اتحاد دولت های عربی به رهبری عربستان با اسرائیل روز به روز علنی تر و عمیق تر می شود، فلسطین بیش از هر زمان دیگری از سوی آمریکا و برخی دولت های عربی برای پذیرش صلح تحمیلی با اسرائیل تحت فشار است، اوضاع در سوریه پیچیده تر خواهد شد و مخالفت ها با حضور ایران در این کشور افزایش خواهد یافت، آمریکا و کره شمالی به سمت گفتگو حرکت می کنند و در صورت توافق دوطرف، ایران بار دیگر به تهدید اصلی و اولویت دار آمریکا تبدیل خواهد شد و فرصت و انرژی خود را صرف مقابله با ایران خواهد کرد و از همه مهمتر اینکه اصلی ترین حامیان برجام یعنی اروپایی ها که به نوعی نقش بازدارنده را در خروج آمریکا از برجام داشتند، به تدریج مواضع خود را به آمریکا نزدیک کرده و با این کشور برای مهار و مقابله با ایران همصدا می شوند.

حال به این روندها این سوال را اضافه کنید: اگر آمریکا از برجام خارج شود، چه کنیم؟ سوالی که احتمالا هم اکنون اصلی ترین مساله حاکمیت و نهادهای تصمیم گیر است و جواب های متعددی نیز برای آن مطرح می شود. کسانی که ذهن ساده تری دارند و از درک پیچیدگی های وضعیت (داخلی، منطقه ای و بین المللی) عاجز هستند، احتمالا جواب ساده تر و سریع تری به این سوال خواهند داد: ما هم خارج می شویم. یا فراتر از آن، ما زودتر از آمریکا خارج می شویم.

اما با توجه به روندهای مورد اشاره، به نظر نمی رسد که این راه حل ساده در راستای منافع جمهوری اسلامی ایران باشد. به عبارت دیگر، این دقیقا همان تصمیم و مسیری است که اصلی ترین دشمنان نظام یعنی آمریکا، اسرائیل و عربستان برای ایران طراحی کرده اند و در صورت ورود به این مسیر، عواقب سنگین تری در انتظار جمهوری اسلامی خواهد بود. بنابراین، راه کار ساده و به ظاهر انقلابی مذکور، حرکت در مسیر تله ای است که برای جمهوری اسلامی تعبیه شده است.

اما دشواری مساله زمانی دوچندان می شود که گزینه فوق را نپذیریم. زیرا اگر هدف ما حفظ برجام و ماندن در آن باشد، طرف مقابل با اذعان به این مساله طلب امتیاز و به نوعی باج خواهی می کند. مساله ای که این روزها به وضوح شاهد آن هستیم. ترامپ در ماههای اخیر همواره اعلام کرده است که ماندن این کشور در برجام منوط و مشروط به اعطای برخی امتیازات از سوی ایران (اصلاح توافق، برنامه موشکی و نفوذ منطقه ای) خواهد بود. حالا اروپایی ها که همچنان خواستار حفظ برجام هستند بیش از پیش بابت خروج آمریکا از این توافق نگران شده و به دنبال امتیازی از ایران در زمینه موشکی و مسائل منطقه ای هستند تا با ارائه آن به آمریکا، این کشور را به ماندن در برجام متقاعد کنند. اما با توجه به اینکه حوزه های مذکور به نوعی به مسائل امنیتی و دفاعی کشور مربوط هستند، تقریبا هیچ فرد و جناحی در داخل حاکمیت حاضر به پذیرش این مساله و امتیازدهی در مسائل موشکی و منطقه ای نیست.

در چنین شرایط دشواری که وزارت خارجه با چالش های فراوان و گزینه های محدود مواجه است، به نظر می-رسد که بهترین گزینه نه تنها برای این مجموعه بلکه برای کلیت نظام، "صبر استراتژیک" است. البته این واژه نه اصطلاح جدیدی است و نه برای نخستین بار توصیه شده است. حتی برخی معتقدند که جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر این رویکرد را در قبال تحولات منطقه ای و به طور خاص عربستان سعودی در پیش گرفته است. اما مانند هر مفهوم دیگری، از این مفهوم نیز می توان تفاسیر و مصادیق مختلفی را ارائه داد. آنچه در این نوشته مراد و منظور صبر استراتژیک است، دارای مولفه های زیر است:

صبر استراتژیک به معنای انفعال و نظاره گری صرف نیست؛ بلکه منظور از آن پیشقدم نشدن در تشدید بحران و انقلابی کردن سیاست خارجی در نتیجه فشارهای داخلی از یک سو، و رصد دقیق تحولات و کنشگری فعال و هوشمندانه در سطح منطقه ای و بین المللی است. در چارچوب سیاست مذکور، به عنوان مثال جمهوری اسلامی ایران می تواند از بیان مواضع تند و حساسیت برانگیز و یا اقدامات چالشی مانند آزمایش موشک که در موقعیت فعلی عملا کمک چندانی نکرده و بر عکس بر تبلیغات و تحریکات محور آمریکا - اسرائیل - عربستان صحه می گذارد، پرهیز کند. یکی از چالش های اصلی و نسبتا همیشگی در سیاست خارجی ایران چند صدایی و بیان مواضع و شعارهای غیرهماهنگ و هزینه ساز توسط افراد و نهادهای غیرمسئول بوده است که در شرایط فعلی بیش از هر زمانی می تواند چالش آفرین باشد و باید برای جلوگیری از آن تلاش جدی و حاکمیتی صورت بگیرد.

در مثال دیگر از اقدام در چارچوب صبر استراتژیک، جمهوری اسلامی ایران و دستگاه سیاست خارجی باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از نزدیک شدن کشورهای اروپایی به آمریکا و افزایش حساسیت های آنها در زمینه موشکی و مسائل منطقه ای انجام دهد.

تنها راه تحقق این مساله، لزوما امتیازدهی به اروپایی ها در حوزه های مذکور (که همه مخالف آن هستند) نیست، بلکه می توان با تداوم گفتگو (نه مذاکره) و ارائه دیدگاههای ایران و همچنین انتقاد از مواضع اروپایی ها فضای لازم برای تبادل و به نوعی سرگرم کردن اروپایی ها را نیز فراهم کرد. اتخاذ مواضع قاطع و انعطاف ناپذیر (هرچند گزینه تاکتیکی مناسبی است) اما نباید سیاست اصلی و دائمی در رابطه با اروپایی ها و میانجی گری آن ها در رابطه با برجام باشد.

باید توجه کرد که بازی اروپایی ها در این رابطه بیش از آنکه بازی "پلیس بد- پلیس خوب" (Good cop / bad cop) باشد، بازی خوردن از بازی مرد دیوانه (Crazy man game) ترامپ است. برخلاف بازی پلیس بد و پلیس خوب که در آن دوطرف هماهنگ هستند و نقشه و سیاست واحدی دارند، در بازی مرد دیوانه، تلاش می شود تا طرف مقابل متقاعد شود در صورتی که اقدام مدنظر بازیگر اصلی را انجام ندهد، بازیگر مذکور ممکن است دست به اعمال دیوانه وار زده که پیامدهای وحشتناکی خواهد داشت. بر این اساس، ترامپ موفق شده است که اروپایی ها را متقاعد کند که آنقدر دیوانه هست که اگر آن ها از ایران امتیاز نگیرند، از برجام خارج شود. اروپایی ها هم که این مساله را باور کرده اند، تلاش می کنند تا با امتیازگیری از ایران و ارائه آن به آمریکا این کشور را به ماندن در برجام متقاعد کنند. در چنین شرایطی، سیاست ما باید نرمی و ملایمت با اروپایی ها باشد و از گفتگو با آن ها پرهیز نکنیم بلکه تا می توانیم با آن ها گفتگو کنیم (باید توجه داشت که در عرصه دیپلماسی، گفتگو، مذاکره و معامله سه مفهوم و سه سطح متفاوت هستند). به هر میزان که اروپا به آمریکا نزدیک تر شود، ترامپ تمایل و توان بیشتری برای خروج از برجام پیدا می کند.

این صبر استراتژیک چه چیزی برا ما به ارمغان می آورد؟ به هر میزان که خروج آمریکا از برجام عقب بیافتد، از اعتبار بازی ترامپ و باورپذیری آن کاسته خواهد شد. ترامپ قرار است در ماه می با رهبر کره شمالی دیدار کند. دیداری که بعید است از آن توافقی حاصل شود و در بهترین حالت دریچه ای برای آغاز مذاکرات دوطرف خواهد بود.

حال سوال این است، در این وضعیت که ترامپ می خواهد کره شمالی را به انجام مذاکراتی مشابه با آنچه ایران داشت و منجر به توافق هسته ای شد، متقاعد کند آیا او با خروج از توافق برجام می تواند وارد گفتگو با کره شده و این گفتگو را ادامه دهد؟ به نظر نمی‌رسد که در آستانه گفتگو با کره شمالی و متقاعد کردن این کشور به طی مسیر گفتگو و توافق، دولت آمریکا بتواند به راحتی از توافق با ایران خارج شود.

علاوه بر این، نتیجه این دیدار دو حالت بیشتر نیست: حالت نخست آنکه دوطرف برای تداوم مذاکرات به توافق خواهند رسید که در این صورت نیز به نظر نمی رسد آمریکا به راحتی بتواند از برجام خارج شود زیرا با این کار کره شمالی را به هرگونه مذاکره و توافق با آمریکا بدبین خواهد کرد. در حالت دوم، در نتیجه شکاف عمیق و تضاد دیدگاههای دوطرف در همان دیدار نخست اختلافات آن ها آشکار شده و دوطرف حاضر به تداوم گفتگو نیستند. در نتیجه، شاهد تشدید تنش در منطقه شرق آسیا و تمرکز بیشتر آمریکا بر روی کره شمالی هستیم. بنابراین، حداقل برای دور بعدی که ترامپ باید درباره توافق ایران تصمیم بگیرد، خروج از توافق چندان محتمل به نظر نمی رسد. به ویژه اگر ما بتوانیم فضای تعامل و گفتگو با اروپایی ها را حفظ کرده و تا حد امکان مانع نزدیکی آن ها به آمریکا شویم.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.