مواضع ترامپ در باره ایران از بدو مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا تا کنون خصمانه، کینه توزانه و بسیار سختگیرانه بوده است. وی و همکارانش از جمله پمپئو و بولتون نشان داده اند که همواره مخالفت و تضاد آشتی‌ناپذیری با جمهوری اسلامی ایران دارند. از دید ترامپ تشدید تنش و در افتادن با جمهوری اسلامی مفید است زیرا در پرتو این درگیری ، هم مسایل داخلی ایالات متحده و جمهوری‌خواهان و هم نیات منطقه‌ای آمریکا، قابل مدیریت و بهره‌برداری می باشد. مناقشه فعلی ترامپ با ایران صرفا بر سر مسئله هسته ای و توافقنامه برجام نیست بلکه موضوعاتی مانند"امنیت اسرائیل" ، "منافع آمریکا" در منطقه،  "نفوذ ایران درخاورمیانه" و همچنین "سیاست خارجی ایران" ، از مهمترین مسائل اختلافی بین دو کشور می باشند. در واقع آمریکا تصور می کند از ۴۰ سال قبل و با سقوط نظام شاهنشاهی در ایران، این کشور مهم ترین امکان و ابزار خود را برای ایجاد نظم دلخواه در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه از دست داده است و تکیه بر عربستان تا کنون نتوانسته جای خالی ایران را برای اهداف و برنامه های آمریکا پر کند. بنابراین ایالات متحده برای بازگرداندن ایران به همسویی با سیاست های خود، همواره تلاش و تقلا می کند و در این راستا فشارهای جدیدی را بر ایران وارد می کند. در واقع هدف اصلی ایالات متحده آن است که ایران به طور پیوسته تضعیف شده و از پیشرفت و توسعه اقتصادی باز ماند و قدرت تاکتیکی آن در محیط منطقه‌ای و بین‌المللی کاهش یابد تا مردم ایران به تدریج به ستوه آیند و ناراضی شوند. بنابراین گرچه تا کنون آژانس بین المللی انرژی اتمی در 12 گزارش نوبه ای خود، پایبندی ایران به توافقات برجام را تایید کرده است، اما دولت فعلی آمریکا با خروج از برجام به دنبال خواسته هایی فراتر از توافقنامه برجام و مسئله هسته ای به شرح ذیل می باشد: 

۱- کنار گذاشتن هرگونه فعالیت هسته ای چه صلح آمیز و چه غیر صلح آمیز برای همیشه

آمریکا تلاش می کند تا ایران را وادار به انعقاد قرارداد جدیدی بجای توافقنامه برجام بنماید که از نوع معاهدات محدود کننده باشد تا خیال اسرائیل برای همیشه از موضوع هسته ای ایران راحت باشد. ترامپ برجام را "بدترین توافق تاریخ" خوانده و آن را هولناک و مایه شرمساری آمریکا نامیده است. در حالی که از دید صاحب نظران، برجام برجسته ترین توافق تاریخ عدم اشاعه سلاح های هسته ای بعد از دوران جنگ سرد میباشد که آمریکا به آن پشت پا زده است. هم اکنون دولت ترامپ کلیه کشورهایی را که با ایران برمبنای توافق برجام همکاری اقتصادی می کنند را هدف فشارهای شدید خود قرار داده است. ترامپ بنا دارد تا یک فشار همه جانبه و بسیار فزاینده ای را که از ۱۳ آبان ۱۳۹۷ تشدید شده است به ایران وارد کند و صادرات نفت ایران را تدریجا به صفر برساند و نفت عربستان و روسیه و آمریکا را جایگزین کاهش عرضه نفت ایران کند و اجازه افزایش قیمت نفت را هم ندهد. آمریکا می خواهد با فشارهای مداوم و پیوسته، اکثر شرکت های مهم اروپایی و آسیایی را از حضور در اقتصاد ایران، خارج کند و با کاهش قیمت نفت و افول درآمدهای ارزی، اوضاع اقتصادی ایران را بهم بریزد.

۲- کنار گذاشتن برنامه توسعه موشکی و قرار گرفتن در کانال خلع سلاح متعارف

گرچه آمریکا می داند که توسعه توان صنایع نظامی و موشکی ایران نتیجه و حاصل تحریم تسلیحاتی ایران از سوی آمریکا است که از روز فرار شاه در 26 دی ماه ۱۳۵۷ بر جمهوری اسلامی اعمال شده است. همچنین راه افتادن صنایع موشکی ایران نتیجه حملات موشکی صدام به شهرهای ایران در جریان جنگ تحمیلی است که ایران را مجبور به چاره اندیشی در برابر آن کرد. از طرفی وجود زرادخانه های هسته ای اسرائیل خطر عظیمی برای مردم خاورمیانه است که تمامی کشورهای منطقه از آن بیمناک هستند و به دنبال راهکارهای بازدارندگی می گردند. ولی اصولا ترامپ بجای تلاش برای کاهش رقابت هسته ای در منطقه، به آن دامن زده و علاوه بر اسرائیل به دنبال تجهیز عربستان است ولی با گسترش دانش و توسعه تجهیزات هر نوع جنگ افزار موشکی بومی در ایران مخالف است. آمریکا پیوسته نگران افزایش مهارت ایرانیان در بکارگیری انواع موشک های بالستیک است و به دنبال کاهش برد موشک های ایرانی است به گونه ای که حداقل به اسرائیل نرسد.

۳- ترک مواضع و نفوذ امنیتی در منطقه

‌ استراتژی ترامپ علیه ایران با تکیه بر دیدگاه ها و استفاده از توانمندی های مالی و جاسوسی و نیز ظرفیت های مختلف اسرائیل و عربستان برای محدود کردن نفوذ ایران در خاورمیانه تنظیم شده است. گرچه آمریکا خود در اکثر کشورهای خاورمیانه از جمله عراق، افغانستان، عربستان، کویت، بحرین، قطر، یمن، سوریه، ترکیه و امارات دارای پایگاه و نیروی نظامی می باشد و در خلیج فارس نیز دارای کشتی های جنگی از جمله ناو هواپیمابر است ولی به دنبال قطع نفوذ ایران از منطقه با بکارگیری سیاست "چماق بدون هویج"  می باشد و خواهان "تغییر رفتار" جمهوری اسلامی است. طبیعی است که ایران خود را در محاصره نیروهای نظامی آمریکا می بیند و در تلاش است تا سایه تهدید را از خود دور کند ولی ترامپ تلاش می کند تا از طریق جلوگیری از تعامل سازنده ایران با کشورهای مختلف جهان و نیز ممانعت از دستیابی ایران به فناوری های روز و با تحریم به اهداف خود برسد. همچنین این کشور به دنبال  از بین بردن منابع مالی ایران از طریق به صفر رساندن صادرات نفت ایران و نیز جلوگیری از مبادلات بانکی و تجاری و ضبط سپرده های ایران به عنوان پشتوانه این قدرت نفوذ است.  علاوه بر آن آمریکا به دنبال اخذ تضمین به عدم بازگشت ایران به مواضع فرامرزی در منطقه و عدم ایجاد مزاحمت برای برنامه های جهانی آمریکا بویژه در خاورمیانه می باشد.

 

۴- واگذاری مواضع قدرت به رژیم صهیونیستی

از آنجا که اساس سیاست خاورمیانه ای آمریکا براساس "منافع و حفظ امنیت اسرائیل" تعریف شده است، بنابراین تمامی اقدامات ایالات متحده برای حفظ "امنیت" و "بقاء" اسرائیل اجراء میشود. آمریکا حمایت ایران از گروه های ضد اسرائیلی مثل حزب الله و حماس را مخل حفظ امنیت و بقاء اسرائیل می داند. از طرفی اسرائیل و آمریکا در باره این که توافق هسته ای برجام، مانع از دست یافتن ایران به ظرفیت های لازم برای توانمندی های اتمی نمی شود، اتفاق نظر دارند. از سوی دیگر همیشه اسرائیل از هم پیمانان آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران بوده است و آمریکا نمی خواهد که هیچ کشوری در خاورمیانه برتری نظامی و استراتژیک نسبت به اسرائیل پیدا کند. در حال حاضر نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان که سرسخت ترین دشمنان ایران هستند، نزدیک ترین روابط را با ترامپ و داماد وی دارند. سیاست اسرائیل و عربستان، همواره دامن زدن به "ایران هراسی" بوده است و آنها نقش اول تخریبی را در دور نگاه داشتن آمریکا از ایران بازی می کنند و در راه برقراری هرگونه مصالحه و رابطه بین این دو کشور سنگ اندازی می کنند.

به هر حال آمریکا برای نیل به اهداف فوق از برقراری نظام تحریم های گسترده، هوشمند، هدفمند، همه جانبه و چند منظوره علیه ایران استفاده می کند. از دید آمریکا اجرای خواسته های فوق موجب "تضعیف" همه جانبه و بی ثباتی ایران خواهد شد و بنابراین می توان طرح براندازی جمهوری اسلامی را بدون بهره گیری از جنگ و با تکیه بر فشارهای اقتصادی، روانی و اجتماعی و نیز بهره گیری از ظرفیت نارضایتی های مردم و برپایی اعتراضات خیابانی به شیوه ۲۸ مردادی دنبال کرد. اما تجربه تاریخی نشان داده است که مردم و دولت ایران، ظرفیت بهم زدن برنامه های آمریکا علیه خود را دارند و می توانند با هوشیاری و همدلی ملی و نیفتادن در دام غره شدن به توانمندی های خود، از این وضعیت عبور کنند. اما اینکه راه حل چیست؟ نیاز به بحث جداگانه ای دارد.

منتشر شده در روزنامه شرق مورخ ۱۸ آذر ۱۳۹۷

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.