پس از پیشنهاد ترامپ برای مذاکره بدون پیش شرط، مقامات ایرانی احترام و اعتماد را پیش نیاز هرگونه پیشنهاد تعامل و نزدیکی دو کشور اعلام کرده و صدمه نخوردن به برجام را نیازمند چنین اعتمادی دانستند. این در حالی است که پس از خروج ایالات متحده از برجام، تحریمهای یک طرفه آمریکا نیز شروع خواهد شد. در چنین شرایطی آیا می توان به تعامل و دیدار مقامات دو کشور برای گفت و گو در مورد مسائل و مشکلات دو کشور امیدوار بود؟ چرا پیشنهاد ترامپ برای گفت و گو جدی گرفته نمی شود؟ در این باره با نادر انتصار استاد ممتاز علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی امریکا گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید:

در مورد پیشنهاد ترامپ برای مذاکره بدون پیش شرط با ایران، نظرتان چیست؟ او اهداف دیگری دارد یا در نظر دارد رفتار جدیدی شکلی دهد؟

 

ترامپ این پیشنهاد را در حاشیه دیدار خود با نخست وزیر ایتالیا کرد و معلوم نیست که تا چه حد در مورد آن جدی فکر کرده بود و یا اینکه مانند رفتار همیشه اش همینطوری در هوا حرفی زد. بعد از سخنان ترامپ، پمپئو وزیر خاری آمریکا در عمل زیر حرف ترامپ زد و گفت مذاکره با ایران بدون قید و شرط نخواهد بود و ایران باید شرایطی را که او چندی پیش اعلام کرده بود بپذیرد تا احتمال مذاکره بین آمریکا و ایران باشد.

من دلایلی نمی بینم که در شرایط کنونی باید این پیشنهاد ترامپ را جدی گرفت. تقریبا یک سال پیش, جان بولتون که اکنون یکی از مهمترین آرشیتکت های سیاست آمریکا در مورد ایران است در مقاله ای که در یکی از نشریات مهم نئوکان های آمریکا به نام نشنال ریویو منتشر کرد چهار چوب مقابله سرسخت آمریکا با ایران را برای ترامپ تشریح کرد. تمام سیاست هائی که ترامپ تا کنون در مورد ایران اجراء کرده است، منجمله بیرون آمدن از برجام، همانهائی هستند که بولتون تدوین کرده بود. باید به یاد داشته باشیم که استراتژی بولتون و پمپئو روی تغییر نظام در ایران بنا شده است. از نظر آنها، اگر مذاکره ای بین دو کشور انجام گیرد، هدف نهایی همان تغییر نظام خواهد بود.

تقابل ایران و امریکا در طول چهل سال گذشته فراز و نشیب بسیاری داشته و با تغییر حاکمان و دولتها روندهای متفاوتی را طی کرده است. اما این روند به جنگ و برخورد سخت نظامی نرسیده است. به نظرتان در حال حاضر چه روندی وجود دارد. در امریکا حکومتی سر کار است که حتی برخورد نظامی را هم میتواند در دستور کار خود داشته باشد؟

در طول چهل سال گذشته رابطه ایران و آمریکا رابطه ای به شکل نه صلح نه جنگ بوده است. در حال حاضر نیز رابطه ایران و آمریکا به همین شکل است. ولی در دولت کنونی آمریکا تدوین و شکل گیری سیاست آمریکا در مورد ایران تقریبا به طور کامل زیر نظر نئوکانهای ایران ستیز اداره می شود. مایک پمپئو و جان بولتون و همکاران نزدیک آنها در این مورد نقش اساسی دارند. لذا در مقطع کنونی احتمال برخورد نظامی بین آمریکا و ایران بیشتر از هر زمانی در این چهل سال اخیر وجود دارد.

پس از برجام به نظر می رسید نوعی نگاه مثبت نسبت به ایران شکل گرفته بود و افکار عمومی بین المللی، برجام را تلاش ایرانی ها برای تعامل با جهانیان و رویکرد نرم به آن می دانستند. در حال حاضر خروج امریکا از برجام این روند را به چه سمتی برده است؟ 

نگاه افکار عمومی جهان به جمهوری اسلامی ایران همواره نوساناتی داشته است. همانگونه که شما گفته اید، پس از برجام نوعی نگاه مثبت نسبت به ایران در بعضی کشورها شکل گرفته بود ولی نگاه منفی در مورد ایران حتا بعد از برجام در برخی دیگر از کشورها باقی مانده بود. به طور کلی افکار عمومی جهان در مورد ایران از طریق مطبوعات غربی شکل می گیرد نه از طریق ارتباط مستقیم با ایران و فرهنگ آن. بنابراین جای تعجب نیست که نگاه منفی در مورد ایران همواره ادامه داشته است.

دیپلماسی عمومی وزارت خارجه  را چگونه ارزیابی می کنید؟ به نظرتان تلاش برای سخن گفت با افکار عمومی موثر بوده و توئیتهای ظریف به مانند توییتهای ترامپ دیده می شود؟

با توجه به اینکه دستگاه دیپلماسی عمومی وزارت خارجه باید در مقابل غول های دستگاه های دیپلماسی عمومی غرب، اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس عمل کند دکتر ظریف تا آنجائی که امکانات داشته اند تلاشهای مثبتی در این مورد داشته اند. به عنوان مثال، توئیت ایشان در جواب به توئیت ترامپ که ایران را تهدید به نابودی کرده بود، بسیار مفید بود و در افکار عمومی موثر بود. ولی همان گونه که قبلا گفتم، در مقابل دیپلماسی عمومی وزارت خارجه، دشمنان زیادی ایستاده اند. لذا ایران باید به تقویت مرکز دیپلماسی عمومی وزارت خارجه اهمیت زیادی بدهد و این موضوع را دست کم نگیرد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.