رسیدگی به این پرونده از سال ٨٤ و زمانی آغاز شد که به کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان فارس خبر دادند پسری جوان به ‌علت خون‌ریزی شدید در بیمارستان جان باخته است. وقتی مأموران به مرکز درمانی رفتند، متوجه شدند این جوان که هاشم نام داشت، بر اثر اصابت دو ضربه چاقو جانش را از دست داده است. به‌این‌ترتیب تلاش برای شناسایی و دستگیری قاتل یا قاتلان آغاز شد.

کارآگاهان در بررسی‌های مقدماتی پی بردند مقتول ساعتی قبل از مرگ با یکی از دوستانش به نام نیما قرار ملاقات داشته و همراه او بوده. اگرچه نشانه‌ای مبنی‌بر وجود اختلاف میان هاشم و این جوان وجود نداشت، اما مأموران تصمیم گرفتند از نیما تحقیق کنند تا بلکه از این طریق بتوانند کلید حل این معمای جنایی را به ‌دست بیاورند. آن زمان بود که معلوم شد نیما فرار کرده و به مکانی نامعلوم گریخته است.

این‌گونه بود که پسر جوان به‌عنوان مظنون اصلی پرونده قتل شناخته شد و تحت تعقیب قرار گرفت. تلاش‌ها برای دستگیری متهم هیچ نتیجه‌ای نداشت و ردپایی از او به‌دست نیامد تا اینکه چندی قبل درحالی‌که ١٢ سال از وقوع قتل می‌گذشت، کارآگاهان اخباری را درباره نیما شنیدند و بار دیگر برای دستگیری او دست‌به‌کار شدند.

این‌بار تلاش‌ها نتیجه داد و این مرد بازداشت شد. متهم بعد از انتقال به پلیس آگاهی به جرمش اعتراف کرد و گفت نمی‌خواسته دوستش را بکشد. او گفت: «من و هاشم خیلی‌وقت بود که با هم دوست بودیم و رابطه خوبی با هم داشتیم، درواقع اصلا اختلافی میان ما وجود نداشت. شب حادثه درحالی‌که مشکلی برایم پیش آمده بود و ناراحت بودم، به سراغ هاشم رفتم و گفتم می‌خواهم با او صحبت کنم. هاشم پیشنهاد داد به محلی خلوت برویم. در آنجا او با من شوخی کرد. همیشه این کار را می‌کرد، اما آن شب اصلا حوصله نداشتم. از او خواستم دست از شوخی بردارد، اما توجهی نکرد. من ناگهان به‌شدت عصبانی شدم و با چاقو دو ضربه به او زدم. وقتی دوستم نقش بر زمین شد، از ترس فرار کردم. به خانه‌مان رفتم، لباس‌هایم را عوض کردم و فراری شدم».بنا بر این گزارش، متهم ‌اکنون در بازداشت به‌سر می‌برد و تحقیقات از او همچنان ادامه دارد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.