بخش هایی از اظهارات خرازی را بخوانید؛

*مشکل این است که آقای خاتمی یک چک سفید به آقای عارف و شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان داده اما آنها عملکرد مثبتی نداشته‌اند. آنها در مجلس و شورای شهر عملکرد قابل‌دفاعی نداشته‌اند و در خیلی موارد تصمیم‌های اشتباهی گرفته‌اند. به توصیه‌های دلسوزان در ماجرای انتخاب شهردار تهران توجه نشد. زمانی که بحث انتخاب آقای نجفی برای شهرداری تهران مطرح بود، بسیاری توصیه و پیام دادند که به دلایل تکنیکی، مدیریتی و امنیتی، زمان مدیریت آقای نجفی نیست. متاسفانه گوش شنوایی وجود نداشت. گویی یک وزن‌کشی سیاسی صورت گرفت.

* به‌هرحال عملکرد آنها نسبی تعریف می‌شود. نمی‌توان عملکردشان را کاملاً مثبت یا کاملاً منفی دید. می‌توانستند به‌گونه‌ای عمل کنند که اقتدار و موقعیت اصلاحات تضعیف نشود، اما نکردند. چرا؟ آیا نگذاشتند؟ نه این‌طور نیست. حاکمیت و نظام سیاسی دستشان را باز گذاشته بود. نماینده‌های اصلاح‌طلب آسیبی در این دوره ندیدند اما واقعیت نشان می‌دهد که آقایان برنامه‌ای نداشتند و ندارند و وقتی برنامه‌ای وجود نداشته باشد، شاهد یک آنارشیسم خواهیم بود.

*فهرست‌های انتخاباتی مشکل داشت، مهندسی و تخلف صورت گرفته بود، همان زمان ما نقدهای خودمان را اعلام کردیم، اما واقعیت این است که رهبری سیاسی یک جریان در مجلس مستلزم وجود کاریزمای سیاسی است. کسی نمی‌تواند بگوید من رهبر سیاسی عده‌ای در مجلس هستم اما فاقد کاریزما باشد و بخواهد جور دیگری صحبت کند، نتیجه همین می‌شود که می‌بینید. من برای آقای عارف احترام زیادی قائلم اما هرکس در جایگاه خود شخصیتی دارد. من آن کاریزمای سیاسی که بخواهد تصمیم‌سازی کند و فراکسیونی را مدیریت کند و به هدف برساند، هیچ‌گاه در وجود آقای عارف ندیدم. نمونه آن را در انتخابات هیئت‌رئیسه مجلس شورای اسلامی مشاهده کردیم که چگونه فرآیند تصمیم‌سازی به حذف علی مطهری نماینده شجاع مجلس منتهی شد.

*همه ما محکوم به سکوت شدیم. همه محکوم شدیم که در موقعیتی که آقای عارف در مجلس دارد، سکوت کنیم تا ایشان کارش را انجام دهد؛ اما واکنش مثبتی وجود نداشت. نتیجه این بود که اصلاحات ضربات بسیار جدی خورد. همه دیدند که در شورای شهر برای انتخاب شهردار تهران در چند برهه چه اتفاقاتی افتاد. واقعیت این است که ستون فقرات اعتماد مردم به اصلاح‌طلبان آسیب‌دیده است. ناامیدی، بی‌اعتمادی و افزایش فاصله مردم با اصلاحات، دستاوردهای دوستان ماست.

*گزینه انتخاباتی ما در سال ۹۲ آقای عارف نبود. در آن سال چند نظر میان اصلاح‌طلبان وجود داشت و در آن بین عده‌ای به دنبال آقای عارف بودند. گزینه اصلی اصلاح‌طلبان آقای هاشمی بود، اما آقای هاشمی را تائید نکردند. بعد هم آقای روحانی آمد. اگر الان هم قرار بر انتخاب بین آقای روحانی و آقای عارف باشد، من باز به آقای روحانی رأی می‌دهم.

*علی آقای لاریجانی یکی از نخبگان باتجربه و مدیر و با تدبیر سیاست داخلی است. بیشترین سابقه را به عنوان رئیس مجلس بعد از انقلاب دارد. عقبه خانوادگی و سیاسی مشخصی دارد، یک‌شبه در تارک سیاست ایران ظاهر نشده است. تجربه وزارت دولت، مجلس، سپاه، صداوسیما و نمایندگی رهبری در شورای عالی امنیت ملی را دارد. انسان باهوش و با فراست و تیزذهنی است. دامنه ارتباطات خاص و ملی ایشان گسترده است، از سوی دیگر علی لاریجانی ظرفیت معامله با گروه‌های مرجع سیاسی را به خوبی دارد. منتها نمی‌دانم بتوانند در سپهر سیاست ایران اقبال عامه مردم را داشته باشند یا نه.

*{در پاسخ به سوالی درباره اختیارات رئیس جمهور}: آقای احمدی‌نژاد تصمیم می‌گرفت یا نه؟ او می‌خواست تاج و تخت بگیرد که چنین موضوعی را مطرح می‌کرد، در حالی که تا آخرین روزی که پشت میزش نشسته بود، حکم عزل و نصب داد و تصمیم‌گیری کلان کرد. از سویی نهادهای حاکمیتی همان اندازه که با احمدی‌نژاد همراهی می‌کردند، به آقای خاتمی هم احترام می‌گذاشتند و همه کاری برای آقای خاتمی کردند که از دست نرود؛ اما شرایط امروز به دلیل اتفاقاتی که در دو دهه اخیر افتاده فرق می‌کند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.