بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛

 

پارلمان اصلاحات این روزها محل بحث و گفت و گو در میان اصلاح طلبان شده است، چقدر این پارلمان می تواند یک وحدت تام در میان جریان چپ به ایجاد کند؟

پارلمان در این معنا که بتواند تصمیم گیر باشد به نظرم چندان موثر نیست اما به عنوان یک بازوی مشورتی برای متولیان اصلی جریان اصلاحات قطعا می تواند موثر باشد.

یعنی شما قائل به این هستید که پارلمان اصلاحات برای مشورت دادن به شورای عالی سیاست گذاری شکل بگیرد؟

وقتی می گوییم پارلمانی شکل بگیرد از همه طیف ها به صورتی که موضوع در این پارلمان مطرح شود و اعضا نظر بدهند و در نهایت یک نظر با رای اکثریت مورد قبول قرار گیرد و جبهه اصلاحات ملزم به اجرای آن نظر شود. در این شرایط من معتقدم احتمال خطا وجود دارد. اما اینکه همین طیف ها، نمایندگانی را انتخابات کنند و درباره موضوعات بحث کنند و نظر نهایی را به عنوان یک نظر مشورتی به شخصیت های اصلی تصمیم گیرنده در جریان اصلاحات منتقل کنند و اختیار برای اجرایی کردن یا نکردنش در اختیار این افراد قرار بگیرد به نظرم بیشتر به مصلحت است. 

وقتی شورای عالی باشد معمولا تصمیمات یک فرد تعیین کننده می شود و اگر پارلمان اصلاحات روی کار بیاید تصمیمات یک طیف جایگزین آن می شود؟

من هم می خواستم همین را بگویم که باید از تصمیم شخصیت ها حمایت کنیم. درواقع من وقتی در امور کشو دقت می کنم و پارلمان کشور را نگاه می کنم به این نتیجه می رسم که اگر ما از پارلمان اصلاحات به عنوان یک بازوی مشورتی برای تصمیم شخصیت ها کمک بگیریم به رای دقیق تری خواهیم رسید تا اینکه بخواهیم نظر پارلمان را نظری لازم الاجرا بدانیم.واقعیت این است که  در این شکل پارلمان ها و شوراها بحث های لابی گری و تفاهم های کاذب می تواند به تصمیم هایی منجر شود که آن تصمیمات مصلحانه نباشد.

با این حساب شما فکر می کنید تصمیم شخص بهتر از تصمیم جمع است؟

یک شخص نیست بلکه یک جمعی از عقلای اصلاح طلب هستند که نظرهای مشورتی را می گیرند و قطعا آنچه به صلاح  است و آنچه به صرفه نظام است که می تواند منجر به تقویت چرخه اصلاح طلبی شود انتخاب می کنند.

یعنی شما معتقدید شورای عالی سیاست گذاری باید حفظ شود و اگر قرار است پارلمانی شکل بگیری یک نهاد مشورتی در کنار آن باشد ؟ 

من نمی گویم شورای عالی حتما باید حفظ بشود بلکه باید آن شورای عالی هم چکیده تر شود و به یک جمع پنج الی هفت نفر که همه اصلاح طلبان بر آن اجماع دارند تقلیل پیدا کند اما در مقابل  آن پارلمان اصلاحات باید بسیار توسعه پیدا کند.چراکه  همیشه آنچه نظر اکثریت است معلوم نیست صحیح باشد و ما نمی توانیم این ریسک رو درباره جریان اصلاحات یعنی جریانی که مردم به آن اعتماد کرده اند داشته باشیم لذا من می گویم باید از این خطر پیشگیری کرد. 

آیا قبول دارید بعد از انتخابات رابطه میان فراکسیون امید و احزاب بیرون قطع شد در حالی که با تشکیل این پارلمان می توان یک اتاق فکر تشکیل شود؟

فراکسیون امید مانند هر جریان و جبهه سیاسی بدون ایراد عمل نکرده است اما معتقدم در خلا نمی توان درباره عملکرد فراکسیون تصمیم گرفت بلکه باید فراکسیون را باتوجه به واقعیت های موجود، شرایط مجلس و جو سنگین موجود قضاوت کنیم. 

ما باید متوجه این موضوع باشیم که فراکسیون امید در مجلس اکثریت را ندارد مضاف برآنکه هیات رئیسه مجلس دارای اختیاراتی است که مجلس را می تواند به هر سمت و سویی که دلخواهش هست سوق دهد؛ همچنین دولت به هیچ عنوان نه تنها حاضر به حمایت از فراکسیون امید نیست حتی آن حمایت نسبی را هم ندارد. از سوی دیگر قوه قضائیه نسبت به اصلاح طلبان مواضعی دارد و از همین رو به نظرات ارشادی و توصیه ای فراکسیون هیچ توجهی ندارد و... . همه این موارد پکیجی را ایجاد کرده است که فراکسیون به آن مطلوب نرسد لذا اگر قرار است فراکسیون امید را قضاوت کنیم باید در این چارچوب در نظر گرفته شود. 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.