داستان غم‌انگیز مدرسه‌ای در غرب تهران هرچه باشد فاجعه است. هرچند ممکن است در فرایند برخورد با این پدیده اغراض دیگری نیز اضافه‌شده باشد تا این قضیه غیرقابل‌دفاع ،با بزرگنمایی و تسویه‌حساب هم همراه شود. مسئولین مملکت هم موضع می‌گیرند و هرکدام بر جنبه‌ای از جنبه‌های آن تأکید می‌ورزند و خدا کند قوه قضاییه با دستور دریافتی لااقل به اسرعت و شفافیت عدالت را پی بگیرد. نگارنده نیز فقط به یکی از جنبه‌ها می‌پردازد و بقیه جنبه‌ها را به قلم‌های دیگران واگذار می‌کند.

وضعیت مدیریت در بدنه آموزش‌وپرورش به سمت‌وسوی بدی حرکت می‌کند. این‌گونه بگویم که درزمان اوایل و شاید از قبل از انقلاب، روسای مناطق و ازجمله رئیس آموزش‌وپرورش شمیران که خود در حد3 منطقه فعلی بود(خداوند به آقای خوشنویسان عزیز شفا و سلامتی عنایت کند) منشی نداشت!یعنی درب اتاق رئیس به روی همه باز بود حتی مدیرکل تهران در بسیاری از اوقات خودش در اتاق منشی مستقر می‌شد و پاسخگوی مردم بود. درحالی‌که اینک بسیاری از روسای مناطق آموزش‌وپرورش که صف عملیاتی هستند و باید بی‌واسطه با معلمین، اولیای دانش آموزان و خود دانش آموزان برخورد داشته باشند حداقل یک یا دو منشی دارند و ملاقات با ایشان از سخت‌ترین امور ممکن یا غیرممکن است. معلمین را به‌راحتی به اتاق نمی‌پذیرند و اولیای دانش آموزان مدارس نیز اگر اسم‌ورسمی نداشته باشند به‌راحتی به اتاق رئیس یک منطقه راه ندارند.بنابراین در چنین شرایطی هیچ نظارت عمده‌ای بر مدارس اعمال نمی‌شود. اطلاعاتی از مشکل‌دار بودن امتحانات دارم که اشک انسان را درمی‌آورد درحالی‌که آن‌ها که باید بدانند دانستند و کاری نتوانستند انجام دهند.

مدیران بعضی از مدارس از رئیس منطقه تبعیت می‌کنند و در اتاق‌های بعضاً شیک و مجلل نشسته و از معلمین و معاونین مدرسه پل پیروزی ساخته‌اند. موفقیت‌ها را به خود نسبت می‌دهند و خرابکاری‌ها را به زیرمجموعه. در این‌گونه مدارس درحالی‌که مدیر مدرسه باید آخرین نفری باشد که مدرسه را ترک می‌کند و اولین کسی باشد که صبح به مدرسه ورود می‌کند خود را از وزرا هم برتر می‌داند.و با تأخیر و تعجیل امور را به معاونین می‌سپارد و آن‌ها نیز به همراه مربیان تربیتی و احتمالاً مستخدم مدرسه مدیریت مدرسه را به عهده‌دارند. معلمین خلعید شده‌اند به‌نحوی‌که هرچه دانش آموزان به آن‌ها گله کنند به دلیل اصرار مدیران که صدایی از مدرسه به بیرون نرود سربسته می‌ماند ولی کافی است دانش‌آموزی برعلیه همین معلم به مدیر حرفی را منتقل کند یا ولی دانش‌آموز گلایه‌ای بکند معلم بیچاره به چهارمیخ کشیده می‌شود و اگر اعتراض کند سال بعد به‌عنوان مازاد در اختیار اداره قرار داده می‌شود تا امنیت شغلش را از دست بدهد.

اضافه کنید این‌که در پاره‌ای از مدارس بعضی از اولیای دانش آموزان که عنوانی دارند و صدایشان بلندتر است بر مدیر حکمرانی می‌کنند و بانفوذ در انجمن اولیا و مربیان فکر می‌کنند رئیس شورای اجرایی مدرسه هستند ویکی از وزرای دولت قبلی که داعیه‌های خاصی داشته و دارد ستاد انجمن اولیاء و مربیان را ناقص و بی‌تأثیر کرد و نتیجه‌اش حذف نظارت بر حکم‌فرمایی(نه نظارت و کمک فکری) انجمن‌ها شد و روسای مناطق و مدارس نیز که دوست دارند همه‌چیز راحت باشد با دخالت‌ها کنار می‌آیند.باور ‌کنید که رئیس انجمن اولیا و مربیان یک مدرسه معتقد بود باید سؤالات امتحانی پایان سال را ایشان و اولیا طرح کنند نه معلم!!!؟؟؟ .

آقای وزیر وعده سخت‌گیری گزینش دادند. قطعاً می‌دانند که گزینش وقتی می‌تواند سخت بگیرد که اولاً صف متقاضیان معلمی طویل باشد و ثانیاً نامه‌های افراد مختلف در به‌کارگیری اشخاص تأثیر نداشته باشد. بنده هم‌اکنون وزیر نیستم ایشان که هستند اگر چنین شرایطی را احساس می‌کنند بسم‌الله......همه‌چیز را به گردن صلاحیت‌ها بیندازند.

به نظر بنده نظارت و کنترل فضاهای آموزشی در همه زمینه‌ها ضعیف و غیرقابل‌قبول است. روسای مناطق را باید از پشت میزها حرکت داد تابه مناطق عملیاتی سرکشی کنند آن‌هم نه به‌صورت ریاستی و در مراسم، بلکه خودشان وارد بخشی از جزییات نظارتی و بازرسی بشوند حتی اگر به‌صورت نمونه‌ای چنین حرکتی داشته باشند اثر انتظامی خودش را خواهد داشت.مدیران مدارس را بیشتر مسئول بدانید و در ضوابط ارتقای روسا بگنجانید که اصلح کسی است که کمترین سخنرانی و حضور در مراسم را داشته و بیشترین حضور کنترلی و راهنمایی در واحدهای زیرمجموعه را در پرونده خود داشته باشد خود وزیر نیز باید پیش‌قدم شود تا نگویند دسترسی معلمین به فرخ رو پارسا راحت تراز وزرای بعد از انقلاب بوده است. آقای وزیر باید بداند بسیاری از مدارس یله و ول هستند و اگر می‌داند و می‌تواند کاری بکند خوب یا علی مدد وگرنه راه روشن است.........

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.