پیش بینی بورس امروز | دیده بان یکشنبه ۳۱ فروردین ۹۹

13:26 - 1400/01/21
شاخص سهام به قله‌نوردی‌های خود ادامه داد و دیروز نیز ۲۳ هزار واحد دیگر پرید. بورس تهران در حالی نخستین ماه سال را توفانی آغاز کرد که اکنون برای ادامه مسیر بیش از آنکه تردیدی داشته باشد، نیازمند شناسایی سطح استقبال از بازار و نقطه اوج است. زمانی که بیشتر به پیش‌گویی می‌ماند تا پیش بینی دقیق، اما نشانه‌های آن را می‌توان جستجو کرد.
پیش بینی بورس امروز | دیده بان یکشنبه ۳۱ فروردین ۹۹

دنیای بورس: نماگر بورس تهران در معاملات دوشیفته دیروز توانست در آستانه ارتفاع جدید ۶۶۹ هزار واحد بایستد. در این شرایط فقط دو نماد بورسی افت قیمتی داشتند و سایر سهام نه تنها مثبت، بلکه عموما با صف خرید همراه بودند. آیا ممکن است این جریان تند نقدینگی که هرگونه عرضه تازه‌ای را نیز در هم می‌شکند از نفس بیفتد؟ فعلا نشانه محسوسی برای عقب‌نشینی به چشم نمی‌خورد، مگر آنکه معین شود ظرف بورس با حجم پول‌های گسیل‌شده به سمت سهام هماهنگ شده است. اما چگونه می‌توان این نقطه را تشخیص داد؟ برخی نشانه‌ها ممکن است در این مسیر یاری‌بخش باشند.  

 

رکوردهایی که تمام نمی‌شود

پیش از پرداختن به تحلیل‌های فضای کلان بازار سهام که بیش از همیشه نسبت به تحلیل خرد شرکت‌ها اهمیت دارد، بد نیست رکورد تازه‌ای را که بورس در عرضه‌های اولیه شکست مرور کنیم. جایی که در صف خرید شستا بیش از ۲ هزار میلیارد تومان باقی ماندند و بار دیگر تاکید کردند حتی عرضه‌هایی در این سطح نیز پاسخگوی عطش متقاضیان سهام نیست. در حالی که حدود ۷ هزار میلیارد تومان در روز عرضه به شرکت سرمایه‌گذاری تامین اجتماعی جذب شد، در دومین روز حضور در بورس، شستا شاهد صف بی‌سابقه‌ای بود. البته شاید دلیل آن دوشیفته شدن بازار باشد که باعث شده بعد از انجام معاملات عادی، همه پول‌های سرگردان پشت سهام تازه‌وارد بنشینند. به هر حال، این حجم از استقبال عمومی که نه تنها سرمایه سنگین پشت عرضه‌های اولیه را تشدید کرد، صف خرید سایر سهام عادی بازار را نیز حفظ کرد. بنابراین،‌ قدرت پول‌های کنونی در بورس تهران تا کنون بیش از تصور بوده و فعال قصدی برای عقب‌نشینی ندارد.  

 

جوک‌های بورسی به روایتی دیگر

هم‌زمان با سرازیر شدن سیل تازه‌وارد به بورس، روایت‌های بعضا خنده‌داری نیز به گوش می‌رسد. «فردی که می‌خواهد شستا یا شصتا بخرد و نمی‌داند چگونه باید انتخاب کند»، «سهامداری که به جای شستا شسپا خریده است»، «تازه‌واردی که به دنبال ارز اولیه به جای عرضه اولیه در بورس است» و .... همه و همه جوک‌هایی است که در ظاهر باعث خنده می‌شود، اما می‌تواند در باطن خود پیام‌های قابل تاملی داشته باشد. یکی از آموزه‌های رایج و ابتدایی در بازارهای مالی، آن است که به سرمایه‌گذاران توصیه می‌کند اگر در یک بازار شنیدی که یک راننده تاکسی (منظور فردی که درگیر سرمایه‌گذاری در بازارها نیست) قصد خرید کالا یا سهمی را دارد، یعنی زمان فروش آن فرا رسیده است. اما آیا جوک‌های اخیر به معنای رسیدن به زمان فروش است؟

احتمالا پاسخ خیر است؛ زیرا این نوع سهامداران بیش از یک سال است که راه بورس را برگزیده‌اند و اگر این الگوی کلاسیک مبنای معامله‌گری شما بود، حتما سودهای کلانی را از دست می‌دادید. اما نکته آنجاست که اکنون فعالان بورسی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد؛ آنهایی که می‌دانند پشتوانه محکمی به لحاظ اقتصادی برای رشد قیمت‌ها وجود ندارد اما به دلیل استقبال گسترده می‌خرند و آنهایی که نادانسته در حال خرید هستند چون روایت‌هایی از سودهای کلان در اطراف خود شنیده‌اند. در مجموع می‌توان گفت مبنای معامله‌گری تا حد خوبی بر «تئوری نادان‌تر» استوار است؛ به این معنا که در ادبیات مالی می‌گویند وجود افراد با آگاهی کمتر باعث می‌شود حتی اگر شما در قیمت بالایی سهمی را خریده باشید، بتوانید در قیمت بالاتری به فرد ناآگاه بفروشید. اما این چرخه زمانی به پایان می‌رسد که دیگر فرد ناآگاه‌تری وجود نداشته باشد؛ پس وقتی می‌گویند اگر شنیدی یک راننده تاکسی سهمی را خریده زمان فروش است، مجازا به معنای آن است که افراد با حداقل آگاهی نیز دیگر می‌دانند در خرید سهام سود نهفته و در نتیجه دیگر سودی برای کسب باقی نمی‌ماند.

اما آیا وضعیت فعلی جامعه ما اینگونه است و روایت‌های مبتدیانه که در بورس می‌شنویم به معنای اتمام ورود پول‌های تازه به سهام است؟ به نظر می‌رسد همچنان پاسخ منفی باشد یا حداقل نتیجه‌گیری برای آن زود باشد. هرچند نمی‌شود این زمان را پیش‌بینی کرد، اما با توجه به آنکه بازار سهام کشورمان در مقایسه با کل اقتصاد و اقشار درگیر آن سهم کوچکی داشته است، بنابراین، نقطه اشباع با توجه به عدم توقف ورود پول‌های تازه می‌تواند هنوز فاصله داشته باشد. البته قرار نیست همه جامعه نیز وارد بازار سهام شوند، اما جریان پولی که بی‌امان در حال خرید است، بدون برخورد به یک شوک سیستماتیک بعید است در کوتاه‌مدت برای ظرف کوچک بازار سهام کافی نباشد. به هر حال، برای معامله‌گری موفق هر فرد باید بر اساس شواهد در نهایت به تشخیص و ریسک‌پذیری خود رجوع کند. اگر هجوم افراد با سرمایه تازه را ادامه‌دار می‌دانید، پس دلیلی برای عقب‌نشینی نیست، اما اگر جامعه جامانده از رشدهای بورس را در اقلیت می‌دانید به نظر وقت آن است که برای ماندن در بازار سهام تامل بیشتری کنید.

 

تله‌های کارشناسی برای بورس‌بازان

در آن سوی طیف بازیگران بورس اما افرادی حضور دارند که اتفاقا در مقابل جوک تازه‌واردها قرار می‌گیرند. کارشناسانی که در سطوح مختلف و با دیدگاه‌های متفاوت نظر می‌دهند. طبیعتا نکات درست بسیاری نیز از سوی آنها ارائه می‌شود که قصد نداریم به آنها اشاره کنیم. اینجا فقط می‌خواهیم به مغالطه‌ها و تله‌های احتمالی این نوع سخنان اشاره کنیم. در این میان، گروهی هستند که فقط نام کارشناس را یدک می‌کشند و اساسا نه سابقه خاصی در بازار دارند و نه دانش کافی که شاید بتوان آنها را «استاد» در فضای مجازی دانست. اتفاقا این گروه شاید کارنامه موفق‌تری داشتند، چون در بازاری که همه چیز سبز بوده حتما به صورت تصادفی سهم‌های خارق‌العاده نیز معرفی کرده‌اند و متاسفانه معیاری برای صحت‌سنجی عملکرد خود آنها نیز وجود ندارد که واقعا چقدر از دارایی خود را به سهمی اختصاص داده‌اند که شانسی معرفی کرده‌اند.

دسته دوم اما کارشناسانی هستند که اکنون درگیر بازار نیستند، یعنی سهام ندارند. این گروه ممکن است در لابه‌لای حرف‌های کارشناسی و مستندات درست، بعضا سوگیری‌هایی نسبت به تحولات داشته باشند که ریشه در ذی‌نفع نبودن آنها دارد. بنابراین، زمانی که تحلیل آنها را می‌خوانیم باید بدانیم که کارشناسان نیز مانند یک سرمایه‌گذار عادی هستند که منافع خود را نیز در نظر می‌گیرند و بر اساس آن اقدام می‌کنند. پس نباید با یک نوع تحلیل و یک نوع نظر معامله انجام داد.

گروه سوم تحلیل‌گرانی هستند که ذی‌نفع در سهام هستند. افرادی که در بخش‌های مختلف از واسطه‌های بورسی گرفته تا مشاورین فعالیت می‌کنند و می‌دانند سود اصلی آنها در رونق بورس است. پس طبیعی است که این گروه نیز بعضا از ضعف تحلیلی مخاطبان استفاده کرده و ممکن است بهشتی را از بورس برای سرمایه‌گذاران به تصویر کشند. معمولا تناقض‌هایی در رفتارها یا سخنان آنها به ویژه در یک بازه زمانی طولانی‌مدت‌تر قابل رصد است.

این موارد نشان می‌دهد بر خلاف بسیاری از مباحث علمی که اهمیت در سخن است، اینجا اینکه چه کسی و با چه منافعی سخن را می‌گوید نیز باید مد نظر قرار گیرد تا سوگیری‌های احتمالی آن شناسایی شود. در این زمینه رسانه‌ها نیز می‌توانند نقش موثری داشته باشند که با حفظ استقلال قضاوتی از مباحث ارائه دهند که سوگیری از انواع یادشده نداشته باشد.