سیدحسین موسویان عضو اسبق تیم مذاکره کننده هسته ای و دیپلمات پیشکسوت ایران و استاد دانشگاه پرینستون آمریکا در گفتگویی   با شبکه تلویزیونی صحرا  به فاکتورهای تعیین کننده مناسبات ایران و آمریکا در صورت شکست یا پیروزی ترامپ پرداخت که در ادامه مشروح آن را می خوانید:

 ویروس کرونا چه تبعاتی دراقتصاد آمریکا خواهد داشت؟

 تقریبا برای همه آمریکاییها روشن است که ترامپ ابتدا موضوع کرونا را دست کم گرفت، متکبرانه برخورد  کردو حتی به نحوی چین و ایران را هم مسخره کرد.اما بعد از مدت کوتاهی کرونا بطرز وحشتناکی دامن آمریکا راگرفت که آمار مبتلایان و فوتی ها هم فوق العاده بالاست. البته ما بعنوان مسلمان از این واقعه متاسف هستیم چون جان همه انسانها برای ما ارزش دارد.

اما نگرانی بالاتر در آمریکا از مدیریت ترامپ است. بالاخره مدیریت بحران کرونا در آلمان با آمریکا خیلی متفاوت است. پیش بینی های گزارشهای تخصصی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول این است که اوضاع اقتصادی اروپا و چین و برخی دیگر از قطب های صنعتی تا سال ۲۰۲۱ اما آمریکا تا سال  ۲۰۲۴ عادی خواهد شد. بورس آمریکا سقوط وحشتناک و کم سابقه ای داشته است و بیکاری به سطح بیسابقه رسیده است بطوریکه در صدسال گذشته هم بیسابقه است.

درشرایط فعلی کرونا بزرگترین تهدید ترامپ برای پیروزی مجدد درانتخابات است. قبلا همه پیش بینی ها این بود که ترامپ دور دوم انتخابات را هم خواهد برد چون اوضاع اقتصاد آمریکا خوب بود. الان به اقتصاد آمریکا ضربه سنگینی خورده و مدیریت ترامپ دراین زمینه ضعیف است. البته همه کشورها ضربه مشابه دیده اند اما آمریکا که مدعی رهبری جهانی را دارد، درمدیریت کرونا ضعف های زیادی را بروز داد بطوریکه برای مثال ضعف شدید در سیستم سلامت آمریکا آشکار شده است.

 آینده مناسبات سیاسی ایران و آمریکا در صورت شکست یا پیروزی ترامپ چه خواهد بود؟

 متاسفانه سیاست خاورمیانه ای آمریکا درهمه دولتهای آمریکا بویژه از ۱۹۹۰ به بعد، شدیدا تحت تاثیر لابی صهیونیسم و اسرائیل بوده است. اما هیچ دولتی درگذشته،  به اندازه دولت ترامپ تحت تاثیر نتانیاهو و لابی صهیونیسم نبوده است. اسرائیل قبلا روی همه دولتهای آمریکا اعم از دمکرات یا جمهوریخواه تاثیر گذار بود اما درعین حال درمواردی مثل برجام شاهد بودیم که نتانیاهو مخالف بود اما اوباما در مقابل او ایستاد. نتانیاهو حتی یکساعت درکنگره آمریکا علیه اوباما و برجام صحبت کرد اما اوباما زیر بار نرفت. سعودیها مخالف برجام بودند و اوباما درمقابل شان ایستاد. اما ترامپ نه تنها تسلیم شد بلکه دردوران ترامپ، شاهد یک پدیده ای جدید هستیم که نتانیاهو رسما اعلام میکند که من به ترامپ گفتم از برجام خارج شو، من به ترامپ گفتم سیاست فشار حداکثری را اجراء کن و من به ترامپ گفتم سپاه پاسداران ایران را در لیست سازمانهای تروریستی بگذار. این پدیده یک استثناء در تاریخ سیاست خارجی آمریکاست که نخست وزیر اسرائیل رسما به دنیا اعلام میکند که رئیس جمهور آمریکا، دستورات من را اجراء میکند.

 این یک فاکتور خیلی تعیین کننده در کم و کیف روابط آمریکا و ایران در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهد بود. اگر اقای ترامپ انتخاب بشود و همین روال را ادامه دهد و کاخ سفید درید قدرت کامل اسرائیل باشد، تغییر و تحول مهمی وجود نخواهد داشت.  نتانیاهو جولان سوریه را بخشی از خاک اسرائیل اعلام میکند و بیت المقدس را پایتخت اسرائیل اعلام می کند و آمریکا خلاف تمام قطعنامه های سازمان ملل، از تصمیم اسرائیل حمایت میکند. درعین حال یک احتمال دیگر هم وجود دارد و اینکه ترامپ در دور دوم، چون نیازی به انتخاب مجدد ندارد، وابستگی بی چون و چرا به لابی صهیونسیم نخواهد داشت. 

سه فاکتور تعیین کننده روابط ایران و آمریکا بعد از انتخابات آمریکا

فاکتور اول درصورت پیروزی مجدد ترامپ ، میزان نفوذ اسرائیل در تصمیم گیریهای کاخ سفید است.

فاکتور دوم تیم اصلی سیاست خارجی ترامپ در دور دوم است. اوباما در دور اول سیاست های خصمانه آمریکا را ادامه داد چون در کاخ سفید، دنیس راس مسئول خاورمیانه بود که از طرفداران پروپاقرص اسرائیل است و در وزارت خارجه هم هیلاری کلینتون بود که با اسرائیل بود. اما دردور دوم شرایط تغییر کرد و تحولات مثبت مهمی بوجود آمد چون رابرت مالی درکاخ سفید و جان کری در وزارت خارجه مسئولیت داشتند که دیدگاهشان در مورد رابطه با ایران کاملا متفاوت بود. اگر اقای ترامپ مجدد انتخاب شود و باز هم همین تیم باشد، باز هم تحول مهمی نخواهیم داشت چون امثال آقای پمپئو قبل از تصدی وزارت خارجه هم همین افکار منفی را درمورد ایران داشت.

فاکتور سوم شرایط  سیاسی داخلی ایران است. دردوران آقای احمدی نژاد مذاکرات مستقیم با آمریکا شروع شد و توافق هم ممکن بود. اما شعارهای تند ایشان مثل نفی هولوکاست، شرایط بین المللی را به گونه ای تغییر داد که توافق با وی برای هر رئیس جمهوری در آمریکا امکان پذیر نبود. یادمان باشد نامه تاریخی اوباما به مقام معظم رهبری در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد ارسال شد و نه در دوران اقای روحانی. اگر در دوران اقای احمدی نژاد مقداری هماهنگی داخلی بهتر بود و شعارهای افراطی ایشان هم نبود، امکان داشت که همین توافق برجام با مقداری کم و زیاد بدست آید.

من برخلاف برخی ها، درمورد آینده شرایط داخلی ایران بدبین نیستم. مدتهاست که اعتقاد دارم برای تحقق تصمیم گیریهای کلان در کشور، نظام حاکمیتی در ایران باید یکدست باشد. چون وقتی تصمیمی گرفته شود، همه قوای نظام با قدرت آنرا اجراء میکنند. منافع ملی ایران هم در این است که وقتی تصمیمات کلان گرفته میشود، ارکان مختلف نظام، آنرا با هماهنگی و همدلی ملی، اجراء کنند. حالا تصمیم هرچه باشد؛ توافق با آمریکا یا دعوای با آمریکا.

اکنون که اصولگرایان در انتخابات مجلس پیروز شدند، پیش بینی این است که درانتخابات ریاست جمهوری هم همین اتفاق بیافتد. دراینصورت اکثریت مجلس و دولت دست اصولگرایان خواهد بود و هماهنگی خوبی با تشکیلات رهبری و قوای امنیتی و نظامی وجود خواهد داشت. دراین صورت روند  اتخاذ تصمیم گیریهای کلان تسهیل خواهد شد و بعد هم اجرای تصمیم با هماهنگی و همدلی ملی ، امکان پذیر خواهد شد.

اما اگر اقای بایدن انتخاب شود، شرایط دشواری در پیش خواهد داشت. ترامپ آنقدر سطح تحریمها را بالا برده و دستورالعملهای عجیب علیه ایران صادر کرده که امکان ندارد رئیس جمهور بعدی بتواند یکشبه شرایط را تغییر دهد. تغییر تصمیمات ترامپ علیه ایران، برای هر رئیس جمهور بعدی هم به زمان زیادی نیاز دارد و هم برایش هزینه سنگین خواهد داشت. درصورت پیروزی بایدن، درصورتیکه دموکراتها در انتخابات سنا و مجلس نمایندهان بتوانند اکثریت داشته باشند، این امکان وجود خواهد داشت که روند اصلاح تصمیمات تخریبی ترامپ ، سریعترانجام شود اما اگر جمهوریخواهان دریکی یا در هردو مجلس اکثریت داشته باشند، کار دشوار خواهد بود.

روی هم رفته اگر بایدن انتخاب شود، نه مشابه ترامپ، وابستگی محض به لابی صهیونیست خواهد داشت و نه اعتقادی به سیاست فشار حداکثری فعلی ترامپ. دراین صورت باتوجه به شرایط جدید سیاسی داخلی در ایران، امکان اینکه روند تقابل فعلی قابل مهار باشد، وجود خواهد داشت. برای من محرز است که هیچ جناحی در ایران دنبال جنگ نیست. علیرغم تبلیغات غربی ها درمورد اینکه اصولگرایان دنبال جنگ با آمریکا هستند، من معتقدم نه مقام معظم رهبری و نه سپاه پاسداران و نه اصولگرایان هیچکدام دنبال جنگ با آمریکا نیستند. بحث درداخل کشور درمورد دو دیدگاه است ، هردو دیدگاه دلیل و استدلال دارند و هیچکدام از این دو دیدگاه هم دنبال جنگ نیست. لذا اگر بایدن انتخاب شود، شانس مهار بحران و کاهش سطح خصومت فعلی در روابط ایران و آمریکا، بیشتر خواهد بود. درعین حال اگر ترامپ هم انتخاب شود، احتمال دارد که از تصمیمات افراطی و عجیب و غریبی که در دور اول گرفت، نیز اجتناب کند.

 پیش بینی شما چیست؟

 شرایط سیاسی داخلی ایران و آمریکا مشابه است و دوجناح بطور مشابه یکدیگر را به چالش میکشند و در هردو کشور وضعیت داخلی هم غیر قابل پیش بینی است. شما این را راجع به کشورهایی مثل آلمان و سوئیس نمیتوانید بگویید چون بیشتر قابل پیش بینی هستند. باوجودیکه وضع داخلی ایران و آمریکا غیر قابل پیش بینی است ، اما همه اتفاق دارند که اوضاع اقتصادی درزمان انتخابات، فاکتور تعیین کننده خواهد بود و درسیاست خارجی هم مسئله ایران، مهمترین موضوع خواهد بود.

من از ابتدای کار آقای ترامپ در مصاحبه و مقالات داخلی و خارجی نوشتم و گفتم که مثلث آمریکا- اسرائیل و عربستان تشکیل خواهد شد ، هدف نهایی هم با اعمال حداکثر فشار،نه تنها تغییر رژیم بلکه تجزیه ایران از طریق شورش و بهم ریختگی و ناامنی داخلی خواهد بود. مکرر گفتم که در این مثلث پول از عربستان، زور از آمریکا و طراحی از اسرائیل خواهد بود و نهایتا هم طرح ها و پروژهای این مثلث علیه ایران، شکست خواهد خورد. درمقالات و مصاحبه ها گفتم که ایران تسلیم نخواهد شد و سیاست "فشار حداکثری" شکست خواهد خورد. لذا پیش بینی من این است که در مورد ایران، دست ترامپ در ایام انتخابات خالی خواهد بود. با این وجود اگر اوضاع اقتصادی آمریکا در ایام انتخابات خوب باشد، بازهم ترامپ شانس پیروزی دارد چون برای مردم آمریکا، وضع اقتصادی، مهمترین فاکتور است. لاکن کرونا شرایطی را بوجود آورده که شانس اقتصاد خوب تا ماه نوامبر کاهش یافته و لذا افکار سنجی ها نشان میدهد که شانس بایدن بیشتراست.

 باتوجه به شرایط بد اقتصادی، آیا ممکن نیست که ترامپ درمورد ایران دست به یک ماجراجویی بزند؟

 حداقل در یکسال گذشته مکرر در مکرر به یک خطر هشدار داده ام. آن اینکه چون ترامپ، برای لابی صهیونیست و اعراب تکفیری، یک فرصت تاریخی است که تکرار نخواهد شد چون همه خواسته های کلیدی آنها را اجراء کرده است. و چون اسرائیل و اعراب تکفیری دنبال تجریه ایران هستند، لذا این احتمال وجود دارد درصورتیکه از طریق فشار حداکثری به خواست خود نرسند، در چند ماه قبل از انتخابات از طریق عمالشان در منطقه حادثه بیافرینند که ۵۰ تا یا ۱۰۰ آمریکایی کشته شود و ایران را متهم کنند و ترامپ را درموقعیتی قرار دهند که اقدام نظامی علیه ایران انجام دهد.

مردم ایران باهوش هستند. ضمن اینکه از وضع کشورگلایه مندند و دلخور هستند، اما در موضوعات منافع و حاکمیت ملی متحد هستند و لذا میبینید که در مراسم ۲۲ بهمن و تشییع سردار سلیمانی، میلیونی شرکت میکنند و جهان را شگفت زده میکنند. القاعده و داعش ساخته و پرداخته خودشان سعودیها و اسرائیلی ها و آمریکایی ها است وبا پول و اسلحه خودشان اداره میشود. این مطلبی است که آمریکاییهای زیادی در مورد آن نوشته ومینویسند. لذا ممکن است از طریق این گروهها با کشتن تعداد زیادی آمریکایی، بخواهند ترامپ را مجبور به اقدام نظامی کنند.

این را هم بگویم که ترامپ شخصا جنگ با ایران نمیخواهد و حتی اگر بداند که انتخابات را می بازد، باز هم شخص خود او جنگ با ایران را نمیخواهد چون میداند عواقب آن سنگین است و ننگی بر پیشانی او خواهد بود برای همیشه. دو جنگ آمریکا علیه عراق و افغانستان شکست خورد و ننگ بانیان آن شد. لذا ترامپ نمیخواهد نامش اینگونه در تاریخ ثبت شود. درعین حال فردی است غیر قابل پیش بینی و درعمل هم تاکنون تسلیم برنامه های نتانیاهو شده است. لذا هم مسئولین آمریکا و هم مسئولین ایران باید مراقب این توطئه باشند.

 یک فاکتور جدید بوجود آمده و آنهم ریاض است که در خط اسرائیل علیه ایران عمل می کند.

 بله. به همین دلیل از یکسال و اندی پیش مکرر طی مقالات و مصاحبه ها گفتم که در مثلث اسرائیل-عربستان-آمریکا؛  پول از عربستان، زور از آمریکا و طراحی از اسرائیل خواهد بود و دراین مدت هم بهمین شکل عمل شد.

 آیا کرونا مرزبندی های گذشته را تمام کرده و همدلی بین المللی بوجود خواهد آورد؟

 ممکن است کرونا موجب همگرایی و ممکن است موجب واگرایی بین المللی شود. روند فعلی، روند تضعیف همگرایی بین المللی و تقویت ملی گرایی است. دربین قدرتهای جهانی، تقریبا فقط چین بعنوان یک قدرتی ظاهر شده که به همه کمک میکند و با کمک با ۱۳۰ کشور، همدلی بین المللی نشان داده است. اما این پدیده در آمریکا نیست چون دیدید که آمریکا ، بودجه سازمان بهداشت جهانی را قطع کرد. در اروپا هم نیست چون اروپاییها یکدست و هماهنگ و همدل عمل نکردند. نهایتا ما بعنوان مسلمان معتقدیم که " ولا رطب و لا یابس الا فی کتاب المبین". هیچ اتفاقی نیست که بدون حکمت الهی صورت گیرد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.