پس از سیل ویرانگر نوروزی اکنون بسیاری به تبیین و برشمردن علل آن پرداخته اند. از جنگل زدایی در گلستان و ساخت و ساز غیر اصولی در شیراز گرفته تا به میان کشیدن برخی شایعات مانند پروژه هارپ و بارورسازی ابرها همگی از جمله گمانه هایی بودند که در چند روز اخیر در فضای مجازی مطرح گردیدند.

 علت دقیق این پدیده مشخص نیست و تا گروهی کارشناس مدتی را در این رابطه تحقیق نکنند بعید است بتوان نتیجه‌ی دقیقی در این رابطه گرفت. با این حال، ناصر کرمی، اقلیم‌شناس در یادداشتی در دویچه ووله بر بیست وجه اقلیمی این سیل تمرکز کرده است.

۱. سیل گلستان یک سختار (اکستریم) اقلیمی است. یعنی پدیده‌ای غیر نرمال و اتفاقی است. از آن جهت که نشانه‌ای از تکرار منظم و دوره‌ای وقوع آن وجود ندارد. یک بار در سال ۱۳۳۶ بارشی نزدیک به این مقدار در منطقه رخ داده. در دوره‌های تاریخی البته نشانه‌های وقوع سیل‌های شدید در منطقه وجود دارد. اما آنچه که رسما در دوره مدرن روی کاغذ ثبت شده سیل اخیر را یک رخداد بی‌همتا نشان می‌دهد.

۲- سیل جنوب غرب نیز از نظر حجم بارش یک سختار است. با وجود این، ماه پیش خوزستان و لرستان بارشی بیش از این نیز را تجربه کرده بودند. آن بارش در همه دوران ثبت رکوردهای اقلیمی ایران بی‌همتا بود.

۳- سه اکستریم اقلیمی در دو نقطه با فاصله تقریبا هزاروپانصد کیلومتر از یکدیگر در ایران. سیل‌هایی که دوره برگشت آنها می‌تواند هفتاد ساله و بیشتر باشد در یک ماه در یک نقطه (جنوب غرب) و هم‌زمان در شمال شرق رخ داده‌اند.

۴- آیا این‌طور سیل‌های غیرنرمال می‌توانند نشانه تغییر اقلیم باشند؟ هیچ رخداد منفردی نمی‌تواند نشانه تغییر اقلیم باشد. اما تکرار وقوع رخدادهای غیر نرمال می‌تواند فرض تغییر اقلیم را تقویت کند. مضاف بر آنکه اساسا افزایش تعداد، شدت، مدت و وسعت اکستریم‌های اقلیمی خود یکی از مهم‌ترین پیامدهای تغییر اقلیم است. به هر رو، مدعیان تغییر اقلیم در ایران می‌توانند این‌گونه رخدادهای غیر نرمال را مبنای صحت فرض خود قرار دهند. اگرچه هنوز باید محتاطانه در این باره صحبت کرد.

۵- بعد از دو دهه خشکسالی، چنین بارش‌های سیلابی فراتر از نرمال می‌توانند نشانه فرارسیدن دوره ترسالی باشند؟ هیچ رخداد منفرد اقلیمی و همچنین هیچ بیلان بارش سالانه نشانه آغاز یا پایان هیچ دوران اقلیمی نیست. با یک یا دو سال بارش یا عدم بارش هرگز نمی‌توان گفت دورانی آغاز شده یا پایان یافته است.

۶- آیا می‌توان این بارش سیلابی را منطبق بر الگوهای تثبیت شده اقلیمی ایران کرد؟ مثلا به این نتیجه رسید که بعد از چند سال خشکسالی حالا نوبت چند سال ترسالی شده؟ نکته این است که چنین الگوهای قطعی از وضعیت بارش در ایران وجود ندارد. هیچ‌کس نمی‌تواند با اطمینان بگوید بعد از چند سال خشکسالی الان نوبت چند سال ترسالی است. دوره‌های اقلیمی هرگز چنین نظم دقیقی نداشته‌اند. اگر چه کمابیش توالی خشکسالی- نرمال- ترسالی قابل معدل‌گیری است. اما این معدل‌گیری‌ها فقط به کار تحلیل چشم‌انداز می‌آیند و نمی‌توانند مبنای پیش‌بینی آینده باشند. اقلیم ‌شناسان کاهنان معبد آمون نیستند.

۷- می‌گویند بر مبنای آمارهای هفتاد ساله بارش در ایران شیب کاهش بارش‌ها به گونه‌ای نیست که بشود از خشکیدگی و خشک‌تر و گرم‌تر شدن ایران سخن گفت و همین سیل‌ها هم خود نشانه ضرورت احتیاط برای صحبت در این باره است. اقلیم‌شناسان اصلی دارند با این مضمون که گذشته چراغ راه آینده نیست. گذشته غالبا شما را گول می‌زند. برای مثال، در میانگین آمار هفتادساله ایران چندان خشک‌تر نشده، در میانگین پنجاه ساله ایران کمی خشک شده، در میانگین سی ساله ایران قطعا خشک‌تر شده است. کدام‌یک را مبنا قرار دهیم؟ اگر فرض تغییر اقلیم را بپذیریم باید به میانگین سی ساله توجه کنیم. چون قدیمی‌تر از آن آمارها از نرمالی می‌آیند که فرض این است که منسوخ شده است. در پسانرمال اقلیمی جهان حتی مطمئن‌تر از آمارهای گذشته این است که به مدل‌های پیش‌بینی آینده توجه کنیم. اگر چه خود این مدل‌ها هم نواقصی دارند. به هر رو، اقلیم‌شناسی علمی است سرشار از عدم قطعیت.

۸- وقوع این سیل‌ها قابل پیش بینی بوده؟ از چند روز پیشتر بله. حتی کمابیش از دو سه هفته قبل. اما نمی‌توان مثلا از الان پیش بینی کرد که سال آینده قرار است چنین سیلی در فلان جا بیاید.

۹- ممکن است این بارش‌ها نتیجه بارورسازی ابرها باشند؟ این یک شایعه مبتذل است که ترول‌های فضای مجازی راه انداخته‌اند. همه امکانات بشر برای بارورسازی ابرها ضرب در هزار هم بشود نمی‌تواند چنین حجمی از بارش را ایجاد کند که در این یک ماه در ایران شاهد بوده‌ایم.

۱۰- تاثیر هارپ؟ این هم یک جوک دیگر فضای مجازی است.

۱۱- آیا جنگل‌زدایی می‌تواند عامل سیل گلستان باشد؟ نه. قطعا "عامل ایجاد سیل" در آن منطقه جنگل‌زدایی نیست. اگر بارش با دوره برگشت ده ساله رخ داده اما سیل شدتی مشابه سیلی با دوره برگشتت هفتاد ساله می‌داشت می‌توانستیم نتیجه بگیریم یک عامل ژئومورفولوژیک باعث تبدیل بارش به سیل شده است. اما هم بارش دوره برگشت هفتاد ساله داشته و هم خود سیل. پس هر چه بوده آن بالا در آسمان رخ داده است.

۱۲- نقش عامل انسانی در سیل گلستان چقدر است؟ باید تفکیک کنیم. در ایجاد سیل یا در تبدیل آن به پدیده‌ای ویرانگر؟ قطعا بخش قابل توجهی از ویرانگری سیل ناشی از مولفه انسانی است. مثل تخریب پوشش گیاهی و عدم رعایت حریم رودخانه‌ها. سیل می‌توانست کمتر ویرانگر باشد اگر اقتضائات معمول اکولوژیک در مدیریت محیطی چشم‌انداز گلستان رعایت شده بود. اما با انسان و بی انسان در هر حال این سیل رخ می‌داد.

۱۳- نقش عامل انسانی در سیل شیراز چقدر است؟ اساسا حادثه دروازه قرآن شیراز یک اتفاق انسانی است نه یک اکستریم اقلیمی. آن حادثه قطعا باید از سوی نهادهای قضایی به عنوان یک سوء مدیریت تبهکارانه مورد پیگرد قرار گیرد.

۱۴- آیا وقوع این‌گونه سیل‌ها قابل پیشگیری است؟ وقوع سیل به ندرت ممکن است قابل پیشگیری باشد، اما قطعا ویرانگری آن قابل پیشگیری است. با روش‌هایی مثل حفظ پوشش گیاهی و آبخیزداری می‌توان شدت سیل را تعدیل بخشید و البته با اجرای درست سیاست‌های کاربری زمین (در ایران به غلط در این باره از عبارت نامفهوم آمایش سرزمین استفاده می‌شود) می‌توان چشم‌انداز را با سیل انطباق داد.

۱۵- سد می‌تواند عامل وقوع سیل باشد؟ یکی از کارکردهای سدها برعکس ممانعت از وقوع سیل است. اما به هر حال سدها با دستکاری در نظام هیدرولوژیک طبیعت همیشه می‌توانند پیامدهای غیر قابل پیش‌بینی و یا غیر قابل مهار داشته باشند.

۱۶- تا چه حد می‌توان مثبت به وقوع سیل‌های اخیر نگاه کرد؟ مثلا تاثیر آنها در تغذیه آب‌های زیرزمینی؟ قطعا بارش‌های امسال در مجموع امیدوارکننده بوده و می‌تواند به طبیعت تشنه ایران فرصت بدهد نفسی تازه کند. اما سیل به صورت محدود باعث تغذیه سفره‌های زیرزمینی شده و غالبا به سرعت از دسترس محیط خارج می‌شود. مضاف بر آنکه واقعا میزان خسارت‌های مهیب سیل‌های اخیر بسیار افزون‌تر از نقش محدود آنها در تغذیه آب‌های زیرزمینی است.

۱۷- آیا تغذیه منابع آب به واسطه وقوع این بارش‌ها می‌تواند نشانگر رونق کشاورزی در سال در پیش رو باشد؟ آنجا که سیل آمده بعید است به این راحتی کشاورزان و روستاییان و دامدارانش بتوانند کمر راست کنند. اما در مناطق دیگر قطعا شرایط برای معیشت‌های مرتبط با منابع آب مطلوب خواهد بود.

۱۸- پیش‌بینی چند روز آینده؟ بر اساس اطلاعیه‌های سازمان هواشناسی در سه روز آینده اوضاع در جنوب لرستان و خوزستان می‌تواند نگران کننده باشد. مردم باید از رودخانه‌های بزرگ این منطقه مثل سیمره و کرخه و دز و حتی کارون فاصله بگیرند. احتمال سیل محدود در مناطقی از شمال و حتی مرکز کشور هم در هفته آینده وجود دارد. کمابیش تا نیمه اردیبهشت بارش‌های رگباری پیش‌بینی شده است. اما بعید است سیل در قالب چنان اکستریم نادری که در گلستان رخ داد دوباره رخ بدهد. روی کاغذ بعید است البته. وگرنه این تکرار سختارهای نادر در مدت کم (سه سیل با دوره برگشت هفتاد ساله در فقط یک ماه!) همیشه باید ما را بترساند.

۱۹- پیش بینی سال آینده؟ امسال ترسالی شدید بوده، برای سال آینده وضعیت نرمال پیش‌بینی شده است. اما اگر فرض تغییر اقلیم در ایران و ورود به پسانرمال اقلیمی را بپذیریم می‌توان گفت هیچ مدل قطعی برای پیش‌بینی آینده اقلیم ایران وجود ندارد. مدل‌ها به تدریج در قالب همین رخدادهای غافلگیرکننده دارند شکل می‌گیرند.

۲۰- چشم‌انداز نهایی اقلیم ایران؟ غالب مدل‌ها می‌گویند خاورمیانه و شمال آفریقا در حال گرم‌تر و خشک‌تر شدن است. سال گذشته در کنفرانس ملی اقلیم‌شناسی ایران هر صد مقاله ارائه شده بر تغییر اقلیم ایران دلالت داشته‌اند. اکستریم‌های اقلیمی مثل سیل‌های اخیر آن روی سکه اکستریم‌هایی مثل خشکسالی و داغ‌بادها و ریزگردها هستند. چشم‌انداز را در مقابل سیل مقاوم کنیم. اما مساله اصلی ایران در سال‌های پیش رو قطعا خشکیدگی خواهد بود. خشک‌تر و گرم‌تر شدن کشور.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.