وقتی شنیدم که مجلس شورای اسلامی فوریت طرح مجاز بودن کشیدن قلیان در قهوه خانه ها را تصویب کرده است متأسف شدم. به چند نفر از نمایندگان فعلی و استانداران زنگ زدم که بعضی پاسخ ندادند ولی با بعضی دیگر صحبت کردم.

آیا نمایندگان مجلس کارهای بزرگتری ندارند که درگیر این کار های کوچک می شوند و یا اینکه مسئولان دیگر وظائف خودشان را به خوبی انجام نمی دهند که نمایندگان مجبور می شوند طرحهائی این چنین ارائه کنند.

واقع قضیه این است که درست است که نمایندگان چون در مناطقشان با انواع مسائل درگیرند، باید به همه مسائل اِشراف داشته باشند ولی بسیاری از مسائل باید توسط مقامات اجرائی و قضائی حل و فصل شود.

درست است که قوه قضائیه و مجریه دو قوه اند با وظائف مختلف و متفاوت ولی همانطور که رؤسای قوا با هم جلسه می گذارند و هماهنگی می کنند در استان ها باید این مقامات زیر نظر، و یا هماهنگ با استانداران به رتق و فتق و هماهنگی امور بپردازند. ممکن است دو قوه در بعضی مسائل با هم اختلاف نطر داشته باشند که طبیعی است ولی در خدمت به مردم و حل بهینه مشکلات که با هم اختلاف ندارند.

استدلال یکی از طرفداران طرح که از سیما پخش شد به این مضمون بود که چه اشکالی دارد وقتی قدری خسته می شویم برای رفع خستگی به گوشة قهوه خانه ای برویم و یا شاید با جوانهایمان برویم و پُک هایی به قلیان بزنیم. این یعنی رسمیت دادن به قلیان کشی با آنکه بارها از طریق وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ضرر آن بیان شده است.

این کار به نظر من از دو جهت مشکل دارد یکی به لحاظ روش و دیگری به لحاظ موضوع. از نظر روش باید مجلس به امهّات امور بپردازد و به کار های عمده داخلی و خارجی توجه کند و نظارت بر اینکه دیگر مسئولان وظائفشان را به خوبی انجام می دهند. اما به لحاظ موضوع هم مشکل دارد و آن این است که اگر چه بسیاری از مشاغل برای کشور ممکن است لازم باشد ولی کار داریم تا کار! بحث در باره قهوه خانه ها و خدمت¬رسانی به نوعی از مواد مخدر یعنی:

۱- به رسمیت شناختن موضوع وتشویق دیگران بر گسترش کار،

۲- تفهیم به مردم که برای هر کاری می توان چنین کرد. این روی دیگر تفکر عده ای است که می گوید «راه بینداز، جا بینداز». چه فرقی می کند. هر کس در کشور می گوید تو به هر کاری دلت می خواهد دست بزن، حتی افراد را معتاد و اسیر کن وسرانجام برای آن هم قانونی تصویب خواهد شد. مگر برای معتادان نشده است! این یعنی فشار. این فشارها ممکن است انواع و اقسامی داشته باشد.

۳- مبارزه با معلول. دادن این مجوزها به این معنا است که ما علت را فراموش کرده ایم. درست است که نبود اشتغال علت اصلی است؛ ولی معنی اشتغال این نیست که جوانهای ما هر کاری را انجام دهند و یا در هر جائی خدمت کنند. دولت مسئول ایجاد شغل پایدار و شرافتمند و ارزشمند است. هر کاری را نباید شغل به حساب آورد.

۴- قبول تالی فاسد ها. اگر قرار باشد برای مشاغلی چون قلیان چاق¬کنی و امثال آن قانون نوشته شود، تالی فاسد های فراوانی به بار می آورد. فردا اتحادیه های خیلی از کارها، و یا حتی گروههائی همچون حاشیه نشینان و دستفروشها و حتی گدایان و فرزندان کار و بقیه هم قانون می خواهند.

۵- دخالت در امور اجرائی. قطعا مسئولان اجرائی از حل چنین مشکل هائی بر می آیند و یا باید بر آیند. مگر اینکه آنها از کمبود و یا نبود قانون گله داشته باشند.

آیا درست است مجلس در باره قهوه خانه ها نظر بدهد که مدام دارند جوانان بیچاره و البته بیکار ما را به این اماکن جذب می کنند که ساده ترین ضررش اعتیاد به قلیان است. دیگر مسائل آن بماند! آیا این دلسوزی برای جوانان است و یا پشتیبانی از اشتغال؟ آیا چاق کردن قلیان و گرم کردن بازار قهوه خانه¬ها که قطعاَ آغازی برای تخدیر های دیگر است، اشتغال است؟ این همانند سیگار است که به قول مسئولان در بین ۱۹۰ کشور در ایران ارزان تر عرضه می شود و اسفبار تر اینکه دولت از آن منتفع می شود! بعد می گویند نکشید که سرطان زا است. آیا این مسخره کردن مردم نیست؟

آیا مجلس محترم به اینها می گوید اشتغال؟ البته وقتی نگاه عمومی به خارج و واردات باشد و با جذب سرمایه¬های خارجی و آوردن متخصصان! خارجی و احیانا سپردن کارهای دست چندم و به ویژه خدماتی به بعضی از ایرانیان، دیگر شغل آبرومندی نمی ماند که جوان ایرانی به آن دلخوش باشد؛ لذا باید همکاران قهوه خانه ها را به عنوان کارمندان مشغول به کار معرفی کند!

یک روز در یک اتومبیل شخصی سوار شده بودم او به طعنه می گفت الحمدلله جمهوری اسلامی همه ما را مسافرکش کرد! من خیلی ناراحت شدم ولی بعد کمی فکر کردم دیدم راست می گوید. با این برنامه هایی که دولت دارد و با این حمایتی ارزی و ریالی بدون نظارت که از صنعت خودرو می کند چاره ای جز این نیست. قطعا نوبت مسافرکش¬ها هم خواهد رسید که روزی به دنبال قانون باشند. چون اگر جلوی آنها گرفته شود که خود موجب بسیاری از گرفتاری ها هستند، عده ای بیکار می شوند وآنها هم ممکن است به نمایندگان فشار بیاورند تا قانونی برای آنها وضع شود. دستفروش¬های کنار خیابان هم نیاز به قانون دارند. این یعنی همه کارها به گردن مجلس افتادن. پس مقامات اجرائی و قضائی چه همکاری و همفکری در حل مشکلات جامعه دارند؟

دیدم بی جهت نیست که کمیسیون فرهنگی مجلس معمولا متقاضی ندارد چون چنان ما چهار اسبه به سوی ترقی و تکنولوژی پیش می رویم که دیگر مجالی برای رسیدن به مسائل فرهنگی نیست!

البته هر طرحی برای آنکه رأی بیاورد حتما زمینه چینی هایی دارد و حتما عده ای بسیج می شوند تا نمایندگان را توجیه کنند و حتما عده ای خواهند گفت که اگر تصویب نشود عده ای بیکار می شوند. ولی شما را به خدا اینکه عده ای آگهی به دست جوانان را به قهوه خانه ها تشویق کنند و یا برای آنها قلیان چاق کنند و یا بیاورند، کار است؟ ما را چه شده است که پس از چهل سال باید ناگزیر در جهت تأیید آنهایی که جوانان ما را گروه گروه به سمت اعتیاد می برند در حمایتشان قانون تصویب کنیم.

آیا این اقدامات مجلس انفعالی نیست؟ آیا شأن مجلس این است؟

شما را به خدا از اصولگرا و اصلاح طلب بیایید برای حفظ نظام چاره ای بیندیشید و ببینید راهی را که انتخاب کرده اید به کجا می رود.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.