دنیای بورس: میانگین بازدهی روزانه شاخص کل در هفته جاری به بالاتر از 3 درصد رسید. به این ترتیب تا سقف یک میلیون واحدی شاخص سهام تنها 122 هزار واحد مانده است. در شرایطی که رشد مداوم قیمتها برای سرمایهگذاران شعف مقطعی را به دنبال دارد کسانی که سررشتهای در معاملات سهام دارند با بالا رفتن قیمتها و نماگرها سطح بیشتری از نگرانی و هیجان را تجربه میکنند.
نماد ارزندهای در بازار مانده است؟
احتمالا شاید به صورت قاطع بتوان گفت که خیر!
و اگر موردی خلاف این گزاره بتوان یافت بیشک استثنایی عجیب در بازار خواهد بود. تنها معیارهای قیاس در بازه فعلی را میتوان به میزان نقدشوندگی سهام، جاماندگی از رشد عمومی بازار و انتظار برای رقیق شدن قیمتها محدود کرد.
بنابراین اگر جبهه کالایی بورس تهران در روزهای اخیر فعال شده است لزوما دیگر نشانی از ارجنهادن به منطقهای بنیادی بازار نیست. بلکه این دسته از سهام، نمادهای بزرگی هستند که به علت داشتن فروشندههای قدرتمند و سهامداران حقوقی بزرگ، از رشد متناسب با دیگر نمادها جا ماندهاند و اگر چه نسبتهای قیمت به درآمدی پایینتری از سایر بازار دارند با این وجود محدودههای ارزندگی را پشت سر گذاشتهاند.
از سوی دیگر معضل بزرگ گروههای کامودیتیمحور بورس تهران، روند بازار جهانی است که نمیتوان ریسک آن در مقطع فعلی را نادیده گرفت. تا مقطعی صعود نرخ دلار به عنوان اهرمی برای ثبات سودآوری قدرتمند جلوه میکرد. اما اکنون ریزش قیمتهای جهانی به وضوح بر تغییرات نرخ دلار میچربد.
در بازارهای شرق آسیا، میانگین قیمت محصولات پلیمری که تا قبل از شیوع ویروس کرونا در محدوده نزدیک به 900 دلار در هر تن نوسان میکرد اکنون به کمتر از 400 دلار رسیده است. ورق گرم فولاد از سطوح بالاتر از 500 دلار به حدود 360 دلار در هر تن رسیده است. وضعیت قیمت نفت و فرآوردههای نفتی نیز از باقی کامودیتیها وخیمتر است. با لحاظ این متغیرها، عملا صحبت از نمادهای ارزندهای که سود نقدی آنها بتواند سرمایهگذاری در سهام را توجیه کند، بیمعناست.
با این حال بازی سهام نه به دست متغیرهای بنیادی، که به دست نقدینگی افتاده است و برای این که این وضعیت توجیه منطبق بر منطق پیدا کند، لازم است پارادایمهای بزرگی در بازار شکسته شود.
روایتهای ساده خریداران
همزمان با هجوم خریداران نوپا به بازار سهام، روایتهای خرید سهام شنیدنی و در نوع خود دلهرهآور است. شاید توجیهاتی از این دست را شنیده باشید: «سهام پالایشی چندان رشد نکردهاند و پی به ایهای ارزندهای دارند»؛ « قیمت خودرو در بازار بالا رفته است و من نمادی از این گروه را خریدهام»؛ «سهم ... را خریدهام چرا که زیر هزار تومان است و در حالی که بقیه بازار صف خریدند این نماد چند روزی است در جا میزند».
نکته نخست آن که عمده این تحلیلها به دلیل شناخت نادرست و یا عدم شناخت از بازار ارائه میشوند. به عنوان مثال اگر پالایشیها در فصل بهار با زیان مواجه شوند (که احتمالا آن اصلا کم نیست) حتی ثبات قیمتها میتواند به رشد P/E این گروه منجر شود. یا مثلا این موضوع که روند نرخگذاری محصولات خودرویی و قطعات چگونه شکل میگیرد مسالهای است که برای افراد خارج از این حوزه چندان آشنا نیست.
نکته دوم آن که تمام نکات منفیای که در این گزارش و یا در برخی تحلیلها به آنها اشاره میشود مانع از صعود قیمت سهام نشده و ممکن است در کوتاهمدت نشود. با این وجود اگر قصد ماندگاری در بازار سهام را داریم لازم است تا سطح آگاهی خود از عوامل حاکم بر بازار را ارتقا دهیم. خشت کج دانش سرمایهگذاری میتواند با بازگشت منطق به بازار، همه آوردههای سهامداران تازهوارد را به باد دهد.