او گفت: در بوفه یکی از سینماهای یک مرکز تجاری مشغول به کار هستم. دیشب صاحب بوفه مرا ٦ ساعت در اتاقکی زندانی کرد و مدعی شد که اموالش را دزیده ام. هر چه اصرار کردم که اشتباه می‌کند باور نکرد و مرا آنجا حبس کردم. من شروع کردم به داد و بیداد و او برای اینکه تماشاچیان فیلم در سینما صدای مرا نشنوند به ناچار آزادم کرد.

با شکایت مرد فروشنده تحقیقات به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران آغاز و صاحب بوفه به دادسرای جنایی احضار شد اما اظهارات فروشنده جوان را انکار کرد و گفت: دو ماه قبل پدرام در بوفه‌ام مشغول به کار شد. در این مدت متوجه شدم که از صندوق بوفه پول کم می‌شود. از طرفی در بوفه‌ام شکلات‌های مخصوصی نیز داریم که کمتر جایی آنها را می‌فروشند. اما من این شکلات‌های خاص را در چند مغازه اطراف هم دیدم و به نظرم آمد که فروشنده جوان آنها را بر می‌دارد و مخفیانه می‌فروشد. فیلم‌های دوربین مداربسته را که بررسی کردم شک‌ام به یقین تبدیل شد. چرا که زاویه تصویربرداری دوربین‌ها تغییر کرده بود و دوربین‌ها فضایی را می‌گرفتند که دخل را نشان نمی‌داد.برای اطمینان بیشتر از سرقت‌ها یک دوربین مخفی داخل بوفه جاسازی کردم و فروشنده هم بی‌خبر از همه جا به سرقت‌هایش ادامه داد. او در این مدت ٤٠ میلیون تومان پول و ١٠ میلیون تومان هم جنس از مغازه‌ام سرقت کرد. زمانی که فیلم را به او نشان دادم فروشنده جوان اعتراف کرد و قرار شد پول‌های دزدی را برگرداند. اما پیش دستی کرده و بعد از آن هم به دادسرا آمده و چنین سناریویی را مطرح کرده تا از سرقت تبرئه شود.

با اظهارات صاحب بوفه و ارائه فیلم دوربین مخفی و اعترافات فروشنده جوان، بازپرس جنایی دستور بازداشت پدرام را صادر کرد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.