بخشهایی از اظهارات او را می خوانید:

*کرونا در جامعه ایران نقشی دووجهی دارد. یک وجه آن ایجاد نوعی همدلی و همراهی بین جامعه و نظام سیاسی است که می‌توان آن را افزایش اعتماد اجتماعی، افزایش سرمایه‌های اجتماعی و افزایش همبستگی اجتماعی نامید. اما این وجه کوتاه‌مدت ماجراست. وجه بلندمدت ماجرا اتفاقا خطرناک است و می‌تواند موجب یک نوع به‌هم‌ریختگی فراگیر هم بشود. البته نه امروز، بلکه فردای کرونا.

*همبستگی ایجادشده در مرحله کنونی، نوعی بازگشت جامعه به نظام سیاسی یا نوعی لختی اجتماعی است. یعنی جامعه در اثر مواجهه با کرونا از رادیکالیسم سیاسی فاصله گرفته است. اما اگر دوری از رادیکالیسم با پاسخی مناسب از سوی نظام سیاسی مواجه نشود، اثر دوم کرونا حادث خواهد شد و ممکن است ما شاهد جهش‌های مهمی در اعتراضات اجتماعی باشیم.

* در نظام سیاسی، بر سر نحوه مقابله با کرونا، انشقاق وجود نداشت. آنچه برای جامعه ایرانی امکان کنشگری ایجاد می‌کند، چه در عرصه سیاسی چه در سایر عرصه‌ها، شکاف‌های درونی نظام سیاسی است. در جریان مقابله با کرونا، چنین شکاف‌هایی ایجاد نشد و ما شاهد همراهی یا حداقل سکوت نیروهای مخالف دولت در ساخت قدرت بودیم. این امر در شکل نگرفتن یا از بین رفتن اعتراضات عمومی نقش مهمی داشت. کرونا شکاف‌های درون نظام سیاسی را موقتا ترمیم کرد.

*اگر حضور کرونا استمرار پیدا کند، فقیر و غنی معنی پیدا می‌کند چون محدودیت منابع وجود دارد و در این شرایط، اغنیا بیش از فقرا از خدمات مقابله با کرونا بهره‌مند خواهند شد. این امر موجب شکل‌گیری اعتراضات اجتماعی خواهد شد؛ اعتراضاتی که در امریکا هر آن ممکن است رخ دهد. سیاهان، مهاجران، فقرا و حاشیه‌نشینان امریکایی به مراتب بیش از سایر اقشار در معرض کرونا هستند. تداوم کرونا در ایران هم می‌تواند چنین وضعی ایجاد کند.

*گروه‌های سیاسی جامعه ایرانی باید از خودشان عبور کنند. یعنی از گفتمان‌های‌شان عبور کنند و گفتمانی مبتنی بر وحدت و همبستگی ملی شکل بگیرد. گفتمان‌های متکثر معارض تبدیل شوند به گفتمان‌های متکثر همراه. گفتمانی واحد نیاز داریم که حداقلی از مسائل مشترک همه نیروهای اجتماعی را در بر گیرد. اگر چنین چیزی محقق شود، ما در فرآیند توسعه قرار می‌گیریم. در غیر این صورت در فرآیند انقلاب قرار خواهیم گرفت.

*کرونا بخشی از جامعه را پناهگاه سایر بخش‌های جامعه کرد. حوزه بهداشت و درمان پناهگاه جامعه ایرانی بود. ما هم می‌توانستیم مثل ترامپ و مخالفانش، کرونا را بر سر یکدیگر بکوبیم ولی حوزه بهداشت و درمان در جامعه ما به گونه‌ای عمل کرد که این دعواها بالا نگرفت و جامعه در برابر این بیماری خاص، پناهی پیدا کرد. اگر حوزه بهداشت و درمان نخواهد از این وضع استفاده سیاسی کند، این سرمایه برایش باقی خواهد ماند ولی اگر بخواهد از آن استفاده سیاسی کند، قطعا این سرمایه را به سرعت از دست می‌دهد و خود پزشکان و پرستاران نیروی اخلالگر اجتماعی و سیاسی خواهند شد. چون این قشر زیاده‌خواهی‌ها و جاه‌طلبی‌های خودش را دارد.

*من حتی معتقدم رییس‌جمهور بعدی ایران یا حداقل یکی از کاندیداهای مهم انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 حتما پزشک خواهد بود. این زیاده‌خواهی سیاسی اگر بروز یابد، امری است که می‌تواند به سرمایه پدیدآمده طی این مدت لطمه بزند ولی اگر چنین چیزی شکل نگیرد، این سرمایه برای کل نظام کارشناسی کشور در حوزه بهداشت و درمان حفظ خواهد شد.

* شانس دکتر ولایتی را برای ریاست‌جمهوری بالا نمیدانم.دکتر ولایتی اول سیاستمدار است، دوم نماینده جناح راست.آقای پزشکیان. خود نمکی، وزیر بهداشت(می توانند کاندیدای 1400باشند) بهترین گزینه شاید نمکی باشد چون هم تایید رهبری را داشته، هم اینکه گروه‌های سیاسی به او انتقادی نداشته‌اند .در جریان مبارزه با کرونا و در قالب یک بوروکرات کارا مطرح شده است. البته مشروط به اینکه ناگهان افشاگری عجیب و غریبی درباره ناکارآمدی او صورت نگیرد. حتی قاضی‌زاده، وزیر بهداشت سابق هم می‌تواند مطرح شود.

* اصلاح‌طلبان جامعه‌محور نیستند. دغدغه اصلاح‌طلبان همچنان حوزه سیاسی و باقی ماندن یا بازگشت به عرصه قدرت سیاسی است. اصلاح‌طلبان اهل کنش مدنی نیستند و پایگاهی برای خودشان درست نکرده‌اند که در این وقایع به سود بخش محروم جامعه وارد عرصه فعالیت مدنی شوند. پزشکان‌شان که می‌توانستند به درمان مجانی بیماران روی بیاورند. مهندسان و دانشجویان آنها که می‌توانستند کارهایی انجام دهند. کسی مخالف فعالیت این افراد نبود ولی خودشان اقدامی نکردند.

*لازم نیست اصلاح طلبان سازمان درست کنند. بروند در قالب بسیج فعالیت کنند. فردا هم بگویند ما این کارها را در بسیج انجام دادیم. بروند در سازمان‌های رسمی. مگر در سایر کشورهای دنیا، در این موارد ابتدا سازمان مخصوص درست می‌کنند و بعد کار خیر انجام می‌دهند؟ نیروهای داوطلب عضو هلال احمر یا صلیب سرخ یا نهادهایی از این دست می‌شوند و خدمت می‌کنند. بعدا هم اگر خواستند، خدمات‌شان را تشریح می‌کنند. ما می‌خواهیم با پرچم برویم. با پرچم رفتن، یعنی شکل‌گیری دعوا.

* خدمات اجتماعی، فداکاری می‌خواهد. همیشه نمی‌توان در عین خودنمایی خدمت کرد. دانشگاه تعطیل شد و دانشجویان رفتند پی کارشان. مدارس تعطیل شد و معلمان هم رفتند. کجا رفتند؟ چرا نیامدند در عرصه مدنی خدمت کنند؟ هیچ‌کس نیست. همه رفته‌اند دنبال کارشان! خدمت کردن فداکاری لازم دارد.

*من همان روزهای قبل از شیوع کرونا می‌گفتم آقای روحانی باید استعفا دهد. آقای عبدی هم نظرش همین بود. اما به نظرم کرونا روحانی را نجات داد، روحانی هم ایران را از کرونا نجات داد. ما دو روحانی موثر داریم: روحانی برجام و روحانی کرونا. انعقاد برجام و مقابله با کرونا، دو امتیاز برای روحانی است در تاریخ سیاسی ایران.

*( در انتخابات 1400 شاهد کاندیداهایی خواهیم بود با شعارهایی که بوی تاسیس دولت رفاهی دارند) شعارهایی در راستای کاهش نابرابری و افزایش خدمات اجتماعی. یعنی کمی بیشتر از دولت رفاهی. در واقع یک‌جور دولت چپگرا. دولتی چپگرا با کنشگرانی بوروکرات. به همین دلیل است که می‌گویم پزشکیان چپگرا به درد ریاست‌جمهوری می‌خورد. پزشکیان بوروکراتی است که دغدغه عدالت اجتماعی هم دارد. چنین فردی ارحجیت دارد به یک آدم ایدئولوژیک مثل سعید جلیلی. جلیلی در دوره بعد از کرونا نمی‌تواند رییس‌جمهور ایران شود؛ چون حضور افرادی مثل جلیلی، اتفاقا فقرا را تهییج می‌کنند. دولت رادیکال جامعه رادیکال تولید خواهد کرد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.