،سلیقه ای، ‌جزیره ای اداره کرد. او یکپارچه سازی، ساماندهی، هماهنگ سازی وهم افزائی کلیه سیاستها، برنامه ها واقدامات فرهنگی ‌واجتماعی را در همین راستا نیاز پایتخت معرفی کرده و گفته: طی سه دهه ‌گذشته تهران ازفقدان انسجام برنامهای فرهنگی ‌واجتماعی رنج می برد. صالحی امیری این هماهنگی ها را صرفا محدود به شهرداری نمی داند؛ به اعتقاد او، این انسجام ‌علاوه بر شهرداری باید در سه سطح شکل گیرد الف: نهادهای رسمی ب: نهادهای مردمی و دینی ج: نهادهای ‌عمومی

۳. با وجود شناخت قبلی و رابطه دوستی میان نجفی و صالحی امیری، بر اساس اخبار دریافتی، شهردار تهران با بزرگان ‌و صاحب نظرانی برای این انتصاب مشورت کرده است. شاید از همین رو بود که انتصاب مذکور دو ماه و اندی پس از شروع ‌به کار نجفی رقم خورد، نه در همان روزهای آغازین. یکی از دلایل اینکه انتصاب مذکور مورد تایید غالب سیاسیون و ‌مدیران شهری قرار گرفته، همین موضوع است.‌

۴. صالحی امیری علاوه بر جهت گیری ها و شخصیت سیاسی خود، چهره علمی و فرهنگی ویژه ای دارد. اگرچه ظهور ‌و بروز او در عرصه سیاست ایران به گونه ای که در میان مردم نیز شناخته شود، عمدتا در چند سال گذشته رقم خورده اما ‌او پیش از آن نیز چهره ای آشنا برای پژوهشگران فرهنگی و اجتماعی به شمار می رفت. ۸ سال تصدی معاونت ‌پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام خود گواهی بر این ادعاست؛ علاوه ‌بر این، صالحی امیری در مشاغلی همچون رئیس کمیته اجتماعی شورای عالی امنیت ملی، عضو هیئت رئیسه مرکز ‌بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، معاون بررسی‌های استراتژیک، عضو هیئت امنای مؤسسه مطالعات راهبردی، ‌مشاور رئیس‌جمهور در دولت اصلاحات، عضو شورای اجتماعی کشور و عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت مشغول بوده که ‌عمدتاً از دید رسانه ها پنهان بودند.‌

علاوه بر این، او مبدع رشته تحصیلی جدید «مدیریت فرهنگی» در کشور به شمار می رود. مدیر گروه مدیریت فرهنگی ‌دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات است و حدود ۲ هزار دانشجو زیر نظر او در این رشته فارغ التحصیل شده اند.‌

مبتنی بر همین سوابق، صالحی امیری اعتقاد دارد نگاه به تهران باید از رویکرد سخت افزاری به نرم افزاری تغییر پیدا کند؛ ‌او می گوید: تهران بیش تر از آهن و برج و ساخت وساز بی رویه به ‌آرامش، امنیت، اخلاق و فضیلت نیاز دارد. او با تاکید ‌بر این موضوع معتقد است: تهران به سختی نفس می کشد ولی باور کنیم الودگی اجتماعی یعنی اعتیاد، ایدز‌، خشونت، ‌طلاق، حاشیه نشینی، ناهنجاری خطرناکتر از آلودگی هوا مردم را رنج می دهد. آلودگی فرهنگی یعنی دروغ، انگ زنی ‌و ‌تخریب و انتقام جویی و افشاگری بیش از آلودگی هوا روح و روان مردم را می آزارد.‌

‌ ۵. صالحی امیری در دولت روحانی وزارت ارشاد را هم تجربه کرده است. تا پیش از انتصاب اخیر، جایگاه های دولتی ‌متعددی برای او در نظر گرفته شده بود اما او در نهایت تصمیم گرفت معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران را بر ‌عهده بگیرد. این انتخاب با شناخت قبلی صورت گرفته چنانکه خود صالحی امیری گفته است: «در سال های اخیر فعالیت ‌های شهرداری تهران را دنبال کردم و بیش از ۱۰۰ نفر از دوستان من در وزارت ارشاد با مجموعه شهرداری تهران ارتباط ‌داشتند»

 

جایگاه فعلی او، از نظر میزان اثرگذاری چه بسا با یک جایگاه دولتی فرهنگی به دلایل متعددی قابل توجه و موثرتر ‌است؛ حوزه فرهنگ کشور، به درست یا غلط نهادهای مختلف و تصمیم گیر متعددی وجود دارد و نمی توان به صرف قرار ‌گرفتن بر یک مسند فرهنگی کشوری، مدیریت خود را به کل کشور تسری داد. از سوی دیگر، بسیاری از رویه های فرهنگی ‌در تهران قابلیت گسترش به کل کشور را دارند. مثال های آن در سال های دور و نزدیک متعدد است. به طور مثال تصمیم ‌عجیب تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران در دوران قالیباف که با محوریت معاونت اجتماعی و فرهنگی اخذ شده بود، ‌واکنش های متعددی در سطح کلان ایجاد کرد. یا موارد مثبتی مانند طرح های ترویج کتابخوانی از تهران به بسیاری از ‌شهرهای دیگر تسری یافت. حال با در نظر گرفتن این موضوع که صالحی امیری میخ اول را نیز محکم بر زمین زده و ‌مدیریت یکپارچه در حوزه فرهنگی تهران را خواستار شده، میزان اثرگذاری جایگاه این سمت بهتر از گذشته مشخص می ‌شود.‌

همین ارتباطات با شهرداری در سالیان گذشته صالحی امیری را به این نتیجه رسانده که باید رویکرد اثربخشی جای رویکرد ‌فعالیت محور را بگیرد. به گفته او، هر نوع برنامه اجتماعی و فرهنگی باید به یک نتیجه معطوف گردد؛ چالش نظام ‌فرهنگی ‌در چهار دهه گذشته فقدان رویکرد اثربخشی و نتیجه گرایی بوده؛ مفهوم روشن این سخن تحلیل هزینه فایده فعالیت ‌های ‌اجتماعی و فرهنگی است؛ درغیر این صورت هدف از فعالیت اشتغال غیرمولد وافزایش نگران کننده اسیب ها وتهدیدات ‌خواهد ‌بود.‌

‌۶. در انتصاب های اینچنینی، گاهی جایگاه به شخص شانیت می دهد و گاهی شخص به جایگاه. در مورد صالحی امیری بی ‌شک، مورد دوم رخ داده. اکنون فردی به معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری رسیده که هم وزارت ارشاد را تجربه کرده ، ‌هم معاونت پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص را. طبیعتا ورود چنین فردی جایگاه ‌معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران را ارتقاء داده و خواسته یا ناخواسته ، اثر تصمیمات و اقدامات آن را ‌افزایش می دهد. در واقع این انتصاب باعث شده توجه به موضوع «فرهنگ تهران» نیز بیشتر شده و در محوریت فعالیت ‌های شهرداری قرار بگیرد.‌

‌۷. حضور یک چهره علمی و پژوهشی در جایگاه معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران نوید اجرای برنامه های ‌ریشه ای به جای اقدامات احساسی و زودگذر در این حوزه را می دهد. این موضوع البته نیازمند پشتکار و مداومت زیادی ‌است چنانکه خود صالحی امیری هم در مورد تمرکز در برنامه ریزی های آتی این معاونت گفته است این تغییرات حتماً با ‌مقاومت هایی همراه خواهد بود.‌

مثال جالبی که خود او در مورد ناکارآمدی برخی تصمیمات به میان آورده درباره نمایشگاه کتاب است: شهرداری تهران هر ‌سال نمایشگاه کتاب با هزینه عظیم در تهران برگزار می شود و این در حالی است که آمارهای ۱۰ سال اخیر حاکی از کاهش ‌یک دقیقه ای سرانه مطالعه در هر سال است. او از این موضوع نتیجه گرفته که اقدامات در حوزه فرهنگی باید براساس ‌نیازسنجی صورت بگیرد.‌

صالحی امیری تا کنون ۱۴ عنوان کتاب، ۲۵ عنوان مقاله علمی - پژوهشی، ۳۵ عنوان مقاله علمی - ترویجی و ۱۸ عنوان ‌مقاله ارائه‌شده در کنفرانس‌های علمی در خصوص فرهنگ و مدیریت فرهنگی منتشر کرده که از قضا چند مورد از کتاب های ‌وی به صورت مسقیم به مدیریت فرهنگی در سازمان ها اختصاص دارد.‌

موارد اخیر تنها نمونه هایی است که می توان با تکیه بر آن به یک تحول بزرگ در حوزه سطح فرهنگی شهر تهران و به تبع ‌آن کشور امیدوار بود.‌

‌۸ . از سوی دیگر، صاحب نظر زبردستی چون او ، بازیابی «هویت شهری تهران» را نیز در دستور جدی کار خود قرار ‌خواهد داد؛ او در همین چند سال پیش ، از «تهران بی هویت» انتقاد کرده و خواستار برنامه ریزی جدی در این زمینه شده ‌است.‌

راهکار او برای رهایی از این وضعیت، مشارکت دادن شهروندان و واگذاری امر تصدیگری به آنهاست. صالحی امیری می ‌گوید: ‌مشارکت، رضایت، اعتماد مردم پیش نیاز موفقیت و کارامدی دربرنامه های فرهنگی واجتماعی تهران است؛ واگذاری ‌امر تصدیگری به مردم وپذیرش اصل تولی گری از نکات اساسی است که متاسفانه کمتر به آن توجه کرده ایم؛ صالحی امیری ‌معقتد است تولی گری یعنی ‌سیاستگذاری، بستر سازی و نظارت. به گفته او، مردم انگیزه بیشتر از مسئولین برای تداوم ‌حیات تهران دارند.‌

در پایان ، لازم است نظرات او در این مورد - که می تواند مهمترین مشکلات تهران را مرتفع کند - را که سه سال پیش، در ‌یکی از سخنرانی های او در این زمینه بیان شده، مرور کنیم:‌

  • تبدیل چهره شهر تهران، از مجموعه‌ای از خوابگاه‌ها و آپارتمان‌های سر به فلک کشیده و انسان‌هایی که کمتر با یکدیگر ‌احساس محبت دارند و تابلوهایی پر از تبلیغات بی حاصل و بی ارزش، به چهره فرهنگی ، کار سخت و طاقت فرسایی است ‌که با پیگیری مسئولان، امکان تحقق خواهد داشت

    ‌* تهران بزرگ بیش از هر مسئله‌ای دیگر به هویت فرهنگی نیاز دارد، مشکل آلودگی هوا را می‌توان حل کرد اما نمی‌توان ‌انبوهی از آلودگی‌های دیگر را پاک کرد به جز اینکه تهران هویت پیدا کند. ‌

    ‌ * هویت در بستر خیابان، جاده، آپارتمان، خشت، سنگ و آهن شکل نمی‌گیرد، هویت در حوزه فرهنگ، اخلاق و فضیلت ‌شکل می‌گیرد و این وظیفه معاونت امور اجتماعی فرهنگی شهرداری تهران است.‌

    ‌ * هر نوع نقطه قوت و ضعف در سازگاری اجتماعی را باید در عنصر فرهنگی جستجو کرد. اگر در تهران مشکلات و ‌مسایلی از جمله بحران شخصیت، هویت، انسجام اجتماعی و فقدان انسجام اجتماعی وجود دارد باید آن را در معاونت ‌اجتماعی فرهنگی شهرداری تهران جستجو کنید.‌

    ‌* با اقدامات مسئولان در معاونت امور اجتماعی فرهنگی شهرداری تهران، شهر تهران از چهره خشک و بی عاطفه به ‌چهره با هویت و فرهنگی تبدیل شود.‌

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.