احمد توکلی به مباحثی همچون زمزمه‌های پررنگ شدن نقش ناطق نوری در جریان اصولگرایی، بازی‌های سیاسی طیف احمدی نژاد و شکست جمنا در انتخابات اخیر پرداخت.

اهم سخنان او را در ادامه می‌خوانید:

*من از تصمیم آقای ناطق خبر ندارم، ولی فعال تر شدن آقای ناطق در عرصه سیاست را با توجه به تجربیاتی که دارند مثبت می‌دانم.

*من فکر نمی کنم نیازی به شرط و شروط گذاشتن باشد. به هر حال آقای ناطق یک سیاستمدار باسابقه است و در دوره‌هایی نظراتی ارائه کرده که مثلا با نظر من متفاوت بوده است. به هرحال من یا دیگران یک محدوده تعریف‌شده ای نداریم که بگویم آقای ناطق باید شرط ما را بپذیرد. طبیعتا وقتی فعال شوند، مراودات بیشتر می‌شود و نظریات بیشتر به هم نزدیک خواهد شد.

*من از اتحاد همه مسلمان‌ها دفاع می‌کنم، چه برسد به اتحاد کسانی که همفکری بیشتری با هم دارند و در نتیجه این کار را مثبت می‌دانم. حتی از نزدیک‌شدن اصولگراها و اصلاح‌طلبانی که اشتراکات زیادی دارند نیز لااقل در حوزه همان اشتراکات دفاع می‌کنم.

*دسته بندی‌های سیاسی، دیگر آنقدر قرص و محکم نیست. جریان‌های سیاسی را نمی توان با دیواره‌های بتنی از هم جدا کرد زیرا در عرصه عمل خلاف برخی از دعاوی ثابت شده است. خیلی از کسانی که ادعای اعتدال می‌کنند، اگر سرکار بیایند خیلی سختگیر خواهند شد. برخی از اصلاح‌طلبان که طرفدار آزادی طرفین هستند نیز وقتی قدرت دستشان بیفتد، بی‌رحمی نشان می‌دهند. بعضی از اصولگرایان که مدعی توجه بیشتر به عدالت و مستضعفان هستند نیز در عمل به نحوی زندگی می‌کنند که اصلا با این دعاوی سازگار نیست. در نتیجه اگر سیاستمداری مثل آقای ناطق در یک برهه زمانی به یک دسته و گروه سیاسی نزدیک شود و از یک جریان سیاسی فاصله بگیرد، این به معنای تغییر ماهیت نیست. بالاخره آقای ناطق یک اصولگراست و مبانی فکری‌اش کاملا مبانی دینی است. به نظر من مواقع مقطعی باعث تغییر ماهیت سیاسی و اعتقادی او نشده است.

*فکر نمی‌کنم تغییری در محمود احمدی‌نژاد رخ داده باشد. بالاخره او خود را یک فرد موثر و صاحب‌نظر می‌داند و در بعضی مسایل نیز تجربه پیدا کرده و نظراتی داد.

*فکر می‌کنم اگر شرایط همان طور که الان هست ادامه یابد و احمدی نژاد نامزد انتخابات مجلس شده و تایید صلاحیت شود، از شهرستان خود(گرمسار) رأی می‌آورد.

*اگر نامزد جمنا رأی نیاورد فقط به کارکرد جمنا مربوط نیست بلکه به کارکرد و سوابق همه مذهبی‌ها، به کارکرد نهادهای دیگر کشور از جمله شورای نگهبان، دولت، تبلیغات مخرب اصلاح‌طلبان و به ده ها علت دیگر مربوط است. بنابراین اصولگرایان از طریق جمنا یک حرکت تازه‌ای کردند که می توانند به آن افتخار کرد. همچنین می توانند این جبهه را تشویق و حتی اصلاح کنند. نتیجه بخش بودن جمنا صرفا به معنی رای آوری گزینه آن نیست و همین حرکت به معنی موثر بودن آن است. اتفاقا این روش بهتر از روش برادران و خواهران اصلاح‌طلب است که خودشان نشستند و تصمیم گرفتند و بدنه را مشارکت ندادند. به عبارتی جمنا موثر بود و اصولگرایان از نظر روش برتری داشتند حالا اینکه نامزدشان رأی نیاورد و برنده نشد، در مرتبه دوم اهمیت است زیرا رأی بالایی هم کسب کرد.

*اینکه همه گروه‌ها در یک تشکل (جمنا) حضور داشته باشند، همه مشارکت کنند و همه به یک کاندیدا رای دهند در عالم سیاست امکان‌پذیر نیست. ما دنبال مقدورات هستیم و انتخاب احسن می‌کنیم. در شرایطی که اگر گروه‌ها متفرق باشند، نخواهند توانست هیچ کجا نفوذ کنند، اصولگرایان متحد شدند و یک رای نسبتا خوب کسب کردند. اگر جمنا نبود و اصولگرایان ۵ نامزد داشتند هر کدام دو، سه میلیون رای می آوردند. روشن است که با رای دو، سه میلیونی هر نامزد خود به اندازه الان که ۱۶ میلیون رای آوردند، قدرت نفوذ پیدا نمی کردند.

*بهزاد نبوی و حجاریان، محافظه‌کار نیستند. به نظرم عاقل‌تر از بقیه هستند. البته ممکن است ما نقطه‌نظرات آن ها در مورد آقای روحانی را قبول نداشته باشیم، ولی این‌که این‌ها بر اساس واقعیت موجود به تندروها هشدار می‌دهند برعلیه روحانی تبلیغ نکنند نوعی دعوت به واقع نگری است. آن ها می‌دانند که الان با تخریب روحانی به قدرت نمی رسند لذا باید به شرایط موجود بسنده کنند. به نظرم حداقل کسانی که روحانی را سر کار آوردند باید بیشتر سعی کنند که او موفق باشد. البته هم ما مسلمان هستیم و اعتقاد داریم که موفقیت روحانی به معنای موفقیت مردم است لذا از او حمایت می کنیم.

*من بیش از آنکه روحانی چه می کند و به کدام سمت می چرخد به ناتوانی دولت حساسیت دارم. به نظر من دولت از توانایی کافی برخوردار نیست و ما باید کمک کنیم که توانا شود. الان وضع اقتصادی مردم اصلا خوب نیست. احساس تعلق خاطر مردم کم شده و برای احقاق حقوق معمولی‌ خود باید با خشونت روبرو شوند. وضعیت صندوق‌های تعاونی‌های اعتبار را میبینیم و مسلما مسئولان دولتی مسئول هستند؛ چه در دولت قبل و چه در این دولت. رسیدن کار به این‌جا به جامعه پیام می‌دهد و می‌گوید مردم! اگر شما پولتان را در یک موسسه‌ای که یک زیر نگاه همه مسئولان او تحت سرپرستی بانک مرکزی است سرمایه گذاری کنید، آن ها پول شما را هدر داده و نه تنها پول خودتان را برنمی گردانند بلکه اگر اعتراض کنید بر سرتان می‌زنند. این پیام خیلی بد است. فرقی نمی کند که روحانی سر کار باشد یا احمدی نژاد یا خاتمی. این برای همه و برای نظام بد است. به نظر من بهتر است به فکر این واقعیت‌هایی دردناکی باشیم که کشور را آزار می دهد نه اینکه مدام بگوییم روحانی به جناح راست نزدیک شده یا به جناح چپ. هر کجا می‌خواهد باشد، واقعیت زندگی مردم را ببیند و برای آن چاره‌اندیشی کند. 

*اگر آقای روحانی با فساد مبارزه می‌کرد، من به او رای می دادم بدون توجه به اینکه طرفدار چه کسی است. من می‌گویم شما به واقعیت نگاه کنید. همیشه در تقسیم‌بندی‌های مجازی و وهمی گرفتار نباشیم. الان کدام اصولگرا یا اصلاح طلب دلش برای فقرا و مردم می تپد؟ این‌ها باید همدیگر را دریافته، تفاهم کنند و در مشترکات به یکدیگر کمک کنند؛ به جای این‌که همه‌اش از این مسائل دروغگرایانه حرف بزنند. بنده حرفم این است؛ ما وضعمان خراب‌تر از این است که بتوانیم با تکیه بر این مباحث نظری کاری را پیش ببریم. باید به سمت عمل گرایی برویم. دو طرف می‌توانند با اصلاح جهت‌گیر‌ی خود و حرکت به سوی توده‌های مردم تصمیمات درست تری بگیرند. اصلاح طلبان نگویند چون اصولگرایان این تصمیم را گرفتند انجام نمی‌دهیم، یا اصولگرایان نگویند چون اصلاح‌طلبان این نظر را داده اند ما کمک نمی‌کنیم؛ این رویه را کنار بگذارند.

*من اعتقاد دارم که از هر دو جناح سیاسی افرادی که دردمندتر بوده و دغدغه مردم ، اسلام و ایران را دارند، باید به هم کمک کنند و بار از دوش مردم بردارند، سنگ از جلوی پای نظام بردارند.

*آقای روحانی که عضو جامعه روحانیت مبارز است، نباید جلسات جامعه را ترک کند. باید برود. آقای مطهری که خدا رحمتش کند، به روحانیت می‌گفت: « ماهی یک دفعه بنشینید دور هم، چای بخورید و قلیان بکشید، باز به نفع اسلام می‌شود. وقتی همدیگر را ببینید، یک اشتراکاتی آشکار می‌شود و با کمک یکدیگر به اسلام کمک می‌کنید». الان نیز همین را می گوییم.

*امریکا زیر سندی که ۱۰۰ تا امضاء پای آن است، می زند و آن را در هاله‌ای از ابهام می برد؛ این کشور صلاحیت دارد که با او مذاکره کنیم؟ ثانیا ، موضوع مذاکره خیلی مهم است. تمام نشست‌های بین‌المللی و ملی حول و حوش دستوری می‌چرخد، اگر دستور جلسه موضوع باطلی باشد، شرکت در آن حماقت خواهد بود.

*روحانی دیده که تمام آبروی خود را برای برجام گذاشته و آمریکایی ها به او به عنوان فردی که این همه سعی کرده جاده را برای رفع مشکلات صاف کند، نامردی کرده‌اند. یک انسان ساده و معمولی هم که باشد؛ می فهمد که گفت وگو با کسی که زیر امضاهای قبلی می زند، حماقت است. چه برسد به آدم باهوشی مثل روحانی. امریکا حالا می گوید که در مورد موشک صحبت کنیم؟ غلط می‌کند می خواهد با ما صحبت کند. ما اجازه نمی‌دهیم. این ناشی از عقلانیت روحانی بود و غیرت داشت که این کار را نکرد.

*کدام اصولگرای عاقلی است که یک جو عقل و غیرت داشته باشد و راضی شود در مورد موشک ها با ترامپ لات مذاکره کند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.