بخشهایی از اظهارات او را می خوانید:


*اصولگرایان از سال ۹۲ به بعد شاهد عدم موفقیت در انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس، شوراها و باز هم ریاست جمهوری بودند. یعنی نتیجه ۴ انتخابات را در طول ۶ سال به رقیب خود واگذار کرده‌ایم. البته انتخابات مجلس مقداری فرق دارد اما به هرحال در آن هم، اکثریتی نداریم که بتوانند تعیین‌کننده باشند.

*باید در وهله اول ببینیم که اشکالات کجا بوده است. سال ۹۲ تفرقه و اختلاف نظرها در عدم موفقیت اصولگرایان تأثیر زیادی داشت. همین‌طور در انتخابات مجلس در سال ۹۴، مثلاً در یک شهر نیاز به یک کاندیدا داشتیم، اما از میان اصولگرایان سه و بعضاً چهار نفر کاندیدا بودند. خب از قبل معلوم بود که نتیجه خوبی به دست نمی‌آید.


* در همین انتخابات مجلس دهم، آن لیست سی نفره‌ای که در تهران ارائه شد، مورد حمایت جدی اصولگرایان قرار نگرفت و جمعی از اصولگرایان افراد لیست را قبول نداشتند. به همین دلیل به سمت شکل‌دهی جبهه مردمی نیروهای انقلاب رفتیم تا چهره‌های اصولگرا از سطوح شهرستان و استان هم بتوانند در مورد انتخابات نظر بدهند و این‌گونه تصور نشود که آنها فقط باید اجرا‌کننده تصمیمات تهران باشند. بنابراین این تفرقه و ناهماهنگی بین اصولگراها، تاکنون یک ضعف عمده بوده که باید برطرف شود.


*نقطه ضعف دیگر اصولگرایان کم کاری وانفعال در فضای مجازی است. ما در فضای مجازی حضور فعالی نداشتیم و باید این ضعف را جبران کنیم. البته مدتی است که تا حدودی نیروهای انقلابی، حضورشان را فعال‌تر کرده و خود را تأثیرگذارتر نشان داده‎اند و اهمیت مسأله را هم متوجه شده‌اند اما باز هم کافی نیست.


* اشکال دیگرنیروهای اصولگرا و ارزشی این است که بتدریج ارتباط‌شان با توده‌های مردم کم رنگ شده است ما بیشتر خود را در جمع متدینین و خانواده‌های شهدا و نیروهای حزب‌اللهی و محافل مذهبی محدود کرده‌ایم. در حالی که باید بین مردم رفت.

* درعین اکرام وارتباط مداوم با عناصر مذهبی و متدینین نباید دایره ارتباط وتعاملات رابه این عزیزان محدود کرد. مثلاً در دانشگاه‌ها بیشتر وقت و انرژی خود را صرف نیروهای ارزشمند جامعه اسلامی و بسیج دانشجویی کرده‌ایم. درحالی‌که در یک دانشکده‌ای که دو هزار دانشجو مشغول تحصیل هستند با همه باید ارتباط شکل بگیرد نه اینکه به درصدی از دانشجویان اکتفا کنیم.

* ما متأسفانه فقط در مقاطع انتخابات فعال می‌شویم. در حالی که کار سیاسی یک کار مداوم است و تنها نمی‌شود به یک مقطع اکتفا کرد. باید مثلاً در فاصله 4 ساله دو انتخابات ریاست جمهوری فعالیت کرد. نه اینکه از فردای انتخابات به کما برویم تا دور بعدی آغاز شود.

* یکی از گلایه‌هایی که دانشجویان و مردم در شهرهای مختلف دارند این است که می‌گویند افراد را برای سخنرانی دعوت می‌کنیم اما به دعوت ما جواب مثبت نمی‌دهند. در همان ایام انتخابات یادم هست وقتی به شهرستان‎ها می‎رفتم معمولاً در فرودگاه می‎دیدم که از جریان اصولگرا ما دو یا سه نفر هستیم اما از طیف اصلاح‌طلبان ۱۰ تا ۱۵نفر عازم شهرهای مختلف هستند.



*من در جلسات دوستان هم هرجا اقتضا کند تذکر می‌دهم ولی گوش‌ها چندان بدهکار چنین حرف‌ها و نقدهایی نیست! در همین هفته در جلسه شورای مرکزی جمنا، گفتم که عزیزان در شهرستان‌ها بشدت گلایه دارند و درخواست می‌کنند که افراد از تهران به شهرها بروند و پاسخگوی سؤالات‌شان باشند تا به نوعی به آنان دلگرمی بدهند. این موضوع را بارها در جلسات اصولگرایان عنوان کرده‌ام.

*اینکه تمام اظهارات ومواضع آقای رئیسی و قالیباف در جبهه مردمی دسته‌بندی و مهیا شده باشد، نه؛ اصلاً این‌گونه نبود. چون چند روز بیشتر تا انتخابات زمان باقی نمانده بود که توانستیم به گزینه نهایی برسیم. البته این یکی از اشکالات ما بود. باید خیلی زودتر از اینها به این جمع‌بندی می‌رسیدیم. لذا غالب بحث‌هایی که آقایان قالیباف و رئیسی در مناظرات مطرح کردند، مربوط به کارگروه‎های خودشان بود. البته جبهه مردمی هم از لحاظ فکری آنچه را که به ذهنش می‌رسید مطرح می‌کرد و بعد از هر مناظره، نقدها و نظرات خود را منعکس می‌کرد. اما اینکه بگوییم کاندیداها مانند یک عنصر حزبی آنچه را که گفته می‌شود، رعایت کنند، نه؛ اینگونه نبود.

*اصولگرای واقعی کسی است که بیش از اینکه در پی دستیابی به قدرت باشد دلسوز انقلاب، نظام و مردم است. اگر با این نگاه مسائل را دنبال کنیم هیچ‌وقت تمایل نداریم که دولت درخدمت به مردم شکست بخورد و فشار زیادی به جامعه بیاید و مردم ناراضی شوند. هیچ تضمینی وجود ندارد که وقتی مردم از دولت ناراضی شدند حتماً بیایند و به رقیب تمایل پیدا کنند. اگر مردم ناراضی شوند چه بسا نسبت به اصل نظام رویگردان شوند.

*ما هم به نهادهای حاکمیتی ازجمله صداوسیما انتقاد داریم اما بی‌محابا وبا اغراض سیاسی تیشه به ریشه اعتماد مردم به رسانه ملی نمی‌زنیم. به قوه قضائیه هم انتقاد داریم، به شورای نگهبان هم انتقاد جدی داریم. بعد از انتخابات مصاحبه‌ای کردم و برخی از اعضای شورا دلخور شدند که چرا این حرف‌ها را زدم. ما نسبت به تأیید آقای جهانگیری و هاشمی طبا ایراد داشتیم یا نسبت به رد تعدادی از کاندیداهای اصولگرا انتقاد داشتیم. اما اشکال را مثل بعضی سیاسیون افراطی طوری نمی‌گوییم اساس قوه قضائیه را و رئیس و تمام قضات را فاسد معرفی کنیم. بله در قوه قضائیه هم ضعف هست و به تعبیر رهبر انقلاب قاضی رشوه‌گیر و فاسد هم داریم ولی همه رامتهم ساختن درست نیست وبا واقعیات تطابق ندارد.

* در نظر عده‌ای از دوستان ما اگر شورای نگهبان یا دستگاه قضایی مورد انتقاد قرار گیرند همصدا با بیگانگان یا رسانه‌های معاند صورت می‌گیرد، لذا در نقد این نهادها ممکن است ملاحظه و محافظه کاری شده باشد. البته ما روش‌هایی که اساس یک نهاد را زیر سؤال ببرد درست و به مصلحت نمی‌دانیم.

* تجربه نشان می‌دهد که به هر دلیل در انتخابات متعدد چهره‌های نظامی چندان مقبولیتی ندارند. مهم کاندیدایی است که قاطعیت و اقتدار داشته باشد وبا مدیریت جهادی و روحیه انقلابی بتواند بر چالش‌ها فائق آید چه این فرد نظامی وچه غیرنظامی باشد. مردم نمی‌پذیرند که مسئولان کشور آدم‌های واداده‌ای باشند و تصور کنند که کشور به شیوه شاه سلطان حسینی اداره شود. صلابت و اقتدار لازم است اما ضرورت ندارد که یک فرد نظامی سکاندار کشور باشد. ممکن است برخی چهره‌های سیاسی دارای چنین ویژگی‌هایی باشند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.