موضوعی که بار دیگر نشان داد ایجاد مجدد اجماع جهانی علیه ایران، دیگر نه تنها به یک خواب و خیال در دوردست‌ها تبدیل شده بلکه سیاست‌های مبتنی بر ماجراجویی، تندروانه و یک‌جانبه‌گرایانه دونالد ترامپ و کارگزارانی مانند جان بولتون و مایک پمپئو دیگر خریداری در عرصه بین‌المللی ندارد و آمریکا از این پس، طعم انزوا در اقدامات بین‌المللی را مزه مزه کند. 

آمریکا چه زمانی به فکر ائتلاف‌سازی افتاد؟ 
تنش‌ها در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس با خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای به افزایش گرفت. اعمال مجدد تحریم‌ها، افزایش شدت و دامنه تحریم‌ها، تلاش فراگیر برای وادار ساختن کشورها برای گردن نهادن در برابر تحریم‌های آمریکا، افزایش مداخلات نیروهایی آمریکا در منطقه غرب آسیا، تجهیز و پشتیبانی گروه‌های تروریستی و اپوزیسیون ضد نظام در جهت افزایش درگیری‌ها با ایران، تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در ادامه تحریم رهبر انقلاب و وزیر امور خارجه موجب شده است تا منطقه طی چند ماه گذشته با روزهای حساس و پر تحولی همراه باشد. انگلیسی‌ها هم در این میدان، به کمک آمریکایی‌ها شتافته‌اند و با توقیف نفتکش حامل نفت ایران در تنگه جبل الطارق و افزایش رفتارهای خطرناک‌شان در خلیج فارس که بر خلاف قوانین بین‌المللی دریانوردی و حتی اصول اولیه کشتیرانی، به آتش تنش‌ها در منطقه بنزین ریخته‌اند. 

با این حال، افزایش مجادلات دیپلماتیک تهران و واشنگتن، افشاگری محمدجواد ظریف از نقش «تیم بی» در عرصه سیاست خارجی ایالات متحده و در نهایت، سرنگونی پهپاد جاسوسی آمریکا از سوی ایران طی هفته‌های اخیر که با انفعال و سردرگمی و همچنین بروز رفتارهای متناقض از سوی مقامات آمریکایی همراه شد، مقام‌های ایالات متحده را به صرافت انداخت تا به بهانه ایجاد امنیت برای کشتی‌های عبوری از خلیج فارس و تنگه هرمز، مجددا نقش خودخوانده «پلیس بین‌الملل» را ایفا کنند و ائتلافی بین‌المللی را ایجاد و رهبری آن را عهده‌دار شوند. 

توقیف کشتی انگلیسی توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب به درخواست سازمان بنادر و کشتیرانی استان هرمزگان در خلیج فارس و افزایش اختلافات میان تهران و لندن درباره نفتکش‌های توقیف شده هر دو طرف، موجب شد تا آمریکایی‌ها از آب گل‌آلود موجود بخواهند ماهی خود را شکار کرده و کشورها را با خود همراه کند. در این چارچوب، روسای سابق و جدید ستاد مشترک ارتش آمریکا مدعی شدند کشورشان در قالب تلاشی چندملیتی می‌خواهد عملیات شناسایی و امنیتی در آبراه‌های حساس خلیج فارس را افزایش دهد تا از آزادی کشتیرانی اطمینان حاصل کند. 

اگرچه هم‌زمانی این بیانیه باعث شده تلاش برای تشکیل این ائتلاف، اقدامی تلافی‌جویانه به توقیف نفتکش بریتانیایی ارزیابی شود، اما به نظر می‌رسد که زمینه‌های این تصمیم‌گیری با افزایش تنش میان ایران و امریکا از قبل فراهم شده بود.

سیاست یک بام و دو هوای انگلیس 

انگلیس تا این لحظه، تنها کشوری بوده است که به ائتلاف نظامی آمریکا در خلیج فارس پاسخ مثبت داده است. انگلیسی‌ها در اوج بی‌دولتی در کشورشان و در ایامی که نامزدهای نخست‌وزیری برای استقرار در خانه شماره 10 خیابان داونینگ خود را به آب و آتش می‌زدند تا نشان دهند هر کدام از دیگری به واشنگتن و ساکنان کاخ سفید نزدیک‌تر هستند، سیاستی خطرناک را انتخاب کردند و آن، رو در رویی مستقیم با ایران از طریق توقیف نفتکش حامل نفت ایران بود. 

در این چارچوب، آنها به درخواست دولت آمریکا و به بهانه واهی تحریم‌های اتحادیه اروپا نفتکش حامل نفت ایران را توقیف کرده و سیاستی خطرناک را در خلیج فارس عملیاتی کردند که موجب شد تا اوج تنش‌های تهران و لندن و اوج همراهی‌های انگلیس با آمریکا را شاهد باشیم. 

انگلیسی‌ها که فکر نمی‌کردند که سیاست‌شان با پاسخ تهران همراه شود، با توقیف کشتی انگلیسی «استنا ایمپرو»، اینک بیش از هر زمانی در لاک دفاعی فرو رفته‌اند. آنها که خود را در یک نبرد حیثیتی و در یک بحران خودساخته غیرضروری قرار داده‌اند و البته در ظاهر، همچنان ادعای کنترل وضعیت موجود و جلوگیری از افزایش بحران و همچنین عدم تغییر سیاست لندن نسبت به تهران را مطرح می‌کنند، به جای در پیش گرفتن سیاست مبتنی بر تعامل و راهکارهای دیپلماتیک، نه تنها به پیشنهادات برخی از مسئولان جمهوری اسلامی (مانند سید کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی) پاسخ منفی داده‌اند بلکه می‌پندارند با سیاست مبتنی بر زور و تداوم روش‌های پیشین می‌توانند از میدان، پیروز بیرون بیایند. 

سکوت اعراب 

برخی از کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس، تا همین چندی پیش تا آمریکا مسئله‌ای را مطرح می‌کردند، ذوق‌زده یا با اضطراب، از ده‌ها تربیون همراهی و موافقت خود را با موضوع مطرح شده از سوی آمریکایی‌ها بیان می‌کردند تا نشان دهند که در همراهی با آمریکا در صف نخست قرار داشته و مبادا، ایالات متحده فقط برای یک دقیقه، چتر حمایتی خود از آنها را متوقف سازد. 

روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا و مستقر شدن وی در کاخ سفید نیز موجب شد تا حکام جوان و ناپخته برخی از این کشورها گمان کنند که اینک زمان آن فرا رسیده است که با دادن رشوه‌های مبتنی بر خریدهای هنگفت تسلیحات و سرمایه‌گذاری گسترده در ایالات متحده، می‌توانند آرزوهای قلبی خود را برآورده ساخته و آمریکا را به عرصه رویارویی با ایران بکشانند. در این چارچوب، آنها در این مدت به تشدید سیاست بحران و افزایش تنش در خاورمیانه پرداخته تا از این طریق، صحنه درگیری میان ایران و آمریکا را ایجاد شود. در این چارچوب، دو تن از حکام این کشورها به همراه بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم اسرائیل و جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ، «گروه بی» را تشکیل دادند تا از طریق این گروه شرارت، سمت و سوی سیاست خارجی آمریکا جهت‌دهی کنند. 

ترامپ نیز از این فرصت کمال استفاده را کرد و تا می‌توانست به آنها سلاح، خدمات مستشاری و کالاهای لوکس غیرضروری فروخت و میلیاردها دلار را به جیب صنایع و مجتمع‌های نظامی رهسپار کرد تا از این طریق، پول حاصل از خرید نفت بار دیگر به جیب سرمایه‌گذاران بازگردد. او هر چه خواست درباره رهبران این کشورها گفت، انواع و اقسام توهین‌ها را به آنها کرد و قراردادهای یک‌طرفه و سنگینی را به آنها تحمیل کرد. 

اما این روزها که آمریکا می‌خواهد ائتلاف نظامی را علیه ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز ایجاد کند، این کشورها سکوت کرده‌اند و به اصطلاح، «نزده دیگر نمی‌رقصند». این مسئله تردیدهایی جدی در مورد نوع رویکرد این کشورها به آمریکا ایجاد کرده است. سکوت و انفعال آمریکا پس از مورد هدف قرار گرفتن پهپاد جاسوسی این کشور از یک‌سو و تشکر از ایران بابت هدف قرار ندادن هواپیمایی حامل سربازان آمریکایی از سوی دیگر، به آنها ثابت کرد که آمریکا شریک قابل اعتمادی برای آنها نیست. 

از طرفی، توان دفاعی ایران که هم بومی است و هم تحت سخت‌ترین شرایط و فشارها و تحریم‌های بین‌المللی به وجود آمده است، به آنها نشان داد آن‌چنان که برایان هوک، مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه آمریکا می‌گوید، موشک‌های ایران فتوشاپ نیستند بلکه می‌تواند بهترین و گران‌ترین پهپاد آمریکا را هم مورد هدف و مقامات آمریکایی‌ را در یک موضع منفعلانه قرار دهد. 

در این چارچوب، برخی نشانه‌ها حاکی از برخی تجدیدنظرها در سیاست‌های این کشورها نسبت به ایران است و نشانگر آن است که آنها به خام بودن خیال خود در مورد همراه کردن آمریکا علیه ایران پی برده‌اند و متوجه شده‌اند بروز هر نوع درگیری ولو محدود و کوتاه‌مدت نتیجه‌ای جز ویرانی آنها به همراه نخواهد داشت. 

وقتی آمریکا از کشورها «نه» می‌شنود

مایک پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا در حالی مدعی شد که «ما از بیش از ۶۰ کشور خواسته‌ایم در حفظ امنیت و بازدارندگی در تنگه هرمز همکاری کنند» که تاکنون جز انگلیس، کشور دیگری برای حضور در این ائتلاف تمایلی از خود نشان نداده است. آمریکا در حالی تمام تلاش خود را انجام می‌دهد که حتی نزدیک‌ترین کشورها به آمریکا، علاقه‌ای ندارند هزینه ماجراجویی‌های این کشور در عرصه بین‌المللی بالاخص ایران را بپردازند. 

به همین خاطر نیز بود که تلاش ایالات متحده از همان ابتدا با ناکامی روبه‌رو شد و وقتی برای نخستین بار، این درخواست آمریکا از سوی پمپئو در دیدار با همتای استرالیایی‌اش مطرح شد، وزیر امور خارجه استرالیا بگوید که «استرالیا تصمیمی در این خصوص نگرفته است». 

اتحادیه اروپا، ناتو، فرانسه، آلمان، اسپانیا، کره‌ جنوبی و ژاپن از جمله سازمان‌ها و کشورهایی هستند که تاکنون شرکت در این ائتلاف دریایی را رد کرده‌اند و معتقدند که هرگونه ائتلاف و عملیات نظامی در خلیج فارس احتمال آغاز بالقوه درگیری با ایران را افزایش خواهد داد. در این چارچوب، آنها علاقه‌مندند موضوعات با ایران را از طریق دیپلماسی و گفت‌وگو پیش ببرند. 
به این شرایط، به نظر می‌رسد انگلیس که این روزها خود را بسیار محتاج به آمریکا می‌داند، تنها عضو ائتلاف ادعایی آمریکا باشد و کشور دیگری حاضر به پیوستن به این ائتلاف نباشد و ائتلاف فقط در کاغذ تشکیل شود چراکه ائتلاف دو عضوی که به بهانه تأمین امنیت در خلیج فارس و تنگه هرمز از همان آغاز با ناکامی روبه‌رو شده است و انتظار نمی‌رود که بر تعداد اعضای آن افزوده شود.​

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.