برجام متنی و نه برجام عملیاتی شده بر دو رکن اساسی یعنی تعهدات هسته‌ای ایران و رفع تحریم‌ها استوار است، اما عملا با آن بر این اساس رفتار نشده است؛ بلکه برجام به عنوان توافقی برای پایان دادن به مناقشه هسته‌ای ایران، از نگاه اروپا و آمریکا در تعهدات هسته‌ای خلاصه می‌شود و به همین خاطر پس از خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌ها، اروپا چیزی از احتمال فروپاشی برجام نمی‌گفت؛ چون ایران کاملا به تعهدات خود پایبند بود. اما پس از تصمیم به کاهش تعهدات در یک سالگی خروج آمریکا از این توافق، نگرانی نسبت به آینده برجام بر اظهارنظرها و مواضع غرب سایه افکند و هشدارها نسبت به فروپاشی احتمالی آن شروع شد.

 

اکنون پس از شروع دور دوم کاهش تعهدات و حرکت ایران در جهت پایان دادن به تعهدات اصلی خود به ویژه در حوزه غنی‌سازی اورانیوم، برجامِ یک طرفه به نفس نفس افتاده و تحرکاتی تازه شروع شده است.

 

در واقع نگرانی جدی اروپا نسبت به فروپاشی برجام نه به خاطر حرکت ایران به سمت تولید بمب اتمی بر اساس اتهامات آمریکاست، بلکه به این دلیل است که شانس جنگ را به عنوان گزینه جایگزین دیپلماسی به شدت بالا خواهد برد و اگر هم جنگی در منطقه روی دهد پردامنه‌ترین و پرزیان‌ترین جنگ در چند دهه اخیر خواهد بود. از این رو، دو خطر جدی را متوجه اروپا می‌کند؛ نخست سیل‌بندهای مهاجرت را می‌شکند و شاید قاره سبز شاهد گسیل گسترده‌ترین سیل مهاجرت در تاریخ خود باشد و دوم این که اروپای نیازمند انرژی خاورمیانه را بی‌انرژی می‌سازد و همین هم امنیت و اقتصاد آن را در محاق می‌برد.

 

اکنون اما پرسش اینجاست که  اروپایِ نگران می‌تواند اکسیژن لازم را در دقایق اخیر به برجام برساند و آن را زنده نگه دارد؟ آنچه به ضرس قاطع در پاسخ به این سوال می‌تواند گفت این که اکسیژن اروپا به مقداری نیست که خواسته‌های ایران از برجام را محقق گرداند.

 

اما با این وجود و با توجه به تبعات خطرناک فروپاشی برجام، اروپا به دنبال ابتکاراتی است تا مانع این فروپاشی شود. این ابتکارات دو بخش دارد یکی اقتصادی و دیگری سیاسی. بخش اقتصادی آن در چارچوب کانال مالی اینستکس دنبال می‌شود. در این حوزه اتفاق تازه‌ای که دیروز در نشست بروکسل افتاد، سخن از وارد کردن نفت به این کانال است که از طرف خانم موگرینی بیان شد. اما هنوز در حد حرف است و مشخص نیست که این کار چطور صورت می‌گیرد. بعید است شرکت‌های اروپایی چنین ریسکی را بپذیرند و از ایران نفت بخرند؛ به همین خاطر دو راه متصور است، یکی این که روسیه نفت از ایران بخرد و پول آن را وارد اینستکس کند تا اعتبار مالی لازم برای تجارت با ایران فراهم شود. البته هنوز مشخص نیست که آیا روسیه با توجه به تحریم احتمالی آمریکا این ریسک را می‌پذیرد یا خیر؟

 

راه دوم این است که اروپا به ویژه ایمانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه بتواند دونالد ترامپ را به اعطای معافیت نفتی به چند کشور برای خرید نفت از ایران قانع کند.

 

در کنار آن، اروپا و مشخصا فرانسه می‌خواهد در قبال این اقدامات احتمالی، از یک سو، ایران تعهدات هسته‌ای خود را چون گذشته کاملا اجرا کند و یا حداقل از این سطح کاهش تعهدات فراتر نرود و از سوی دیگر، آمریکا از اعمال تحریم‌های بیشتر خودداری کند.

 

اما این اقدامات حکم مُسکّن را دارد و به نظر می‌رسد مساله مهم‌تر که مکرون به دنبال آن است، این که بتواند نخست تنش‌ها را کاهش داده و همپای آن ایران و آمریکا را پای میز مذاکره بکشاند. البته ظاهرا چون انجام مذاکرات مستقیم در شرایط کنونی دشوار است، احتمالا تلاش فرانسه این است که این مذاکرات در چارچوب ۱+۵ شروع شود. اخیرا هم رئیس جمهور با کاربرد این اصطلاح  با وجود خروج آمریکا از برجام به نوعی این سیگنال را فرستاد که احتمالا ایران مشکلی با مذاکرات در قالب پنج به اضافه یک نداشته باشد.

 

به هر حال، ادامه حیات برجام با همین جسم نیمه جان و تنفس‌های مصنوعی به تحقق اما و اگرهای پیش‌گفته بستگی دارد، اما دیگر برجامی به آن شکل امضا شده در کار نیست و مذاکراتی هم اگر شروع شود، بحث برجام دیگر در میان است و دیگر برجام ۲۰۱۵ موجودیت نخواهد داشت.

 

حال باید دید چه می‌شود. من زیاد خوشبین نیستم.

 

صابر گل عنبری کارشناس مسائل بین الملل

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.