بحران‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بین‌الملل ابرچالش‌هایی را پیش روی دولت قرار دادند تا در تحقق اهداف و وعده‌های خود نتواند به طور محسوس موفق ظاهر شده و در نتیجه انتقادهای زیادی را متوجه خود کند. جدای از تحولات بین‌المللی و اقدامات خصمانه آمریکا و لابی صهیونیستی علیه ملت ایران، اقدامات سازمان یافته برخی از دستگاه‌های داخلی با هدف ناکارآمد نشان دادن دولت و انتقام‌گیری از ملتی که به اعتدال رأی داده بودند، باعث شد تا ناامیدی و نارضایتی در جامعه بیشتر شده و برخی از دلواپسان که از مدت‌ها پیش جایگاه اجتماعی خود را از دست داده‌ بودند، از هم‌اکنون خود را پیروز انتخابات ۱۴۰۰ دانسته و در تصورات خود برای رأی ۲۷ میلیونی مردم به آنان جشن پیروزی بگیرند. 

 

پیرامون این موضوع و آینده سیاسی کشور «آرمان» با امیررضا واعظ آشتیانی از فعالان سیاسی اصولگرا به گفت‌وگو پرداخته که در ادامه می‌خوانید.

 

با توجه به انتقاداتی که از دولت آقای روحانی مطرح می‌شود برخی مدعی هستند در دوره بعد یعنی در انتخابات ۱۴۰۰ شانس پیروزی اصولگراها زیاد است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

 

واقعیت این است که همه چهره‌ها در میان اصولگراها و اصلاح‌طلبان شناخته شده اند و افکار عمومی آنها را می‌شناسند و اگر هر جریان سیاسی جدیدی بخواهد با ادبیات جدید وارد عرصه سیاسی شود، باز مردم آنها را به اصلاح‌طلب و یا اصولگرا می‌شناسند. در طی سال‌های بعد از جنگ، هر دولتی که روی کار آمد و نتوانست پاسخگوی توقعات مردم باشد در دور بعدی مردم به جناح مقابل او روی آوردند. به همین دلیل می‌توان گفت هر دو جناح سیاسی به نوعی امتحان خود را پس داده‌اند و مردم با عملکرد آنان آشنا هستند.

 

با توجه به عملکرد دولت احمدی‌نژاد آیا این احتمال وجود دارد که بار دیگر مردم به سمت اصولگرایان متمایل شوند؟

 

نمی‌توان گفت دولت احمدی‌نژاد، دولت اصولگرایی بوده چرا که او به یک گفتمان خاص خودش وفادار بود و مدت ۸ سال ریاست‌جمهوری او با اصولگراها چالش جدی داشت. البته در این میان برخی اصرار دارند احمدی‌نژاد را اصولگرا بنامند اما نظر من این است که این بیشتر یک بازی سیاسی است تا واقعیت. 

 

اینکه می‌گویم احمدی‌نژاد اصولگرا نبود به این دلیل است که اگر نگاهی به گذشته داشته باشیم متوجه این حقیقت می‌شویم که در انتخابات ۸۴ احمدی‌نژاد به هیچ وجه مورد حمایت اصولگراهای واقعی نبود. در سال ۸۸ احمدی‌نژاد موردحمایت طیفی از اصولگراها قرار گرفت که نحوه مدیریت او مورد پسند آنان بود و عمدتا افرادی بودند که گرچه اصولگرا شناخته می‌شدند اما از ساختار تشکیلاتی اصولگرایی خارج بودند. اما آنچه دولت‌های نهم و دهم را دولت اصولگرایی نشان می‌دهد، استفاده احمدی‌نژاد از اصولگرایان و تمایل بیشتر او به سمت اصولگرایی بود. به اعتقاد من باید چهره‌های جدید با ادبیاتی جدید وارد عرصه سیاسی کشور شوند که ضمن اعتقاد و التزام به ارزش‌های انقلاب، درک دقیق و صحیحی از وضعیت کشور و نیاز جامعه داشته باشد. نیاز امروز کشور به کارایی و عدالت است بنا بر این در آینده نیز آن جریان سیاسی که گفتمانش مبتنی بر کارایی و عدالت باشد مورد اقبال جامعه قرار خواهد گرفت.

 

به نظر شما تحرکات اخیر اصولگرایان پیرامون مساله انتخابات کمی زودتر از موعد نیست و آیا جریان‌های سیاسی خیلی زود وارد این مقوله نشده‌اند؟

 

این مساله اجتناب ناپذیر است که در روزهای آتی ما شاهد برخی تحرکات جریان‌های سیاسی برای انتخابات آینده ریاست جمهوری و قبل آن انتخابات مجلس باشیم و به طور قطع همه جریان‌های سیاسی فعالیت‌های خود را از هم‌اکنون پیرامون این موضوع آغاز خواهند کرد و نیروهای خود را پیرامون این موضوع سازماندهی خواهند کرد. اما آنچه واضح است آن جریات سیاسی موفق خواهد بود که جسارت نوآوری در کشور را داشته باشد.

 

شاخصه‌های گفتمان جدید مد نظر شما برای پیروزی در انتخابات آینده چیست؟

 

دولت آینده باید جسارت نوآوری در ساختار اداری و اقتصادی کشور را داشته باشد. یعنی دو مقوله‌ای که در جهت توسعه و پیشرفت کشور تاثیرگذار خواهد بود و مهم‌تر اینکه دولت آینده باید از نیروهای توانمند، وفادار، شجاع و قانونمند استفاده کند. در گذشته دیدیم که برخی شعار قانونمندی می‌دادند اما خود را فرای قانون می‌دیدند و بارها قوانین را زیر پا گذاشتند. همچنین برخی شعار شایسته‌سالاری و تدبر دادند اما هیچ شایسته سالاری و تدبری در عملکرد آنان دیده نشد. بنابراین مردم همه جریان‌ها و چهره‌هایی که در طول این چهار دهه مسئولیت داشته‌اند را به خوبی رصد کرده‌اند و می‌شناسند. بنابراین باید همه جریان‌های سیاسی کشور، چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب به دنبال چهره‌های جدید باشند که دارای شاخصه‌هایی همچون قانونمندی، جسارت، کارایی و عدالت محوری باشند تا بتوانند طعم توسعه و پیشرفت را به مردم بچشانند.

 

با توجه به گذشت ۵ سال از دولت تدبیر و امید چه عواملی را می‌توان در افت امیدواری نسبت به دولت آقای روحانی مطرح کرد و آیا ادامه این روند می‌تواند در انتخاب بعدی مردم نقش داشته باشد؟

 

یکی از دلایل افت محبوبیت و امیدواری نسبت به آقای روحانی این است که او قبل از آنکه کاری را انجام دهد و یا از نتیجه عملکردی اطمینان داشته باشد، موضوعی را مطرح کرده است. این شعارها در کلام خلاصه نمی‌شود و مردم انتظار دارند در عرصه عمل نیز تحقق این شعارها را ببینند. از طرف دیگر همان‌طور که پیش از این هم اشاره کرده بودم آقای روحانی نقد به دولت را نمی‌پذیرد و با منتقدان خود با ادبیات خاصی برخورد می‌کند. رئیس جمهور نشان نداده که نقدها را می‌پذیرد؛ از طرف هر جناحی که باشد. به هر حال عملکرد دولت‌ها در پایان ماموریت خودشان نقش بسزایی در روی‌ آوردن دوباره مردم به صندوق‌های رأی دارد و در عین حال عملکرد آنان باعث خواهد شد مردم کدام گروه و جریان فکری را برای رسیدن به مطالبات خود در آینده حمایت کنند.

 

بنا به اظهارات شما جامعه نیازمند یک گفتمان جدید و چهره جدید در عرصه سیاسی است. به نظر شما آیا پیش از این مردم یکبار تجریه انتخاب گفتمان و چهره جدید را در انتخاب احمدی‌نژاد تجربه نکرده‌اند؟

 

وقتی از گفتمان جدید سخن می‌گوییم منظور گفتمانی بر اساس واقعیت ‌است و واقعیت یعنی آنچه که بر فضای کشور حاکم است و برنامه‌هایی که برای توسعه و پیشرفت کشور پیش‌بینی شده است. هر گروه یا جناحی که قرار باشد با رویکردی جدید پا به عرصه سیاسی کشور بگذارد به طور قطع باید وفادار به این برنامه‌ها باشد و خود را ملزم به اجرای آن برنامه‌ها بداند. در حال حاضر ۲ برنامه برای کشور تنظیم شده است یکی برنامه پنج‌ساله است و یکی هم چشم‌انداز ۲۰ ساله است. 

 

شجاعت این خواهد بود که هر شخصی که از مردم رأی می‌گیرد، برای انجام این برنامه‌ها تلاش کند. واقعیت این است که همواره برای اجرای برنامه‌های پنج‌ساله و اهداف سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور با مشکل مواجه بوده‌ایم. وقتی از گفتمان جدید سخن گفته می‌شود به این معنا نیست که یک گفتمان جدید اختراع شود بلکه به این معنا است که جریان‌های سیاسی با هدف احیای قانون اساسی و اجرایی‌کردن اصول قانون اساسی پا به عرصه سیاسی بگذارند و هدفشان تحقق برنامه‌های پنج‌ساله و بیست‌ساله کشور با هدف توسعه و پیشرفت مملکت باشد. این طبیعی است که وقتی افرادی با گفتمانی مبتنی بر شعار وارد عرصه می‌شوند، بخشی از جامعه تحت تاثیر شعارزدگی قرار خواهند گرفت و از این شعارها استقبال خواهند کرد. نمی‌توان از مردم انتظار داشت به طور یک‌دست و هماهنگ تصمیم‌گیری کنند و در این میان عده زیادی نیز تحت تاثیر شعارهای زیبا به افراد یا جریان‌های سیاسی روی می‌آورند. 

 

در واقع نیاز امروز کشور به گفتمانی است که پس از پیروزی در عرصه عمل به گونه‌ای وارد شود که مردم شاهد تغییرات مثبت در کشور باشند. وقتی بگوییم ما می‌خواهیم اشتغال فراهم کنیم، اقتصاد را رونق ببخشیم، تولید و صادرات را افزایش دهیم، مدیران را بر اساس شایسته‌سالاری انتخاب کنیم، لازم است مردم تحقق این شعارها را احساس کنند. این برای مردم قابل قبول نیست که در عرض ۲۴ ساعت قیمت دلار چند برابر شود و در مقابل معاون رئیس‌جمهور بگوید قیمت دلار ۴۲۰۰ تومان است و تمام. این اقتصاد یعنی اقتصاد دستوری و ناکار‌آمد. بنابراین مهم است که جریان‌های سیاسی کشور باید شعارها و وعده‌هایی را بدهند که توانایی اجرای آن را داشته باشند. به طور قطع اگر دولتی بر سر کار بیاید که از شعارهای توخالی پرهیز کند و با جسارت و شجاعت تنها هدفش اجرای برنامه‌های پنج‌ساله و چشم‌انداز بیست‌ساله با هدف توسعه و پیشرفت کشور باشد هم مورد حمایت مردم قرار خواهد گرفت و هم از حمایت رهبری برخوردار خواهد بود. بنابراین جریان‌های سیاسی برای بقای خود باید از شعارازدگی پرهیز کرده و از همه مهم‌تر به شعور مردم توهین نکنند.

 

چندی پیش حسین ا...کرم با اشاره به انتقادهای مطرح شده به دولت روحانی گفته بود با ادامه این روند جریان وابسته به اصولگرایی با رأی ۲۷ میلیونی در سال ۱۴۰۰ پیروز خواهد شد. به نظر شما چنین چیزی ممکن است؟

 

این به مردم بستگی دارد. مردم باید به سطحی از آگاهی برسند که تحت تاثیر صرفا شعار قرار نگیرند و معتقد باشند که رأی آنها بر سرنوشت کشور و فرزندانشان تاثیرگذار خواهد بود. البته باید شرایطی هم برای مردم فراهم گردد تا مجبور نباشند بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند و یا در شرایطی قرار بگیرند که برای اینکه یک جناح پیروز نشود مجبور شوند به جناح رقیب او رأی دهند. یکی از مشکلاتی که در کشور همچنان وجود دارد این مساله است که هر دولتی بر سرکار آمده تا مدت‌ها سعی در نفی دولت قبلی کرده است. به همین دلیل برخی چهره‌های شناخته شده نیز برای به دست‌آوردن موقعیت سیاسی در پی نقاط ضعف دیگر جریان‌های سیاسی می‌گردند. این روند به طور قطع هیچ سودی برای کشور ندارد و آثار منفی آن متوجه مردم می‌شود و این مردم هستند که باید هزینه این رفتارها را بپردازند. 

 

در واقع اگر جریان‌های سیاسی دلسوز ملت و کشور باشند باید منافع کشور و ملت را در نظر داشته باشند و از ناکامی دولت‌ها که به ضرر کشور است خوشحال نبوده و آن را روزنه‌ای برای موفقیت جریان خود ندانند. پیش از این هم گفته‌ام که مسئولان کشور باید همچون دوندگان دو امدادی عمل کنند. به این معنی که فارغ از این موضوع که نفر بعدی وابسته به کدام جریان و جناح سیاسی است، او را در ادامه راه کمک و یاری دهند. لازم است مسئولان سیاسی کشور بیاموزند که هرگاه دولت را به دست می‌گیرند به جای آنکه تمام مشکلات را بر گردن دولت قبل بیندازند، نقاط قوت دولت قبل را تقویت کرده و نقاط ضعف را از بین ببرند و با عملکرد خود به مردم بفهمانند که چه اقدامات جدیدی انجام داده است. 

 

دلیلی ندارد یک دولت در طول ۲ دوره ۴ ساله تمام کارهای بر زمین مانده را انجام دهد. این کار به طور کلی مقدور نیست بلکه باید هر دولتی در ادامه راه دولت قبل قدم بردارد و کارهای نا تمام را به اتمام برساند. به همین دلیل است که می‌گویم دولت‌های ما نیاموخته‌اند به صورت دو امدادی مشکلات کشور را حل کنند. یعنی بخشی از مشکلات جامعه را یک دولت برطرف کرده و در ادامه دولت بعد جدای از نگرش‌های سیاسی ادامه دهنده راه دولت قبل در حل مشکلات کشور باشد. در واقع اینطور می‌توان مثال زد که دولت‌ها در کشور ما همواره به دنبال اختراع دوباره چرخ بوده‌اند. دولتی روی کار آمده و چرخ را اختراع کرده و زمان ساخت بدنه را نداشته. دولت بعد به جای آنکه بیاید و در ادامه راه دولت قبل بدنه را بسازد بار دیگر از صفر شروع به ساخت چرخ کرده و به دلیل این تکرارهای پی‌درپی است که کشور ما همواره در حال درجا زدن و حتی گاهی در حال عقب گرد است. این مساله نیازمند گسترش فرهنگ همکاری در جهت منافع ملی است و باید این فرهنگ میان مسئولان و جریان‌های سیاسی کشور نهادینه شود.

 

بخشی از مردم نگاهی غیر سیاسی به انتخابات دارند و تنها به صرف انجام یک وظیفه شرعی به آن نگاه می‌کنند و بر همین اساس بدون درنظر داشتن گفتمان نامزدهای انتخاباتی پای صندوق رأی می‌روند. این بخش از جامعه چه تاثیری می‌توانند در آینده کشور داشته باشند؟

 

مردم باید به سطحی از آگاهی برسند که نسبت به رأی خود و انتخاب خود حساس عمل کنند. نگاه گذرا و تصمیم‌های فاقد انگیزه موجب می‌شود به کشور و آحاد ملت ضربه وارد شود. مردم ما باید در نظر داشته باشند وقتی بدون شناخت به افراد نام آنان را در برگه‌های انتخاباتی درج می‌کنیم نباید بعد از مدتی به طور مثال انتظار داشته باشیم که چرا نمایندگان آنگونه که انتظار می‌رود مطالبات ملت را پیگیری نمی‌کنند چون در واقع آن نماینده انتخاب خود ما بوده است. این نوع عملکرد مردم است که موجب می‌شود برخی اظهاراتی از این دست کنند که چون این جناح موفق نبوده به طور حتم دفعه آینده جناح ما موفق خواهد بود. در این میان جریان‌های حامی دولت‌ها نیز باید پاسخگوی حمایت‌های خود از افراد باشند. در تمام دولت‌ها برخی افراد و جریان‌های سیاسی که در میان مردم تاثیرگذار بودند و مردم به اعتبار آنان فردی را انتخاب کرده‌اند در مقابل ناکامی‌های دولت مد نظر خود باید پاسخگو باشند. بنا براین باید بصیرت مردم در انتخاب‌هایی که صورت می‌گیرد بالا رود تا با انتخاب‌های درست آینده کشور تضمین شود.

 

به نظر شما این بحث واقعیت دارد که عده‌ای می‌گویند دوران اصلاح‌طلبی و اصولگرایی تمام شده و جریان سومی وارد عرصه سیاسی کشور خواهد شد؟

 

اینکه گفته شود اصولگرایی و یا اصلاح‌طلبی به پایان رسیده مطلبی اشتباه است. این دو جریان سیاسی همچنان با وجود مشکلاتی که دارند به راه خود ادامه خواهند داد و در تحولات آتی کشور ایفای نقش خواهند کرد. به طور قطع برخلاف تصور برخی از افراد، این بار نگاه مردم مانند گذشته نخواهد بود و به دلیل تحول فکری جامعه، مردم تحت تاثیر شعارها قرار نخواهند گرفت بلکه به کارآمدی، توانمندی، صداقت و پاسخگویی افراد رأی خواهند داد.

 

یکی از مطالباتی که مردم پیگیر آن هستند اجرای قانون اساسی کشور است. ارزیابی شما از اجرای قانون اساسی توسط دولت‌ها چیست؟

 

در مقدمه قانون اساسی به اقتصاد کشور اشاره شده است و اقتصاد کشور را به ۳ صورت خصوصی، دولتی و تعاونی تقسیم کرده است. اما بر خلاف این موضوع وقتی به عملکرد دولت‌ها نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که هر دولتی که روی کار آمده نگاهی سلیقه‌ای به مقوله اقتصاد داشته است. این سوال مطرح است که چرا دولت‌ها به مساله خصوصی سازی به معنای واقعی کلمه اهمیت نمی‌دهند؟ چرا دولت‌ها خود را متورم می‌کنند و هر اتفاقی در کشور اذهان را متوجه دولت می‌کند؟ اقتصاد تنها نمونه‌ای است از آنچه در قانون اساسی آمده و نادیده گرفته شده است. اگر دولت‌ها مردم را در امور کشور مشارکت دهند و از ظرفیت‌های ملی استفاده کنند بسیاری از مشکلات کشور برطرف شده و در بروز بسیاری از مشکلات دیگر انگشت اتهام به سمت دولت نبود. در حال حاضر دولت در همه امور دخیل است از کمبود پیاز در بازار گرفته تا بالا رفتن نرخ ارز همه و همه به دولت بستگی دارد و دولت در آن نقش دارد. دلیل آن هم تنها این مساله است که دولت‌ها بر خلاف قانون اساسی تلاش نکرده‌اند حقوق ملت را احیا کنند و مردم را در تعیین سرنوشت خود دخیل کنند. تنها نقش مردم انتخاب مسئولان است و بعد از انتخابات دیگر هیچ نقشی در اداره کشور ندارند. بنا براین لازم است دولت‌های آینده جایگاه و نقشی بیشتر برای مردم قائل شوند و مردم را در امور اداره کشور دخیل کنندو به معنای واقعی کلمه از تورم دولت جلوگیری و سعی در سبک‌سازی دولت داشته باشند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.