اندیشکده کوئینسی(امریکا) در ویدئو کنفرانسی با حضور آرون دیوید میلر (Aaron David Miller: عضو ارشد موسسه صلح بین‌المللی کارنگی و کارشناس سیاست آمریکا در منطقه)، گرگوری گاس (Gregory Gause: استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تگزاس) و مداوی الراشد (Madawi al-Rasheed: استاد دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن و کارشناس برجسته مسائل داخلی عربستان) به بررسی آینده روابط آمریکا و عربستان پرداخته است که فشرده‌ای از مهم‌ترین نکات آن را که از سوی اداره رسانه های خارجی وزارت ارشاد ترجمه شده است در ادامه می‌خوانید:

 گرگوری گاس با اشاره به اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ و بمباران لیبی در ۲۰۱۱ میلادی، می‌گوید: " بزرگترین اخلالگر و از بین‌برنده ثبات در خاورمیانه در سال‌های اخیر، ایالات متحده بوده است. به همین دلیل من فکر می‌کنم که زمان آن رسیده که ما با فروتنی و اعتدال بیشتری به خاورمیانه نگاه کنیم."

میلر با بیان این که منافع آمریکا به حفاظت از میهن، حفظ دسترسی به نفت به عنوان یک منبع راهبردی حیاتی و پیشگیری از پیدایش هژمون منطقه‌ای با دستیابی به جنگ‌افزارهای هسته‌ای محدود است، می‌گوید: "آیا منافع آمریکا و سعودی با این سه منافع حیاتی در یک راستا قرار دارد؟ من فکر می‌کنم که این همخوانی وجود ندارد."

الراشد تاکید کرد که پیوند بین آمریکا و عربستان در دو دهه اخیر نوعی فرسودگی را تجربه کرده، از بحران‌های گوناگون آسیب دیده و شاید دوران مفید بودن این پیوند سپری شده است. او می‌گوید که رهبری سعودی پیوند کشورش با آمریکا را ابزاری می‌داند. "از دیدگاه سعودی، آمریکا تضمین کننده بقای رژیم و منبعی برای تامین سلاح است."

میلر با استفاده از عبارت "درجه‌ای چشمگیر از وابستگی" برای توصیف این ویژگی گفت که حکومت سعودی بیش از هر زمان دیگری در گذشته به دولت آمریکا وابسته است.

الراشد تاکید کرد که"رژیم هیچ مشروعیت داخلی ندارد، به ویژه در سه تا چهار سال گذشته وابستگی این رژیم به حمایت آمریکا به شدت افزایش یافته است." او دلیل این مساله را شکست رهبری کنونی عربستان تحت ریاست بن سلمان در رسیدن به اجماع میان نخبگان سعودی می‌داند، چیزی که پیش از این از ویژگی‌های مهم تصمیم‌سازی در عربستان بود.

گاس افزایش وابستگی سعودی به آمریکا در سال‌های اخیر و یا آسیب‌پذیری بیشتر آن در داخل را رد می‌کند. او باور دارد که اگررژیم با چنین آسیب‌پذیری‌هایی روبرو بود، آمریکا نمی‌توانست بقای آن را تضمین کند. گاس با اشاره به سقوط شاه ایران در ۱۹۷۹ میلادی و سرنگونی حسنی مبارک در بهار عربی، تاکید کرد که آمریکا در حفظ رژیم‌های متحدش در برابر آشوب‌های داخلی، چندان موفق نبوده است.

گاس همچنین خاطر نشان کرد که ادعای آمریکا مبنی بر تضمین جریان آزاد نفت با حملات منسوب به ایران علیه تاسیسات نفتی عربستان در سپتامبر ۲۰۱۹ به چالش کشیده شد. اما پاسخ آمریکا به این حملات بسیار ناچیز بود و در نتیجه این فرضیه را تضعیف کرد که حضور ایالات متحده در خاورمیانه می‌تواند به شکل قابل اعتمادی از عربستان و صادرات نفت آن حفاظت کند.

الراشد با تایید ماهیت تبادلی بودن روابط بین آمریکا و عربستان و این که سود فراوان این پیوند برای تولیدکنندگان سلاح در آمریکا تضمین کننده ادامه حمایت ایالات متحده از پادشاهی سعودی است، گفت که تبادل‌گرایی این پیوند در دولت ترامپ آشکارتر و غیرقابل توجیه‌ شده است. "آمریکایی‌ها باید از خود بپرسند که آیا آنها فقط یک ماشین ساخت و فروش سلاح‌ها به دیکتاتورهای اکناف جهان هستند یا کار دیگری هم هست که آمریکا بتواند انجام بدهد؟"

الراشد با مقایسه رویکرد دولت ترامپ در فروش سلاح با رفتار دولت‌های پیشین، می‌گوید: "آن زمان اصلی وجود داشت که فروش سلاح مشروط بود یا دستکم تظاهر به پیروی از این اصل می‌شد که آنها فقط زمانی به عرستان سعودی سلاح می‌فروختند که این کشور به حاکمیت قانون احترام می‌گذاشت یا اصلاحات اجتماعی انجام می‌داد... اما اکنون روند فروش فقط پیوندی بین دلالان سلاح است."

سایر کارشناسان با رد این باور، خاطر نشان کردند که برغم نمایش و ظاهرسازی روسای جمهور پیشین آمریکا که خواهان بهبود حقوق بشر در عربستان بودند، آنها نیز در زمان‌هایی که رژیم سعودی کمتر از اکنون سرکوبگر نبود به این رژیم سلاح می‌فروختند.

کارشناسان به بررسی لزوم حفظ اهرم آمریکا علیه عربستان سعودی و اینکه آیا خروج نیروهای آمریکایی از این کشور یا پایان دادن به فروش سلاح می‌تواند این اهرم را تضعیف کند نیز پرداختند. گاس در پاسخ به این پرسش گفت: "اگر ما اهرمی داریم باید از آن برای یمن استفاده کنیم." او تاکید کرد که پایان دادن به مناقشه یمن مستلزم تعامل آمریکا با ایران است که در حال حاضر بسیار نامحتمل به نظر می‌رسد اما با توجه به روابط نزدیک دولت ترامپ با سعودی‌ها، آمریکا باید برای پایان دادن به بمباران یمن تلاش کند.

گاس همچنین خاطر نشان کرد که فروش کلان سلاح توسط آمریکا به سعودی‌ها تاثیر چندانی بر کارایی قدرت نظامی این کشور در منطقه نداشته است. او با اشاره به ایران که به شکلی موفقیت‌آمیز توانسته بدون افزایش نیروها یا جنگ‌افزارهای متعارفش، نفوذ منطقه‌ای‌اش را افزایش دهد، گفت: "مساله مهم درباره فروش سلاح این است که این اقدام به تدریج تاثیرش بر چگونگی پیشبرد سیاست‌های منطقه‌ای را از دست می‌دهد".

 میلر می‌گوید: "فروش میلیاردها دلار سلاح به کشوری که چهارمین بودجه نظامی بزرگ در جهان را دارد، اما نمی‌تواند از خودش دفاع کند، با چه هدفی انجام می‌شود؟" او ریشه این مشکل را در مشکلات بزرگتر رویکرد آمریکا در خاورمیانه جستجو می‌کند، رویکردی که به باور او شکست خورده و غیرراهبردی است. "آمریکا در خاورمیانه‌ای دلسرد، خشمگین و ناکارآمد گرفتار شده است. آمریکا نمی‌تواند منطقه را دگرش دهد –عراق و افعانستان را ببینید- و نمی‌تواند خود را از آن رها کند."

میلر باور دارد که سیاستی هوشمندانه‌تر مستلزم انعطاف‌پذیری بیشتر و اراده‌ای قوی برای تعامل دیپلماتیک با تمام کشورهای منطقه است، همان‌ کاری که چین و روسیه با موفقیتی چشمگیر انجام داده‌اند. او تاکید می‌کند که آمریکا باید رویکرد پیشین را کنار بگذارد و رویکردی آگاهانه‌تر و راهبردی‌تر را در منطقه برگزیند، در غیر این صورت سیاست این کشور در مسیر آشفته‌ی کنونی ادامه خواهد یافت. "آمریکا مانند یک گالیور مدرن است. ما در منطقه‌ای که نمی‌شناسیم، آواره شده‌ایم و با قدرت‌های کوچکی پیوند خورده‌ایم که منافع آنها فقط گاهی با منافع ما همخوانی دارد و در توهمات خودمان گرفتار شده‌ایم."

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.