سیدحسین موسویان، عضو تیم پیشین هسته‌ای ایران در مقاله ای در وبسایت میدل آی لندن، پیامدهای سیاسی و اقتصادی رویارویی ایران و آمریکا را مورد بررسی قرار داده است. ترجمه این مقاله جالب را در ادامه بخوانید:

بعد از سفر  اخیر مایک پامپئو، وزیر خارجه آمریکا، به منطقه خاورمیانه باهدف بسیج متحدان این کشور برای رویارویی با ایران، همتای ایرانی وی، محمد جواد ظریف، در پیام توییتری خود نوشت:‌ هرزمان و هر کجا که ایالات متحده آمریکا مداخله کرده است نتیجه آن هرج و مرج، سرکوب ملت ها و نارضایتی  آنان بوده است.

 از سرنگون کردن حکومت دموکراتیک و منتخب مرحوم دکتر مصدق در سال ۱۹۵۳ میلادی گرفته تا حمایت مداوم از دولت های مستبد منطقه تا جنگ افروزی و لشگر کشی های گسترده در افغانستان، عراق و لیبی، نتیجه تمامی مداخلات ایالات متحده آمریکا چیزی جز تخریب نبوده است. تخریب سرمایه های مادی و معنوی کشورها و نهادهای دموکراتیک، ایجاد بی ثباتی سیاسی، تقویت حکام مستبد و کشتار و آوارگی مردمان این کشورها، تنها نمونه ای از نتایج  مداخلات آمریکا بوده است.

 جایی که مداخلۀ نظامی مستقیم برای آمریکا میسر نبوده است، همچون ایران، استراتژی دولتمردان ایالات متحده اعمال تحریم های غیرقانونی بوده است تا سیاستهای سلطه طلبانه و قلدرمابانه خود را دنبال کنند. وزیر أمور خارجه آمریکا، مایک پامپئو در قاهره گفت: " آمریکا علیه حکومت ایران قوی ترین تحریم های اقتصادی در تاریخ را وضع کرده است و این تحریم ها همچنان سخت تر می شود تا زمانی که ایران مثل سایر کشور های عادی شود".

سیاست زور آمریکا

از زمان زمداری کارتر تا ریگان و از بوش تا اوباما، رؤسای جمهور آمریکا همواره سیاست تحریم را به عنوان ابزار دستاورد سیاسی علیه ایران اعمال کرده اند. همه این دولتها از تمامی ابزار های فشار و زور، منهای حمله نظامی، برای مقابله با ایران استفاده نموده اند وبا شکست مواجه شده اند.

درعین حال، در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، سیاست شوم زور و فشار در گسترده ترین و تهاجمی ترین شکل ممکن پیگیری می شود. دسته ای از بدنام ترین دولت مردان جنگ طلب آمریکا همچون جان بولتون و مایک پامیئو مناصبی کلیدی در اداره دولت ترامپ را بر عهده گرفته اند. محور بولتون-پامپئو که نمایندگی رادیکال ترین  و محافظه کار ترین جریان سیاسی در تاریخ معاصر آمریکا را بر عهده دارند، تمامی منابع را نه تنها درجهت فشار بر ایران بلکه باهدف برای براندازی احتمالی دولت ایران به استخدام گرفته اند.

 اکنون آمریکا بر جلب حمایت های بین المللی برای اعمال فشار حد اکثری علیه ایران نیز متمرکز شده است.  برای مثال، در ماه آتی ایالات متحده نشستی بین المللی تحت عنوان تقویت ثبات و آزادی در منطقه خاورمیانه با تمرکز بر نقش ایران، در ورشو لهستان تدارک دیده است. وزیر خارجه آمریکا در این رابطه اعلام کرد که از آمریکا از مقامات دهها کشوردعوت به عمل آورده که در کنفرانس ۱۴ و ۱۵ ماه فوریه لهستان شرکت کنند.

علاوه برآن مقامات ائتلاف آمریکا، متحدین عربش همراه با اسرائیل جلسات رسمی دوره ای برای سازماندهی توطئه علیه ایران دارند. این استراتژی جدید  از ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، و نظامی برخوردار است. از نقض برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل گرفته تا تلاش همه جانبه در سنگ اندازی  در تجارت سایر کشورهای علاقه مند به همکاری اقتصادی با ایران، آمریکا رهبری جنگ اقتصادی علیه ایران را بعهده گرفته است.

نقش اسرائیل

 اسرائیل مدعی است که در صورت ضرورت، به جنبه نظامی این استراتژی جدید جامه عمل می پوشاند. نخست وزیر اسرائیل، بنیامین ناتانیاهو، اخیرا اظهار داشت که رئیس جمهور آمریکا مسئولیت هجمه ی اقتصادی و سیاسی علیه ایران را بر عهده گرفته و اسرائیل عهده دار جنبه های نظامی این استراتژی می باشد. البته این بخش ناچیزی از اظهارات جنگ افروزانه ناتانیاهو می باشد. زیرا وی حتی برای نابودی دولت ایران دعا کرده است.

به رغم تلاشهای گسترده در جهت مهار نقش منطقه ای ایران، تحولات منطقه به نفع ایران، روسیه، و ترکیه بوده است. ایالات متحده و متحدانش در عراق، أفغانستان، یمن، سوریه، و لیبی لشکر کشی نظامی کردند. مع ذلک، درلبنان، حزب الله  موفق به شکست ائتلاف ۱۴ مارس تحت حمایت عربستان سعودی شد، نقش موثری در تشکیل دولت لبنان در سال ۲۰۱۶ میلادی و تعیین میشل عون به عنوان رئیس جمهور این کشور ایفاء کرده است.

درسوریه، همکاری و حمایت های ایران و روسیه از دولت سوریه به طور مستقیم موجب شکست استراتژی آمریکا در تغییر نظام سوریه شد و از فروپاشی کشورسوریه جلوگیری کرد. در عراق هم همکاری تهران و بغداد، موجب بسیج 120000 نیروی مردمی برای آزاد سازی مناطق تحت اشغال گروه تروریستی داعش شد. درجنگ پر هزینه ی یمن نیز آمریکا و عربستان در باتلاقی سخت گرفتار شده اند. همانطور که جاناتان سپایر به آن اشاره کرده، ایرانیان پیروز میدان سیاسی در لبنان، سوریه و عراق نیز پیروزبوده و در جنگ یمن نیزموجب شکست عربستان شدند.    

ایران همواره تلاش کرده که تاثیر تحریم های غیر قانونی آمریکا را به حد اقل برساند. همان طور که ظریف وزیر خارجه اظهار داشته، ایران هنر دور زدن تحریم ها را در حد کمال فراگرفته است. در عین حال این بدان معنا نیست که تحریم ها اثر مخرب نداشته است. پاشنه آشیل ایران در مصاف سنگین پیش رو باآمریکا عبارت است از:

1-تحریم های اقتصادی آمریکا،

2-سیاست های خصمانه ائتلاف آمریکا-اسرائیل-عربستان،

3-مشکلات اقتصادی داخل کشور همچون تورم، فساد، بیکاری و

4- دعواهای جناحی سیاسی که مستقیما به همبستگی ملی کشور لطمه میزند.

تفرقه داخلی

دعواهای مضر جناحهای سیاسی، دوقطبی کردن جامعه و تفرقه نیروهای سیاسی ، تهدیدی است که کاهش آن در ایران با توجه به انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری ظرف دو سال آینده دشوار خواهد بود.

متقابلا پاشنه آشیل آمریکا:

اول: همانطور که استراتژیست جمهوریخواه و دستیار ویژه سابق ترامپ، اندی سورابین، گفته این است که آمریکا طی دوسال آینده بدون توقف گرفتار جنگ سیاسی داخلی خواهد بود. در حالیکه ایران با بحران سیاسی داخلی مواجه نیست زیرا آیت الله خامنه ای مقام عالی رهبری، کنترل قدرت را تحت کنترل دارد.

دوم: در سیاست خارجی نیز ایالات متحده دچار ضعف و درماندگی است بخاطر اتخاذ چهاراستراتژی:

1-خودکامگی و یکجانبه گرایی ،

2-نادیده گرفتن معاهدات بین المللی،

3-از دست دادن متحدان سنتی و

4-سرمایه گذاری روی کاخهای خاورمیانه و فاصله گرفتن بیشتر از ملت هاست.

 در این مورد روزنامه بلومبرگ نوشت: سخنرانی اخیر پامپئو در قاهره حاوی مدح و ستایش دیکتاتورهای منطقه بود، اما آمال و نیاز های  مردم عادی منطقه را بکلی نادیده گرفت اما آنچه هویداست این است پمپئو در تشریح اهداف آمریکا صادق بود.

کوتاه سخن اینکه دوئل ایران و آمریکا در دو سال آینده تاثیر موثر وعمیقی برآینده معادلات سیاسی منطقه خواهد داشت. نهایت اینکه این رویارویی برنده ای نخواهند شد مگراینکه تمام طرفهای درگیر، رویکرد خود را از تقابل به همکاری تغییر دهند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.