در همان ساعات اولیه دو مرد مجروح گفتند عامل این آتش‌سوزی جوانی به نام سیامک است که عاشق برادرزاده‌شان بود، اما آنها مخالف این ازدواج بودند.

یکی از مجروحان گفت: برادرزاده‌ام رزیتا می‌خواست با سیامک ازدواج کند اما برادرم و سایر اعضای خانواده با این ازدواج مخالف بودند. وقتی سیامک دید ما مخالف ازدواج هستیم رابطه‌اش را با برادرزاده‌ام ادامه داد، او هرچند وقت یک‌بار خواستگاری می‌کرد اما چون فرد شروری بود برادرم او را به‌عنوان دامادش قبول نمی‌کرد تا اینکه روز حادثه دوباره مقابل در خانه ما آمد و شرارت کرد. او بنزین را به همه‌جا پاشید و گفت اگر با ازدواج موافقت نکنید من همه‌جا را آتش می‌زنم مقدار زیادی از بنزین روی من و برادرم و پدرم ریخته شد و بعد هم یک‌دفعه همه‌جا آتش گرفت و سوخت. ما سعی کردیم پدرمان را نجات دهیم اما نتوانستیم و او سوخت.

بعد از گفته‌های این افراد و با توجه به کشته‌شدن مرد سال‌خورده سیامک بازداشت شد. او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: من کاری نکردم که باعث قتل شود. من اصلا متوجه نشدم آتش‌سوزی چطور اتفاق افتاد. من و رزیتا با هم خوب بودیم و همدیگر را خیلی دوست داشتیم. با اینکه پدرش مخالف این ازدواج بود اما رزیتا من را دوست داشت و تصمیم گرفتیم ارتباطمان را با هم ادامه دهیم. تا اینکه روز حادثه من برای چندمین‌بار به خواستگاری رفتم و می‌خواستم تهدید کنم اگر موافقت نکنند خودم را آتش می‌زنم، قصدم آتش‌زدن کسی دیگر نبود و حتی روی خودم هم بنزین ریختم اصلا نفهمیدم چطور این آتش‌سوزی اتفاق افتاد، من فندکی هم نزدم.

پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد، متهم پای میز محاکمه رفت و در نهایت به اتهام قتل شبه‌عمد به پرداخت دیه یک مرد مسلمان به خاطر قتل پدربزرگ رزیتا و دیه در حق عموهایش محکوم شد. متهم تا تأیید حکم نهایی با قرار وثیقه از زندان آزاد شد، اما در همین مدت دوباره با فردی درگیر و بازداشت شد.

روز گذشته جلسه رسیدگی به درخواست اعسار متهم برگزار شد. او گفت: من برادری داشتم که وقتی در زندان بودم و دوماه قبل از ازدواجش تصادف کرد و جانش را از دست داد و یک خواهر دارم که بیماری سرطان دارد. پدرم دست تنها مانده و همه امیدش هم به من است. من هیچ‌چیز برای خودم ندارم. خانواده‌ام به‌شدت تحت فشار هستند. درخواست تقسیط دیه را دارم تا بتوانم از زندان آزاد شوم.

متهم گفت: من اشتباه کردم که برای این ازدواج پافشاری کردم. در آن زمان اسیر  احساسات بودم و نمی‌دانستم اشتباه می‌کنم. آن روز هم آن‌قدر ناراحت و به‌لحاظ روانی تحت فشار بودم که نمی‌توانستم درست تصمیم بگیرم. قصدم هم آتش‌زدن اعضای خانواده رزیتا نبود، به خانه پدری رزیتا رفتم و به او گفتم می‌خواهم خودم را آتش بزنم و بنزین ریختم که بخشی از بنزین به اطراف هم پاشیده شد و فکر می‌کنم کمی هم روی پدربزرگ رزیتا ریخت. از کاری که کردم پشیمان هستم و از دادگاه درخواست دارم با توجه به اینکه چیزی ندارم من را آزاد کنند تا کار کنم و اقساط را بدهم کمی هم به پدرم کمک کنم تا بتواند هزینه درمان خواهرم را تأمین کند. این اتفاق همه اعضای خانواده‌ام را تحت تأثیر قرار داده است و به خاطر آنها درخواست مساعدت دادگاه را دارم.

قضات بعد از گفته‌های متهم برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.