در ابتدای نشست رابرت آینهورن، ریچارد نفیو و ون دیپن پیرامون نکات کلیدی گزارش های تدوینی خود در رابطه با مهار توانمندی های موشکی و هسته ای ایران سخنرانی کردند.

نشست با سخنرانی سوزان مالونی ادامه و در نهایت، با پرسش و پاسخهای مطرح شده توسط حاضران در جلسه خاتمه یافت. در ترجمه پیش رو، فقط سخنرانی آینهورن، نفیو و دیپن که در رابطه با موضوعات موشکی و هسته ای بوده اند را می خوانید.

ترجمه این نشست در سه قسمت تنظیم گردیده که درهر قسمت، سخنرانی یکی از کارشناسان جهت اطلاع خوانندگان محترم خبرآنلاین به تدریج منتشر خواهد شد. معرفی اجمالی کارشناسان حاضر در جلسه به قرار زیر است.

۱.         رابرت آینهورن (ROBERT EINHORN) مشاوراسبق وزارت خارجه آمریکا در امور کنترل تسلیحات و عدم اشاعه هسته ای و عضو ارشد پروژه کنترل تسلیحات در بروکینگز

۲.         ریچارد نفیو (RICHARD NEPHEW) مدیراسبق میز ایران در شورای امنیت ملی آمریکا و مشاور برجسته تحریم ها در تیم مذاکراتی آمریکا در دوران مذاکرات هسته ای منتهی به برجام

۳.      ون دیپن ( ( VANN H. VAN DIEPEN معاون اسبق موسسه امنیت بین المللی و عدم اشاعه هسته ای وابسته به وزارت خارجه آمریکا

آینهورن : با تشکر از شما به خاطر حضور در این جلسه. هدف از نشست امروز انتشار دو گزارش بروکینگز است. یکی از این گزارش ها توسط من و ریچارد نفیو در رابطه با محدود سازی توانمندی های هسته ای ایران تهیه شده و گزارش دیگر را با همکاری ون دیپن، درباره محدودسازی توانمندی های موشکی ایران نوشته ام. هر دو گزارش امروز در تارنمای بروکینگز منتشر شده اند. از بنیادهای مک آرتور و کارنگی به خاطر حمایتی که از ما در تهیه این گزارش ها به عمل آوردند تشکر می کنم.

در این نشست دو نفر از همکاران نزدیک من حضور دارند. ریچارد نفیو از طریق تله کنفرانس با ما همراه است. او همکار من در تهیه گزارش هسته ای مربوط به ایران است و در حال حاضر عضو ارشد و غیر دایم بروکینگز و پژوهشگر برجسته در مرکز بین المللی انرژی در دانشگاه کلمبیا است. سابق بر این، معاونت بخش تحریمها در وزارت خارجه را به عهده داشته و کارشناس برجسته تحریمها در تیم آمریکا در مذاکرات هسته ای با ایران بوده است.

همکار دیگر من، ون دیپن که با کمک او گزارش مربوط به موضوعات موشکی ایران را تهیه کردم، اکنون یک مشاور مستقل است. او کارنامه درخشانی در دولت آمریکا دارد و آخرین سمت اش دستیارویژه معاونت بخش امنیت بین المللی و عدم اشاعه وزارت خارجه آمریکا بوده است. دیپن سابق بر این، در دفتر مدیرآژانس امنیت ملی آمریکا، مسولیت عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی را به عهده داشته است.

در ابتدا توضیحات مقدماتی را ارایه می کنم و پس از من ریچارد و وَن به ترتیب درباره گزارش های هسته ای و موشکی ایران بحث خواهند کرد.

تلاش برای ممانعت ایران از دستیابی به سلاح هسته ای و موشکهای حامل این سلاح ها، هدف امنیتی هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا طی سه دهه گذشته بوده است. دستیابی به توافق برجام در سال ۲۰۱۵ توسط دولت اوباما گام مهمی در موضوع هسته ای بود. این توافق به شکل موثری تمام راههای ایران به سمت سلاح هسته ای در بازه زمانی کوتاه و میان مدت را بست و مبنایی برای حل دایمی موضوع هسته ای ایران در آینده گردید. اما دولت ترامپ با این ادعا که این توافق به خودی خود ناقص است و از سوی دیگر سایر ابعاد اقدامات ایران از جمله موضوع موشکی و تلاشهای ایران برای بسط حضور منطقه ای را نادیده گرفته، با این توافق مخالفت کرد.

پرزیدنت ترامپ در ماه می ۲۰۱۸ در راستای عمل به وعده انتخاباتی اش، از برجام خارج شد و تحریمهایی را که بر اساس برجام تعلیق شده بودند باردیگر اعمال کرد. دولت ترامپ امیدوار است که از طریق آنچه او فشار حداکثری بر ایران می نامد، بتواند ایران را به پذیرش شروط دوازده گانه ای که وزیر خارجه مایک پمپیو در اواخر ماه می سال گذشته مطرح کرد وادار کند.

شروط پمپئو، شامل مطالبات گسترده در حوزه هسته ای از جمله حذف کامل برنامه غنی سازی ایران و همچنین مطالبات وسیع در حوزه موشکی از جمله توقف آزمایش های موشکی و برنامه توسعه موشکهای با قابلیت حمل کلاهک هسته ای هستند. فهرست شروط پمپئو فراتر از موضوعات هسته ای و موشکی هستند و طیف وسیعی از سیاست های منطقه ای ایران را نیز در بر می گیرند.

این شروط در کل از نظر ما غیر واقع بینانه هستند و هیچ دولتی در ایران نه مایل به پذیرش و نه قادر به انجام آن است. دولت ترامپ می گوید در صدد یک توافق گسترده و جدید که در بردارنده ی تمام این شروط باشند است اما به جای اینکه برای شروط مطرح شده، راه حل مذاکراتی ارایه کند در پی آن است که یا ایران آن سوی میز بنشیند و تمام این مطالبات دولت آمریکا را بپذیرد و یا  به رغم شک و تردید هایی که بسیاری از ناظران سیاسی دارند، رژیم ایران را سرنگون کند. تریدی نیست که اعمال مجدد تحریمها، صدمات زیادی را بر ایران تحمیل می کند و رژیم این کشور را تحت فشار زیادی قرار می هد اما نویسندگان گزارش های ارایه شده (من، ریچارد نفیو و ون دیپن) خیلی بعید می دانند که دولت ترامپ در وادار کردن رژیم ایران به تسلیم شدن و یا سرنگونی رژیم موفق گردد.

راهبرد دولت ترامپ حتی از حمایت متحدان آمریکا - که در پی کاهش فشار بر ایران به امید حفظ این کشور در برجام هستند- برخوردار نیست. از طرفی دیگر ایران هم مبتکر است و هم منعطف. مقامات ایران همین الان در حال بهره گیری از تنگناهای اقتصادی برای مقاوم سازی داخلی در مقابل فشارهای آمریکا هستند. آنها در دهه های گذشته با فشارهای بیرونی و درونی مواجه بوده اند و به نظر می رسد اطمینان دارند می توانند مقابل تحریمهای آمریکا بایستند و همچنان بر سر قدرت باشند. عملیات فشار آمریکا بر ایران، به جای اینکه ایران را وادار به پذیرش خواستهای آمریکا کند ممکن است احتمال خروج ایران از برجام و افزایش غنی سازی توسط این کشور را به دنبال داشته باشد. دولت پرزیدنت روحانی در حال حاضر در برابر خواست تندروهای داخلی مبنی بر خروج از برجام مقاومت کرده است اما تصمیم وی ممکن است در آینده تغییر کند. 

گزارش هایی که ما در بروکینگز ارایه کردیم تغییرات مهم در رویکرد دولت آمریکا را توصیه می کنند. از جمله توصیه های ما یک توافق جدید با ایران است. ایالات متحده به جای اینکه در صدد یک توافق گسترده و جدید باشد باید چند راهبرد جدا و البته موازی همدیگر را در رابطه با ایران دنبال کند. اینکه دولت آمریکا در پی یک توافق کلانی باشد که حل یک موضوع را به سایر موضوعات پیوند بزند، غیر سازنده است. دولت آمریکا با این کار توافق هسته ای را در گرو توافقاتی نگه می دارد که در حوزه امنیت ملی (آمریکا) از اولویت پایین تری برخوردارند و یا در یک بازه زمانی مشخص، احتمال حصول توافق در این زمینه ها کمتر هستند.

بنابراین توصیه ما یک توافق جدید هسته ای است و البته این را هم در نظر داریم که برای اینکه حمایت داخلی آمریکا را دررابطه با یک توافق هسته ای جدید و جدا از سایر موضوعات جلب کنیم، باید هر گونه توافق هسته ای جدید با ایران  بخشی از یک راهبرد همه جانبه آمریکا در قبال ایران باشد که در راهبرد مزبور، چالشهای ایران خصوصا فعالیتهای مخرب و منطقه ای این کشور به موازات فعالیت هسته ای آن مد نظر قرار گیرند.

گزارش ما چیزی را توصیه می کند که به تعبیر ما یک معامله هسته ای جدید است. موافقان و مخالفان برجام (در آمریکا) مدت مدیدی است که بر این باور هستند که در نهایت لازم است که حداقل دستاوردمذاکرات جدید هسته ای باید این باشد که زمان انقضای برخی محدودیت های کلیدی هسته ای و اقدامات نظارتی بر فعالیتهای هسته ای ایران تمدید شوند. بر اساس برجام، برخی از این محدودیتها ظرف ۸ سال و برخی دیگر پس از ۱۰ سال برداشته خواهند شد و باقی محدودیتها در نهایت پس از ۱۵ سال رفع خواهند شد.

بنابراین صرف بازگشت آمریکا به برجام، یک راه حل بلندمدت نخواهد بود. زمانی که ایالات متحده بخواهد بار دیگر به برجام بازگردد، زمان زیادی به تاریخ انقضای این محدودیتها یا به تعبیری دیگر بندهای غروب برجام نمانده است. بنابراین لازم است که از همین الان به فکر محتوای معامله جدید هسته ای باشیم. معامله ای که سنگ بنایش برجام است و البته از منظر سیاسی پایدارتر و از نظر بعد زمانی طولانی تر است.

در حال حاضر بحثی در میان دموکرات ها در جریان است که آیا ایالات متحده پیش از آغاز مذاکرات جدید با ایران باید بار دیگر به برجام باز گردد و تحریمها ها را بار دیگر تعلیق کند؟ گزارش ما به طور مختصر و با نظر به مزایا و معایب این امر، به این سوال می پردازد. بازگشت آمریکا به برجام از یک سو می تواند موجب حمایت شرکای آمریکا و شاید هم سایرکشورها برای رسیدن به مذاکرات جدید گردد و شرط ایران برای مذاکرات جدید را هم بر آورده کند. اما از سویی دیگر، اهرم فشاری را که اعمال مجدد تحریمها توسط ترامپ فراهم کرد ممکن است از بین ببرد، و ممکن است آتش دعوای دموکراتها و جمهوریخواهان را - که نمونه اش را در زمان برجام شاهد بودیم و منجر به تضعیف این توافق شد - باردیگر شعله ورکند و همین موضوع به نوبه ی خود تبدیل به مانعی برای جلب حمایت داخلی در آمریکا برای دستیابی به یک توافق هسته ای جدید گردد.

وعده انتخاباتی ترامپ برای خروج از برجام اشتباه بود. نامزدهای دموکرات هم که وعده بازگشت به برجام حتی پیش از آغاز مذاکرات جدید را می دهند، دارند همان اشتباه ترامپ را تکرار می کنند. دموکراتها میتوانستند عاقل باشند و از ایجاد تعهدات زودهنگام برای خود اجتناب کنند. آنها باید صبر کنند تا ببینند وقتی بار دیگر کاخ سفید را در اختیار می گیرند اوضاع و احوال چگونه خواهد بود.

هرچند که موضوع هسته ای باید محور مذاکرات جدید باشند اما دیپلماسی کفایت نمی کند. برای مذاکره سازنده به خصوص زمانی که مذاکره با شکست مواجه میشود، دیپلماسی باید با ابزار سیاسی ای چون تحریم، منع اشاعه هسته ای و بازدارندگی همراه باشد. این ابزار چیزی نیست که به کارگیری آن نیاز به توافق و یا مشارکت ایران داشته باشد. به علاوه، ابزار مزبور مانع حرکت ایران به سمت آستانه هسته ای شدن می گردد و انگیزه برای چنین کاری را از ایران سلب می کند و در ضمن برای این کشور انگیزه برای جدیت در مذاکره را ایجاد می کند. البته در نهایت این ایران است که باید محدودیت های هسته ای را انتخاب کند و محدودیت های مزبور در توافق جدید هسته ای باید به وجه احسن تدوین شوند.

مذاکره در حوزه توانمندی های موشکی ایران نباید به اندازه مذاکراه در حوزه هسته ای نقش محوری داشته باشد. حوزه موشکی از نظر ایران بخشی از کلیت راهبرد منطقه ای و دفاعی این کشور است. بر خلاف موضوع هسته ای ، مقامات ایران با مذاکره پیرامون توانمندی های موشکی به عنوان یک موضوع اصلی، مخالف هستند.

کشورهای علاقمند به محدودسازی توانمندی های ایران، در وهله نخست به نفس مذاکره توجه دارند. اروپایی ها با این استدلال که مذاکره در حوزه هسته ای ثمربخش بود و از این رو مذاکره در حوزه موشکی هم مثمر ثمر خواهد بود، تمایل به دعوت ایران به مذاکره دارند. البته مهم این است که نسبت به نتیجه ی مذاکرات موشکی و اینکه چه نتیجه ای در دسترس و چه نتیجه ای قابل دسترسی نیست واقع بین باشیم. به علاوه ایرانی ها تا کنون برای مذاکره موفق یا حداقل محدود در حوزه موشکی – به خصوص در حوزه موشکهای کوتاه برد و میان برد که تهدیدی برای دوستان و نیروهای آمریکایی در منطقه هستند – تمایلی نشان ندادند.

بنابراین هر چند که مذاکره در عرصه موشکی باید همچنان مد نظر باشد اما ابزار اصلی محدودسازی برنامه موشکی ایران – حداقل در اوضاع کنونی – نباید منوط به مذاکره و توافق با ایران شود به این معنی که باید از ابزاری چون کنترل صادرات (در رابطه با فناوری موشکی)، ممنوعیت ( در رابطه با فناوری موشکی)، پدافند موشکی(برای مقابله با موشکهای ایران) و دنبال کردن روند فرسایش توان ایران (Attrition) بهره برد.

با این مقدمه، از ریچارد نفیو می خواهم تا کمی درباره گزارش هسته ای که تهیه کردیم صحبت کند.

اظهارات نفیو منتشر خواهد شد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.