برجام قرار نبود برای اقتصاد ایران معجزه آفرینی کند. با این حال فرصتی بود که می توانست تحریم هایی را که در دولت احمدی نژاد هر روز شدیدتر می شد،و تنگناهای اقتصادی بیشتری را به وجود می آورد،مغتنم شمرده شود.

برجام می توانست راه سرمایه گذاری خارجی در ایران را  هموار کند. علی لاریجانی رئیس مجلس در اوایل دولت دوازدهم گفته بود اقتصاد ایران برای شکوفاشدن دست کم ۸۰میلیارد دلار سرمایه گذاری سالانه نیاز دارد. برجام می توانست اگر نه همه این مبلغ ، بخش بزرگی از آن را فراهم کند.سرمایه گذاری کلان خارجی درمان درد بیکاری بود و این امکان را فراهم می کرد که با به گردش درآوردن چرخ تولید،میلیونها بیکار متخصص و ماهر و نیز کم مهارت را به بازار اشتغال ببرد. برجام می توانست تولیدناخالص ملی را افزایش دهد. برجام می توانست درآمدسرانه جامعه ایرانی را بالا ببرد. برجام می توانست صنعت گردشگری را جان ببخشد و چهره ای موجه و به دور از تبلیغات غرب از جمهوری اسلامی به دنیا نشان دهد.برجام می توانست ارتباط فرهنگی ایران را با دنیا تسهیل کند. برجام می توانست با رفع فقر،مشکلات و آسیبهای اجتماعی را کمرنگ کند. برجام می توانست سطح رفاه را در یک بازه زمانی میان مدت به سطح کشورهای توسعه یافته ارتقا دهد. برجام می توانست...

غربی ها در پی آن بودند که با اعمال فشارهای اقتصادی، همان سرنوشتی را برای ایران رقم بزنند که برای عراق صدام رقم زدند. آنها بدنبال اجرای سیاست "نفت در برابر غذا" بودند. این سیاست بدنبال تخریب زیرساختهای اقتصادی به ویژه تولید و صادرات نفت ایران بود. ترامپ نیز با تهدید و تطمیع مشتریان نفتی ایران در پی چنین سیاستی است.

برجام گرچه با سنگ اندازی های جناحی به نتیجه ای که می خواست دست نیافت، اما این فرصت را به وجود آورد که در تحریمهای سفت ومحکم پیشین،خلل ایجاد کند.اتحاد بین اروپا و امریکا را سست سازد و افکار عمومی را از برحق بودن امریکا منصرف نماید.و نتیجه اقتصادی اش اینکه تحریمهایی که می توانست در کوتاه مدت آسیبهای جدی به اقتصاد ایران واردکند، دست کم به تاخیر افتد. بی تردید اگر برجام با مخالفتهای کمتری روبرو می شد و مذاکرات زودتر به پایان می رسید وضعیت اقتصادی، درصدی بهتر از وضعیت کنونی بود.

تحریمهای ۱۳آبان

امریکای ترامپ همه زور خود را به کار برده و به نظر می رسد بیش از این نمی تواند برمتحدان خود فشار بیاورد.در واقع هر تحریمی می توانسته،انجام داده و آنچه در ۱۳ آبان رخ خواهد داد جنبه نمایشی دارد و فقط روی کاغذ است. با این حال تاثیر فشار روانی حاصل از تحریم ها قابل انکار نیست. ترامپ و تیمش بخوبی از این تاثیر آگاهند و می خواهند اقتصاد ایران را با همین حربه بلرزانند.

ترامپ تا کنون نتوانسته درآمدنفتی ایران را کاهش دهد اما برخی پیش بینی ها حکایت از آن دارد که در کوتاه مدت می تواند با مجاب کردن بخشی از مشتریان، فروش نفت ایران را با مشکل روبرو سازد.با این حال، او روی فشار روانی بیش از فشار اقتصادی حساب باز کرده است.موجودی این حساب را فقط امریکایی ها تامین نمی کنند. جناحها و چهره های سیاسی که روزی با فحاشی به برجام،خدمت بزرگی به اسراییل و عربستان کردند، سرمایه هاشان را در حساب ترامپ ذخیره می کنند.

اقتصاد ایران ناگزیر است این مرحله را پشت سر بگذارد. سخت است اما ناشدنی نیست، هرچند که بیشترین هزینه را مردم کم درآمد و طبقه متوسط خواهند پرداخت.اما اقتصاد سیاسی ایران دیگر نباید به کاسبان تحریم- که از فردای ۱۳آبان - مجددا همنوا با تحریم کنندگان ،به تخریب روحیه مردم خواهند پرداخت یارانه و باج بدهد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.