در یک ماه گذشته، سریال «گاندو» به کارگردانی جواد افشار مورد توجه فضای مجازی قرار گرفت و به جای فیلمنامه و ساختار و بازی‌های آن، حواشی سیاسی‌اش مورد بحث واقع شد.

البته حضور رابعه اسکویی (پس از چند سال دوری از ایران و حضور در رسانه‌های بیگانه) و تغییر خط قرمزهای صدا و سیما هم از دیگر مواردی بود که در این سریال به چشم آمد.

صداوسیما در انحصار نابلدهاست

در همین رابطه بهزاد عشقی نویسنده و کارگردان تلویزیون گفت: «صداوسیما در انحصار نابلدها قرار دارد. باید ساخت سریال‌ها و فیلم‌ها را در دستان افراد کاربلد بسپارند. حتی اگر می‌خواهند فیلم‌های پروپاگاندا هم بسازند باید با اهل این کار ارتباط بگیرند. چند سال پیش سریالی به نام «مرگ تدریجی یک رویا» (۱۳۸۵) به کارگردانی فریدون جیرانی ساخته شد که از شبکه دوم پخش شد. یک اثر تک بعدی و به اصطلاح یک جانبه بود. جریانات روشنفکری را مورد حمله قرار می‌داد ولی چون جیرانی کارش را بلد بود، به خوبی توانست کلی مخاطب را پای تلویزیون بنشاند.»

عشقی با اشاره به کیفیت پایین اغلب سریال‌های تلویزیونی توضیح داد: «من مانده‌ام این دوستان صداوسیمایی دنبال چه چیزی هستند؟! اگر حواشی فضای مجازی و رسانه‌های رسمی شکل نمی‌گرفت آیا کسی سریال جواد افشار را نگاه می‌کرد؟! من واقعا بعید می‌دانم.»

او ادامه داد: «اگر به آثار جهانی نگاه کنید متوجه می‌شوید که کاربلدی کارگردان بسیار مهم است. به قول معروف باید بگویم «در مثل جای مناقشه نیست»؛ نظام نازی دورانی قدرت را در آلمان در دست داشت. آنان وقتی می‌خواستند فیلمی به اسم «پیروزی اراده» بسازند، به سراغ لنی ریفنشتال رفتند. این مستند تا امروز زنده است و در بین ماندگارترین آثار تاریخ سینما جا خوش کرده است. به نظرم باید به سراغ ساخت چنین آثاری برویم. باید دنبال چنین کارگردانانی باشیم. این آدم‌ها به کار ما می‌آیند.»

 

مدعیان اپوزیسیون، فیلم تبلیغاتی هم می‌سازند

عشقی درباره کارگردانان ضعیف تلویزیون گفت: «آدم‌هایی داریم که خارج از سیما ژست اپوزیسیون می‌گیرند ولی فیلم‌های تبلیغاتی هم می‌سازند و هیچ بیننده‌ای هم ندارد. این روزها در شهر رشت کارگردانی آمده و نامی برای خودش دست و پا کرده است. او کلی پول از صداوسیمای رشت گرفته است تا برای کوشیار گیلانی سریال بسازد. این سریال روی دست آنان مانده است. آنان خجالت می‌کشند تا آن را نمایش بدهند.»

این منتقد مجله فیلم تاکید کرد: «باید فکر کنیم وقتی سریال را می‌سازیم با طیف وسیعی از بینندگان ارتباط بگیریم. آنان هستند که باید پای سریال بنشینند. جذابیت‌های داستانی بسیار مهم است. اصلا زندگی کوشیار گیلانی جذابیتی برای سریال‌سازی دارد؟»

او با توجه به نظر گئورگ لوکاچ (منتقد ادبی) که می‌گوید برخی از شخصیت‌ها ظرفیت‌های داستانی دارند و برخی هم ندارند، بیان کرد: «شخصیت‌هایی‌ داریم که دنیای درونی و بیرونی آنان هیچ جذابیت دراماتیکی برای اقتباس ندارد. ممکن است برخی از شخصیت‌ها برجسته باشند ولی ارزشی برای ساخت سریال ندارند. یک مورد هم مربوط به دکتر معین در گذشته پیش آمد. او انسان بسیار با سواد و دانشگاهی بود. یک عمر در دانشگاه تدریس کرد. کتاب‌های فراوانی هم نوشت. دکتر معین نه در سیاست بود و نه خیانت‌های عشقی داشت. شخصیت او هیچ ظرفیتی برای ساخت سریال ندارد.»

 

جیرانی بلد بود مخاطب را پای تلویزیون بیاورد

عشقی در پایان گفت: «به سریال‌ها و فیلم‌های بین‌المللی نگاه کنید. آنان افرادی مانند زاپاتا و اسپارتاکوس و فروید را برای ساخت سریال انتخاب می‌کنند. این افراد کلی ماجرا دارند. حداقل کارگردانان می‌توانند برای این افراد ماجراسازی کنند. باز هم  به سریال فریدون جیرانی بازگردیم. او تمام هنرمندان سنتی را زیبا نشان داد و هنرمندان مدرن را وحشی. تمام شخصیت‌ها هم تک بعدی بودند. با اینحال جیرانی روایت داستانی را بلد است. دکوپاژ سینمایی را هم به خوبی می‌داند. جیرانی با کارهایی که بلد بود کلی مخاطب را پای تلویزیون نشاند. آخر جواد افشار می‌تواند مخاطب را پای تلویزیون بنشاند؟!»

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.