اواخر سال ۹۶ یک زن جوان به همراه برادرزاده ۱۳ ساله‌اش به نام «مهتاب» به پلیس آگاهی تهران رفت و از یک مرد ۴۰ ساله به نام «احمد» شکایت کرد.

این زن گفت: یک‌ سال است که برادرم به خاطر حمل مواد مخدر به زندان افتاده است و همسرش هم در این مدت از او جدا شده است. به همین خاطر برادرزاده‌ام مهتاب گاهی اوقات را پیش مادرش می‌ماند و بعضی شب‌ها را به خانه من می‌آید. مدتی است متوجه شده‌ام برادرزاده‌ام به افسردگی مبتلا شده است. حالا که با او صحبت کرده‌ام فهمیده‌ام به تله یک مرد افتاده و مورد سوءاستفاده قرار گرفته است.

به دنبال شکایت این زن، پلیس به بازجویی از دختر نوجوان پرداخت‌. مهتاب گفت: وقتی پدرم به زندان افتاد و مادرم از او جدا شد، بعضی شب‌ها در خانه مادرم و بعضی شب‌ها در خانه دوستانم و گاهی اوقات هم در خانه عمه‌ام می‌ماندم. تا اینکه مدتی پیش به پیشنهاد یکی از دوستانم با یک مرد ۴۰ ساله آشنا شدم‌. احمد وقتی شرایط سخت زندگی‌ام را فهمید به من قول داد کمکم کند‌. من حتی درباره احمد با مادرم هم صحبت کرده بودم.

وی ادامه داد: من بیشتر وقت‌ها به خانه مرد میانسال می‌رفتم‌. او به من مواد مخدر می‌داد و وقتی از خود بی‌خود می‌شدم مرا آزار می‌داد. من که پس از مدتی از این وضعیت خسته شده بودم، خواستم ارتباطم را با احمد تمام کنم، اما او دست از سرم برنمی‌داشت. پدرم که از ماجرا مطلع شده بود حضانت مرا به عمه‌ام سپرد و عمه‌ام پیگیر ماجرا شد.

به دنبال اظهارات ضد و نقیض این دختر که در بازجویی‌های بعدی مدعی شده بود احمد دوست پدرش بوده و وقتی از ماجرای زندانی‌شدن پدرش مطلع شده وی را به تله شیطانی‌اش کشانده است، احمد بازداشت شد ولی جرمش را انکار کرد.

وی دیروز در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پشت درهای بسته و غیرعلنی محاکمه شد. قضات دادگاه، این مرد را به زندان و تبعید محکوم کردند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.