مناسبات ایران و امریکا در حال حاضر وارد فضای جدیدی شده است. این روابط در چهار دهه اخیر فراز و نشیب زیادی داشته است و در برهه های مختلف، با سردی کمتر یا بیشتر بسته به حضور روسای جمهور متفاوت پیش رفته است. در دوره ای که اوباما در امریکا تلاش داشت با نرمی بیشتری و بدور از دیالوگ جنگ روابط با تهران را پیش ببرد، حضور احمدی نژاد در ایران با روش عدم تعامل با سازمانهای بین المللی از یک سو و اعتقاد به پیش برد پرونده هسته ای بدون توجه به قطع نامه های بین المللی، باعث شد روند پیچیده مناسبات همچنان بی نتیجه بماند. همچنان که در حال حاضر برعکس آن دوران، دولتی با روحیه تعاملی در ایران سرکار است ولی امریکا شاهد حضور یک رئیس جمهور متفاوت و خارج از عرف است که همان فضای تعاملی نیم بندی را که با برجام شکل گرفته بود را هم به هم زد. ترامپ سخن از گفت و گوی دوجانبه با ایران می زند. او بشدت علاقه دارد روابط با دیگران را در بحران های موجود دو طرفه کند. کاری که با کره شمالی شکل داد و گفت و گوی دو جانبه با آن را شکل داد. آیا این مدل با ایران جواب می دهد؟ا سوال این است که میتوانیم شاهد دیدار دو جانبه ترامپ روحانی باشیم. جواب منفی است. چند دلیل برای آن وجود دارد.

 

1- ساختارهای حکومتی مخالف مذاکره با امریکا است

اولین دلیل برای این موضوع این است که امریکا برای ایران بازیگری غیرقابل اعتماد است و ایران مخالف گفت و گو با آن است. حتی در برهه ای که گفت و گوی برجامی شکل گرفت، این موضوع تنها محدود به موضوع هسته ای شد و هر چند گفت و گوی مستقیم بین ایران و امریکا وجود داشت اما آن هم در قالب پنج بعلاوه یک و ایران بود. باید به گفت و گوی تلفنی اوباما و روحانی نیز اشاره شود که رهبر انقلاب به نوعی در سخنان خود با آن مخالفت کردند. رهبری در آن برهه در مورد سفر روحانی به نیویورک فرمودند: برخی از آنچه که در سفر نیویورک پیش آمد بجا نبود چون ما دولت آمریکا را غیرقابل اعتماد و عهد شکن می‌دانیم.

۲- چه مذاکره ای وقتی امریکا زیر برجام می زند 

موضوع دیگر این است که در فضای موجود که برجام از سوی امریکا نقض شده است این مسئله وجود دارد که دیگر چه دلیلی برای مذاکره است. آنچه که خود امریکا زیر آن را امضا کرده بود نقض کرده است. حال با چه استدلالی باید پشت میزی نشست که به تازگی زیر آن زده شده است. 

۳- ایران کره شمالی نیست

موضوعی که ترامپ در مورد آن اشتباه می کند این است که مدلی کره شمالی برای ایران هم جواب می دهد. او با دو طرفه کردن مذاکره با کره شمالی، در ظاهر به نتیجه رسیده است و در نهایت در سنگاپور با کیم جونگ اون دیدار کرد. آنها سندی را امضا کردند که در آن بر خلع سلاح کامل کره شمالی اذعان می کرد. فارغ از اینکه در این موضوع، تردیدهایی وجود دارد، اما ایران به هیچ روی حاضر نخواهد بود دست از غنی سازی که، قطع نامه شورای امنیت نیز آن را به رسمیت شناخت بردارد. از این رو مبنای اولیه گفت و گویی که ترامپ به آن اعتقاد دارد وجود ندارد.

۴- اساس کار ترامپ تغییر رژیم است نه مذاکره

در حال حاضر، ترامپ و تیم او بارها از موضوع رژیم چنج در مورد ایران سخن گفته اند و این نوع دیالوگ مسیرهای گفت و گو و تعامل را می بندد. نوع نگرش ترامپ به ایران، به شکلی است که تلاش دارد آنرا از هویت شکلی و ماهوی خود خارج کند و سپس با آن به گفت و گو بنشیند. اینکه ایران نه در منطقه حضور داشته باشد، نه برنامه موشکی خود را توسعه دهد و غنی سازی را فراموش کند، به نوعی از بین رفتن جمهوری اسلامی از هویت فعلی خود است و ایران این مسیر را دنبال نخواهد کرد.

۵- اسرائیل و عربستان حامی تنش و تشنج

در حال حاضر دو بازیگر عربستان و اسرائیل در منطقه به شدت از وجود تقابل امریکا با ایران حمایت میکنند و سرمایه گذاری بسیاری در مسیر عمق بخشیدن به این تنش کرده اند. آنها تلاش کرده اند از فرصت ترامپ استفاده حداکثری کنند و با دادن امتیاز های سیاسی و اقتصادی به او، امریکا در خط تقابل با ایران نگه دارند و حتی از شکل گرفتن یک جنگ در منطقه برای فشار روی ایران استثبال می کنند. این وضعیت باعث شده است لابی اسرائیلی و سعودی در امریکا از هیچ تلاشی فروگذار نکنند و منافذ کوچک تعامل ایران و امریکا را ببندند. 

۶- فرصت برای روحانی تمام شده است

مسئله مهمی که باید به آن اذعان کرد این است که در حال حاضر شرایط به شکلی است که در زمان باقی مانده از حضور روحانی در کسوت ریاست جمهوری ایران، فرصتی برای گفت و گو با امریکا وجود ندارد. از یک سو ایران این تمایل را ندارد و از سوی دیگر ترامپ برنامه ای را شکل داده است که این موقعیت در آینده نزدیک شکل نمی گیرد.

پلن ترامپ برای وضعیت موجود به شکلی است که در دو سه سال آینده شدیدترین تحریمها علیه ایران به کار برده شود تا به مانند کره شمالی، تنها گفت و گو با امریکا را چاره خروج از بحران بداند. ترامپ پس از خروج از برجام، در فاصله سه ماه و شش ماه تحریمهای مرتبط با حوزه نفتی و غیره را بکار خواهد انداخت. پس از آن تحریمهای شدیدتری در رابطه با سیستم بانکی و انرژی را در دستور کار قرار خواهد داد و در نهایت تلاش خواهد کرد اروپایی ها و دیگر کشورها را از مسیر تعامل و مبادله با ایران خارج کند. به نظر ترامپ این مسیری است ایران را می تواند به پای میز مذاکره بکشاند.

خارج از اینکه این روند چه معایبی دارد، روندی دو سه ساله است و در این چند سال، ترامپ قصد ندارد به مذاکره ای یکسان و برابر با ایران و تحقق درخواستهای آن تن دهد.

 

۷- مسائل داخلی امریکا

همچنین شرایط در داخل امریکا برای چنین روندی آماده نیست. از سویی تیم ترامپ با حضور فردی مانند جان بولتون به روش سخت و نظامی اعتقاد بیشتری دارد تا روش نرم و مذاکره و از طرفی نزدیکی انتخابات کنگره و ریاست جمهوری، باعث می شود این روند به تعویق بیفتد.

در مجموع باید گفت شرایط برای چنین دیداری نه از لحاظ سیاسی داخل دو کشور و نه از لحاظ بین المللی آماده نیست. ایران در اندیشه این است با سپری شدن زمان باقی مانده از ریاست جمهوری ترامپ، او به یک رئیس جمهوری یک دوره ای تبدیل شود و فضای مناسبات در آینده تغییر پیدا کند. از سوی دیگر ترامپ نیز تلاش می کند با روش سخت و غیر تعاملی و فشار بر ایران با تحریمهای فلج کننده ایران را به عنصری مطلوب برای خود تبدیل کند.

این تفاوت در برداشتها باعث می شود نتیجه لازم در آینده نزدیک بوجود نیاید. شاید در آینده ای دور تحولات جدیدی را شاهد باشیم.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.