روزنامه القدس العربی چاپ لندن در یادداشتی به قلم وائل عصام تحت عنوان "تحریم‌های آمریکا آخرین تنگنا برای تهران" نوشت: بیشتر قدرت‌های سیاسی عربی که مخالف نفوذ ایران در خاورمیانه هستند امیدوارند که تحریم‌های اخیر آمریکا برای ایران کمر شکن بوده و مقدمه برای پایان دادن به نفوذ ایران در عراق، سوریه، لبنان و حتی یمن باشد اما آرزوها یک چیز است و واقعیت موازنه قوا در منطقه چیز دیگر. اگر تحریم‌های آمریکا نتواند کارساز باشد -که در گذشته هم غالباً نتوانسته است- نتیجه عکس خواهد داشت و ایران را قوی خواهد کرد زیرا این تحریم‌ها آخرین فرصت برای تضعیف سیاست ایران و نفوذ انقلاب آن در منطقه عربی است بنابراین به نظر می‌رسد که تحریم‌های آمریکا آخرین تنگنا برای ایران به شمار می‌رود که اگر بتواند از آن عبور کند موج‌های اقتدار و نفوذ آن منطقه را فرا خواهد گرفت.

در این یادداشت آمده است: ایرانی‌ها از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ به رهبری امام خمینی (ره) با تحریم‌های متفاوت اروپا و آمریکا روبه رو شدند و حتی برنامه هسته‌ای ایران که در زمان شاه این کشور به کمک فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها گسترش یافت با روی کار آمدن انقلاب اسلامی متوقف شد تا اینکه تهران به چین و سپس روسیه رو آورد که در بازسازی برنامه هسته‌ای ایران نقش بسزایی داشت. بنابراین تحریم‌ها غالباً منجر به سقوط حکومت‌ها نمی‌شوند بلکه آنها را با سختی مواجه می‌کند. باید به یاد داشته باشیم که ایران در سایه همین تحریم‌ها و در وضعیت اقتصادی نامناسب توانست بازوهای خود را در عراق، سوریه، یمن و لبنان گسترش دهد این درحالی است که یک کشور ثروتمندی همانند عربستان در برابر آن شکست خورد، پس توانایی مالی همیشه به معنای قدرت اداره نزاع سیاسی و نظامی و یا رسیدن به جایگاه و احترام نیست زیرا ما شاهد این هستیم که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بارها به حکومت عربستان توهین کرده است علیرغم اینکه عربستان از بزرگترین سرمایه‌گذاران در اقتصاد آمریکا به شمار می‌رود.

نویسنده می‌گوید: رئیس جمهور آمریکا بر خلاف عربستان با اسلوبی دوستانه ایرانی‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد و از آنها درخواست مذاکره می‌کند. مثال آشکار دیگری نیز وجود دارد که نشان می‌دهد قدرت و نفوذ خریدنی نیست بلکه تحمیلی و ساختنی است؛ عربستانی که دهه‌ها به وسیله آمریکا تقویت شده است نتوانست در برابر نفوذ ایران در مشرق عربی مقابله کند این درحالی است که ایران مورد حمایت آمریکا نیست و دائماً گفتمانی اسلامی و ضدآمریکایی به کار می‌گیرد اما ریاض تلاش کرده است که برعکس عمل کند و خودتان نتایج را ببینید. به نظر می‌رسد که خود آمریکایی‌ها نیز تنها برای ایجاد فشار اقتصادی بر روی ایران به منظور بازگرداندن آنها به میز مذاکرات برنامه ریزی می‌کنند و هیچ گزینه‌های نظامی دیگری خصوصاً در رابطه با ساقط کردن نظام وجود ندارد. حتی اگر حمله نظامی رخ دهد به تغییر نظام منجر نخواهد شد زیرا پس از جنگ عراق سیاست شکست خورده آمریکایی‌ها منجر به سیطره نیروهای هم پیمان ایران شد که در گزارش معروف چند ماه پیش ارتش آمریکا نیز به این مساله اشاره شد.

 

در ادامه این یادداشت آمده است: اولاً هر عملیاتی برای تغییر نظام نیاز به بررسی میزان توانایی برای سرنگونی دارد، دوم اینکه یک جایگزینی وجود داشته باشد که بتواند زمام امور را به دست بگیرد و سوم بها و هزینه مالی و سیاسی است که دولت آمریکا باید متحمل شود. برای مثال عراق صدام حسین لقمه‌ای آماده برای آمریکایی‌ها بود زیرا چندین سال قبل از اشغال در محاصره بود و مساله مهم‌تر اینکه مردم عراق در برابر حمله آمریکا مقاومت نکردند زیرا بیش از دو سوم ملت عراق یعنی شیعه‌ها و کردها منتظر چنین فرصتی برای رهایی یافتن از نظام صدام بودند و همین‌ها توانستند حکومت جدید را تشکیل دهند.

نویسنده می‌گوید: ضعیف شدن قدرت نظامی صدام در این دوره از دلایلی بود که سقوط بغداد را برای آمریکایی‌ها در آن زمان جلو انداخت. در زمان سقوط صدام اتحاد جماهیر شوروی منحل شده بود و صدام در آن زمان هیچ گونه هم پیمان منطقه‌ای نداشت این درحالی است که ایران امروز هم پیمانان فعال نظامی و سیاسی از بغداد تا بیروت دارد و روسیه نیز به عنوان هم پیمان بین المللی ایران به شمار می‌رود. این‌ها همه نشان دهنده قدرت بازدارندگی ایران در برابر آمریکا است. این مسائل و مسائل دیگر باعث می‌شود که جنگ با ایران به مثابه جنگ با یک منطقه باشد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.