نخستین واکنش روحانیت علیه طرح حجاب زدایی از قم شروع شد؛ سه شنبه ۲۹ اسفندماه ۱۳۰۶ شمسی که برابر با روز ۲۷ ماه مبارک رمضان بود؛ حدود ۵۰ هزار زائر که اکثریت آن بانوان بودند، در حال قرائت دعای ندبه در آستانه تحویل سال بودند. اعضای خانواده رضاخان از جمله، تاج‌الملوک آیرملو مادر ولیعهد وقت، به قم آمده و در غرفه بالای ایوان آیینه نشسته بودند و حجاب از سر بر می‌دارند. آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی دعای ندبه را قطع کرده و لب به اعتراض می‌گشاید که « توی ایوان بروید و از آن جا با صدای بلند از طرف من بگویید: رفع حجاب حرام است، خاصّه در حرم دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)» این اعتراض آن هم از سوی چهره‌ای که سابقه اعتراض کتبی پیشین در این خصوص داشت، موجب خشم شدید رضاشاه گشت و با چکمه وارد حرم شده و آیت‌الله بافقی را شخصا مورد ضرب و شتم قرار داده و زندانی کرد.

 

این رویه ادامه داشت، چنانکه محمدرضا شاه پس از اشاره به این حادثه در کتاب « ماموریت برای وطنم» می‌گوید: «پدرم بدوا به‌رفع حجاب زنان اقدام کرد و در اثر تشویق و تحریض وی در سال ۱۳۰۹ نخستین بار بعضی از بانوان طبقه اول در خانه‌های خود و مجالس مهمانی به لباس زنان اروپایی در آمدند وعده کمی هم جرأت کرده، بدون حجاب در خیابانها ظاهر می‌شدند . در سال ۱۳۱۳ آموزگاران و دختران دانش آموز از داشتن حجاب ممنوع شدند و افسران ارتش با زنانی‌که حجاب داشتند راه نمی‌رفتند.»

در آغاز سال ۱۳۱۴ یکی از گام‌های اصلی رضاشاه برای کشف حجاب از شیراز آغاز شد. در جشنی با حضور علی‌اصغر حکمت، وزیر معارف در مدرسه شاهپور شیراز برگزار شد، « عده‎ای از دختران جوان بر روی سن ظاهر گشته، به ناگاه برقع از روی بر گرفتند و با چهره‎ای باز و گیسوانی نمایان، پایکوبی را آغاز کردند».

متدینین شیراز چنین ننگی را برنتابیدند، فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز اجتماعی با محوریت روحانی مبارز آیت الله سید حسام‎الدین فال اسیری برگزار شد و خواستار مواظبت مردم در برابر توطئه‌ها شد. این دعوت مردم به حضور در صحنه منجر به دستگیری و حبس سریع وی شد.

روحانیون حوزه علمیه مشهد در برابر این حادثه، تجمعی اعتراضی در منزل آیت‌الله شیخ یونس اردبیلی در برابر اقدام‌های انجام شده بر علیه حجاب برگزار کردند. حاصل این تجمع، درخواست از آیت‌الله حاج آقا حسین قمی، از مراجع وقت که سابقه زعامت حوزه علمیه خراسان را داشتند بود تا جهت گفتگوی مستقیم با رضا شاه به تهران عزیمت کنند.

وی پس از عزیمت به تهران در حرم حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) بازداشت و ممنوع الملاقات گردید. واکنش تند رضاشاه در برابر خیرخواهی روحانیت، موجب تجمعی از روحانیان معترض در مسجد گوهرشاد شد.

از تهران به شهربانی مشهد دستور رسید که وعاظ معروف زودتر دستگیر شوند. علما تصمیم گرفتند به شاه تلگراف فرستاده و او را از این کار بار دارند. هشت نفر از علما، صبح روز جمعه ۲۰ تیر ۱۳۱۴ این تلگراف را امضا کردند. این تجمع با حدود یکصد نفر کشته و زخمی توسط قزاق‌ها، وارد مرحله جدیدی شد. مردم به مقاومت ادامه دادند و نظامیان عقب نشینی کردند. مردم از اطراف به مسجد گوهرشاد آمده و برای متحصنین غذا آوردند، زنان با علم کردن چادری در وسط مسجد، به نهضت پیوستند. نواب احتشام رضوی برای زنان سخنرانی کرد. شعارها در این تجمع به صراحت بر علیه حجاب زدایی و تغییر لباس بود و شعارهایی نیز بر ضد سلطنت داده شد.

در این مرحله رضاشاه شخصا دستور قتل عام مسجد نشینان را صادر کرد. ۲۱ تیرماه با استقرار نظامیان در نقاط حساس و در مرکز تجمع مردم، مسلسل‌ها بر نقاط مشرف بر تجمع مردم نصب شد. نیمه شب مسلسل‌ها با هدف تصرف مسجد به کار افتاد. عده کشته شدگان بین ۲ تا ۵ هزار نفر و دستگیرشدگان ۱۵۰۰ نفر برآورد شده است. نقل موجود حکایت از حمل جنازه‌ها و زخمی‌ها با ۵۶ کامیون و دفن آنها دارد.

رضا شاه پس از سرکوبی این قیام در تیرماه ١٣١٤ خطاب به علی اصغر حکمت وزیر معارف اظهار می‌دارد: «سابقاً به شما گفته بودم یک روز جلسه بکنید و خانم‌ها هم حاضر شوند و حجاب از میان برداشته شود ولی آن وقت هنوز مصمم نبودم و خیال می‌کردم این کار را در بهار ١٣١٥ بکنم ولی حالا بواسطه حوادثی که در خراسان پیش آمده است و بعضی از اشرار در مسجد گوهرشاد تجمع کرده بودند و متفرق شدند و خیانتکاران مجازات شدند زمینه حاضر است باید به فوریت این جلسه را حاضر کنید.»

از جمله اثرات این حادثه، مساعد شدن زمینه عمومی برای احیای حجاب در فاصله کوتاهی از سقوط رضاشاه با محوریت مراجع وقت بود که موجب عدم امکان تداوم این سیاست در دوره پهلوی دوم شد و خون این شهدا، نگذاشت ایران اسلامی مسیر ترکیه و برخی دیگر از بلاد اسلامی را در تسامح طی کند.

بیش از هشت دهه از حادثه مسجد گوهرشاد گذشته است، اما ابعاد بسیاری از آن، از جمله قبور شهدای آن حادثه همچنان ناشناخته باقی مانده است. رخدادی که از ابعاد مذهبی قیام، قداست محل شهادت و ... یک حادثه منحصر به فرد است و به جهت قتل عام رخ داده شده نیز تا کنون مورد توجه هیچ یک از مدعیان حقوق بشر قرار نگرفته است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.