روزنامه الاهرام مصر در یادداشتی به قلم خانم نیفین مسعد تحت عنوان" تحریم‌های آمریکا علیه ایران" نوشت: هشتم ماه جاری رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که قصد دارد سپاه ایران را در لیست تروریستی قرار دهد و بعد از چند روز این تصمیم اجرایی شد. روز دوشنبه گذشته وزیر خارجه آمریکا از لغو معافیت‌های داده شده به برخی کشورهای از تحریم‌های ایران خبر داد. یک روز بعد از آن ما شاهد این بودیم که وزارت خزانه داری آمریکا برخی نهادها و اشخاص را به تهمت حمایت مالی از حزب الله لبنان در لیست تروریستی قرار داد و ما می‌دانیم که دبیرکل حزب الله لبنان و معاونش نیز در لیست تروریستی آمریکا قرار دارند.

در این یادداشت با اشاره به اینکه آمریکا در طول یک ماه تحریم‌های زیادی علیه ایران اعمال کرده و حتی نیروی مسلح آن را در لیست تروریستی قرار داد، آمده است: بالاخره این مقابله ایرانی- آمریکایی به کجا خواهد رسید؟ آیا منجر به رسیدن به میز مذاکرات می‌شود؟ همانگونه که پیش از این اتفاق افتاده بود و نتیجه آن توافق هسته‌ای بود؟ یا اینکه به تشدید تنش متقابل می‌انجامد، همانگونه که اکنون اتفاق افتاده است و ایران در برابر قرار گرفتن سپاه در لیست تروریستی، فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا و نیروهای وابسته به آن در غرب آسیا را در لیست تروریستی قرار داده، همچنین ایران در برابر عدم تمدید معافیت‌های نفتی تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است.

نویسنده در ادامه می‌گوید: نتیجه بالاخره چه خواهد شد؟ جواب واحدی برای این دو سوال وجود ندارد و در تاریخ تقابل نیروهای بین المللی و منطقه‌ای بعد از پایان جنگ جهانی دوم احتمالات و نمونه‌های مختلفی رخ داده است:

اولین احتمال و نمونه پیروزی قدرت بین المللی بر قدرت منطقه‌ای است، همانگونه که جمال عبدالناصر، رئیس جمهور پیشین مصر در یک نبرد نظامی شکست خورد. البته ناگفته نماند که جمال عبدالناصر با حمایت‌هایش از جنبش‌های ملی در الجزایر و یمن چهره منطقه را تغییر داد و این دو کشور توانستند از انگلیس و فرانسه مستقل شوند، علاوه بر آن مصر بعد از شکست ۱۹۶۷ توانست پیروزی‌های زیادی علیه اشغالگران محقق کند.

نمونه دوم، عدم تأثیر قدرت بین المللی و منطقه‌ای بر یک دیگر است که می‌تواند روابط آمریکا با کوبا را مثال زد؛ کوبا توانست در برابر تلاش آمریکا برای سیطره بر این کشور مقابله کند و آمریکا نتوانست بر روی کوبا تأثیر بگذارد.

نمونه سوم، توافق قدرت‌های بین المللی و منطقه‌ای و دادن امتیازات متقابل برای پایان دادن به دشمنی است که در اینجا می‌توانیم روابط میان آمریکا و کره شمالی را مثال بزنیم، اهمیت این نمونه در این است که تا حدودی شبیه به روابط ایران و آمریکا است. قبل از اولین نشست میان ترامپ و کیم جونگ اون در ماه مه ۲۰۱۸، تنش شدیدی میان دو طرف وجود داشت؛ کره شمالی در سال ۲۰۱۷ آزمایش‌های موشکی خود را تشدید کرد و وزارت خزانه داری آمریکا تحریم‌های خود علیه کره شمالی را گسترش می‌داد. این مساله به این معنا است که تنش میان ایران و آمریکا می‌تواند نتیجه مشابهی داشته باشد. البته تاکنون هیچ پیشرفتی در مذاکرات آمریکا و کره شمالی وجود نداشته است اما حداقل تنش‌های متقابل متوقف شده است.

نویسنده می‌گوید: تجربه در روابط بین المللی نشان داده است که قدرت‌های بزرگ در دیکته کردن خواسته‌های خود بر قدرت‌های منطقه‌ای آزاد نیستند و وضعیت ونزوئلا و ترکیه بهترین دلیل بر این مساله است. البته ساختار نظام بین المللی نقش مهمی در ایجاد الگوی تعامل بین قدرتهای بین المللی و منطقه‌ای دارد، بنابراین هدف آمریکا برای به صفر رساندن صادرات نفتی ایران مسأله‌ای سخت و چه بسا غیر ممکن است زیرا کسی که به نفت نیاز داشته باشد فروشنده آن را نیز می‌یابد. این مساله به این معنا نیست که ایران از تحریم‌های اقتصادی آمریکا رنج نمی‌برد بلکه بشدت رنج می‌برد و مسئولان ایرانی و دبیرکل حزب الله لبنان به این مساله اشاره کرده‌اند اما هیچ کس نمی‌داند که ایران تا چه زمانی می‌تواند تحریم‌های اقتصادی را تحمل کند. از سوی دیگر آمریکا باید در تحریم‌هایش علیه ایران به برخی مسائل از جمله تأثیر تحریم‌ها بر هم پیمانان منطقه‌ای خود که در رأس آنها عراق قرار دارد توجه کند. همانطور که می‌دانید عراق در وقت کنونی به واردات برق از ایران تکیه دارد و نمی‌تواند جایگزینی پیدا کند. بنابراین متغیرهای پیچیده‌ای در رقابت‌های ایران و آمریکا وجود دارد و برای مشخص شدن نتیجه یقیناً باید صبر کرد.

 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.