فردین علیخواه بیان کرد: مدتی قبل آماری درباره افسردگی بالای ایرانیان منتشر شد. پرسش آن است که آیا ایرانیان اختلال روانی دارند و خودشان تصمیم گرفته‌اند که افسرده و غمگین باشند؟ درواقع آیا ابزارها، لوازم و بسترهای شادی فراهم است و آنان به این ابزارها، لوازم و بسترها پشت می‌کنند و به دامان افسردگی و غم پناه می‌برند؟ من فکر نمی‌کنم که این‌طور باشد. ایرانیان به سمت افسردگی هل داده می‌شوند.

او ادامه داد: در درس «سمینار مسائل شهری» در مقطع فوق‌لیسانس جامعه‌شناسی، چند جلسه درباره حیات اجتماعی فضاهای عمومی شهری در ایران و شیوه‌های رونق دادن به آن‌ها با دانشجویانم بحث و تبادل‌نظر می‌کنیم. واقعیت آن است که معمولاً وقتی به بیان شیوه‌های رونق دادن به فضاهای شهری در ایران و مرور تجارب جهانی در این خصوص می‌پردازیم درنهایت به دیوار بزرگ و ضخیمی به نام سیاست برخورد می‌کنیم. در همه‌جا سیاست حضور پررنگی دارد. بله دیواری به نام سیاست.

این جامعه شناس بیان کرد: مسئله اصلی کشور ما درباره فرهنگ شادی آن است که انتظار و نگاه مسئولان (البته نه همه آن‌ها) از شادی با انتظار و نگاه عموم مردم تفاوت آشکاری دارد. درواقع هر کدام در دو دنیای مختلف سیر می‌کنند.  در شادی‌های مردم و در فرهنگ عمومی ایرانیان از دیرباز موسیقی، ریتم، کف زدن، حرکات موزون جزو نمودهای شادی بوده است. این موضوع را در رقص‌های محلی کشورمان دیده‌اید. ولی به‌راستی این جمله‌ها را در مقابل کدام مدیر شهری می‌توان به ‌آسانی بیان کرد؟ اساساً می‌توان بیان کرد؟

علیخواه که این مطلب را در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرد، افزود: مشکل کشور آن است که مسئولان برای مثال به گروه موسیقی«لیان» که تم موسیقی‌شان آهنگ‌های بندری است مجوز می‌دهند که کنسرت برگزار کند. ولی در داخل سالن ۱۵ نفر ناظر می‌گذارند تا مبادا کسی از جایش بلند شود و خودش را تکان دهد! آنان مدام با چراغ‌قوه‌هایشان به حاضران تذکر می‌دهند که خودشان را از حدی بیشتر تکان ندهند. این یعنی آنکه برای مثال من روی یک کاغذ بنویسم ۱۵ ، آن را به شما نشان بدهم و  بعد به شما بگویم که لطفاً به این کاغذ خوب نگاه کنید ولی آن را نخوانید! آیا انتظار من منطقی است؟

او با بیان اینکه شاد کردن مردم را نباید فقط به رامبد جوان و جناب‌خان سپرد، گفت: مردم برداشت متفاوتی از شادی دارند. افسردگی و ملالت ملی، نتیجه عدم توجه به این برداشت متفاوت مردم است.

این جامعه‌شناس بیان کرد: به‌راستی دقیقاً به چه دلیلی در ردیف اول جمعیت شهر لاهیجان، مسئولان به این شکل پرطمطراق نشسته‌اند و در مقابلشان وسایل و ابزار پذیرایی چیده شده است؟ چون مسئول‌اند؟ چرا آنان نمی‌توانند خودشان را جزوی از مردم بدانند؟ چرا نمی‌توانند با لباس عادی، صمیمانه و ساده در بین مردم (و نه ردیف اول) بنشینند و بین خودشان و مردم دیوار نکشند؟ چرا در همه موقعیت‌ها به دنبال خدمات و عنایات ویژه‌اند؟ بعد می گویند چرا در ایران ثبت نام کنندگان برای انتخابات شورا، مجلس یا ریاست جمهوری اینقدر بالاست؟ دلیلش همین عنایات ویژه اصحاب قدرت به خودشان است. ای‌کاش تهاجم فرهنگی غرب کمی هم متوجه کشور ما می‌شد. ای کاش.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.