عصر سه‌شنبه، هفتم مرداد ۹۹، ساکنان سعادت‌آباد تهران تصاویری را به چشم دیدند که پیش از آن، فقط وصفش را در رمان‌های روسی خوانده یا در فیلم‌های آمریکایی دیده‌ بودند؛ در این روز دو جوان اسلحه‌به‌دست از ماشین پیاده می‌شوند و مستقیم همدیگر را هدف می‌گیرند.

آن‌طور که بعدها پلیس اعلام کرد ماجرا به دوئلی عاشقانه و از پیش‌ طراحی‌شده برمی‌گشت: «سهراب» روز پیش از حادثه و در جشن تولد «خشایار»، متوجه دوستی خشایار با دختر موردعلاقه خود می‌شود و همان‌جا هم قراری برای نبردی تن‌به‌تن معین می‌کنند. دوئل سعادت‌آباد اولین درگیری مسلحانه در خیابان‌های تهران نیست و این ماجرا در ماه‌های گذشته بارها در پایتخت ایران و دیگر شهرها تکرار شده ‌است. حالا حتی آمار رسمی هم افزایش استفاده از سلاح گرم را تأیید می‌کند؛ خودکشی با سلاح گرم و نزاع خیابانی با اسلحه در سال‌های گذشته روند صعودی به خود گرفته و کار تا جایی پیش رفته که حالا مرگ بر اثر اصابت گلوله به یکی از پرتکرارترین عبارات در گواهی فوت تبدیل شده ‌است. افزایش آمارهای رسمی البته دلایل متفاوتی دارد، اما به نظر می‌آید ریشه این افزایش استفاده از اسلحه در جایی دیگر است؛ بازار داغ فروش سلاح گرم.

فروش تضمینی با «دلیوری شبانه»

مدیر گروهی سه‌هزارنفره در تلگرام است و صفحه‌ای هم در اینستاگرام دارد؛ نامش «احمدخان» است و می‌گوید اینجا همه آشنا و تأییدشده هستند. برای اعتمادسازی البته هرکسی را به گروه راه نمی‌دهد و دست‌کم باید یکی از خریداران پیشین، شخص جدید را معرفی و تأیید کنند. «حسین» که حدود سه سال پیش یک کلت برتا به همین روش از احمدخان خریده حالا در نقش معرف ظاهر می‌شود. «ببین برای من هر حرفی سنده مگه اینکه خلافش ثابت بشه ولی وای به حال روزی که خلافش ثابت بشه. اگه حسین‌آقا بگه تأییدی پس تأییدی ولی دیگه باقی‌اش با خودت»؛ اینها را احمدخان در همان پیام‌های اول می‌گوید و بلافاصله توضیح می‌دهد که «همه چی رو تو گروه توضیح دادیم. از نارنجک تا کلت و انواع اسلحه شکاری هم داریم. فقط بگو چی می‌خوای ولی قیمت‌ها همه بیشتر از اونیه که اونجا نوشتیم». او که تأکید فراوانی بر فروش تضمینی دارد، روند فروش را هم به این ‌شکل توضیح می‌دهد: «باید ببینی چی می‌خوای. اگه داشته باشیم که پول رو کارت‌به‌کارت می‌کنی و ۲۴ ساعت بعد اسلحه رو تحویل می‌گیری. در تهران ۲۴ساعته ولی شهرستان یک تا دو روز کاری. اگه هم نداشته باشیم تا آخر هفته موجود می‌شه». احمدخان اصرار دارد که این فروش تضمینی است، اما چگونه می‌شود به این روند اعتماد کرد و اگر پس از پرداخت پول، اسلحه دریافت نشود چه تضمینی وجود دارد؟ برای این پرسش هم پاسخ آماده دارد: «بالاخره با یه آشنا به گروه وصل شدی دیگه. درسته؟ همون آشنا تضمین کار ما هم هست. حتما قبلا خرید داشته که حالا معرف شده و وقتی اون اسلحه‌شو گرفته تو هم می‌گیری. کلت و تفنگ بخوای شب به دستت می‌رسه و بخوای همون‌جا تست هم می‌شه. دلیوری ما تضمینیه. اگر هم اتفاقی بیفته و مشکلی پش بیاد ما باز همونی که خرید کردی رو برات می‌فرستیم». منظور از مشکل، احتمال دستگیری یا شرایط پیش‌بینی‌نشده در مرحله ارسال است، اما تأکید دارد که مسئولیت این شرایط با فروشنده است. اگرچه پیوستن به گروه احمدخان و سفارش اسلحه از او نیاز به معرف و شرایطی خاص دارد، اما همه فروشنده‌ها چنین احتیاطی را رعایت نمی‌کنند. کافی است در قسمت جست‌وجوی شبکه‌های پیام‌رسان مجازی یا شبکه‌های اجتماعی عباراتی مانند «فروش اسلحه» را جست‌وجو کنید تا با صفحات و گروهای مختلفی روبه‌رو شوید. برای مثال کانال «فروش اسلحه» با حدود سه هزار فرد دنبال‌کننده، در متنی روند فروش را به این شکل توضیح داده است: «نحوه سفارش محصول: ۱-واریز مبلغ جنس به‌صورت کارت‌به‌کارت. ۲- سپس ارسال آدرس مقصد در پی‌وی تا به‌صورت حضوری جنس تحویل داده شود». ارتباط با مدیر این کانال هم کار دشواری نیست و آدرس‌ او در قسمت توضیحات همین کانال آمده است. ارسال پیام برای او با پاسخ سریع و البته فرستادن ده‌ها تصویر از انواع اسلحه، باطوم، دستبند، شوکر برقی، گاز اشک‌آور و مواردی از این دست همراه است. می‌نویسد که «اگر طالب باشی فقط کافی است پول را کارت‌به‌کارت کنی و اگر بیشتر از سه قلم جنس بخواهی تخفیف هم داریم». اما این اسلحه‌ها به چه شکل و از چه مسیری به دست فروشندگان و دلالان اسلحه می‌رسد؟ یکی از این روش‌ها ورود قاچاق از مرزهای و سپس ارسال به دیگر نقاط کشور است.

‌شوتی‌های اسلحه

شماره تماسش را یکی از رانندگان کالاهای قاچاق می‌فرستد و می‌گوید مورد تأیید است. او خودش در مسیر جنوب به مرکز، معمولا گناوه و دیلم به سمت اصفهان، انواع کالای قاچاق جابه‌جا می‌کند، اما می‌گوید تا الان حاضر نشده اسلحه ببرد چون «هم خطرناک است و هم اینکه دل و وجدانم با این کار نیست». با همان زنگ اول پاسخ می‌دهد و در ابتدای تماس، می‌گوید در جریان دلیل تماس هست. می‌گوید همکاران من را «میرشکال جاده»‌ صدا می‌کنند ولی اصراری به استفاده از این عبارت مستعار هم ندارد: «هرچی دوست داری بنویس. برای من فرقی ندارد. فقط جوری ننویسی که برای ما دردسر درست شود. اعتماد کردیم ولی حواست باشه». اما چرا باید جوانی ۲۷، ۲۸‌ساله چنین شغل و کار خطرناکی را انتخاب کند؟ هنوز پرسش تمام نشده، به سرعت و مفصل توضیح می‌دهد: «زندگی خرج داره، کار نیست، تو کار پیدا کن تا من همین الان این ماشین را بفروشم و کارم رو تغییر بدم. فکر کردی از رو شکم‌سیریه؟ ما از لحظه‌ای که استارت می‌زنیم دیگه مرگ و تصادف و دستگیری بالاسرمونه و هر بار فقط شانس میاریم و خواست خداست که سالم می‌رسیم. سرعت ۲۰۰ کیلومتر اونم با بار قاچاق و این جاده‌ها شوخی نیست». درباره نوع باری که از جنوب به سمت مرکز کشور جابه‌جا می‌کند هم توضیحات مفصلی دارد: «بار که مال من نیست. من فقط تحویل می‌گیرم و تحویل می‌دم. صاحب‌بار معمولا خودش اسکورت می‌کنه؛ با فاصله از من مسیر را میاد که اگر اتفاقی افتاد کمک کنه. هر باری بگه من انتقال می‌دم. اسلحه هم بردم ولی دو، سه بار. چون پولش بیشتر بود قبول کردم ولی دیگه قبول نمی‌کنم». درباره دلیل این تصمیم هم از یک تصادف و اتفاقات یک سفر می‌گوید: «ما اگر خدای ناکرده تصادف کنیم، اسکورت سر می‌رسه و بار رو قبل از اینکه پلیس برسه جمع می‌کنه. می‌دونی چرا؟ چون اگه پلیس بار قاچاق رو ببینه ماشین رو نگه می‌داره و جریمه سنگین و کار به دادگاه کشیده می‌شه. همین هفت، هشت ماه پیش یه بار اسلحه داشتم که سالم رسوندمش ولی دقیقا سفر بعدش تصادف سختی کردم. خدا رحم کرد که جنس قاچاق خطرناک نبود؛ چای و نسکافه و این چیزا بود. اسکورت سریع بار را بین مردمی که جمع شده ‌بودند تقسیم کرد و به خیر گذشت. اما اگر بار اسلحه می‌بود بدبخت می‌شدم. بعد از همون تصادف گفتم دیگه توبه. دیگه اسلحه و گاز اشک‌آور و این چیزا نه». او البته می‌گوید از همکارانش شنیده که همچنان بار اسلحه هم جابه‌جا می‌شود و زیادتر هم شده، اما توضیح می‌دهد که خودش دیگر نه این کار را می‌کند و نه اطلاعات دقیقی دارد.

‌جوازدار یا بی‌جواز

آمار رسمی و همچنین اظهارات چندین مقام قضائی و انتظامی ایران در چند سال گذشته از افزایش مرگ با سلاح گرم حکایت دارد و بر اساس همین آمار در چهار سال گذشته بیش از یک‌سوم قتل‌ها در ایران با سلاح گرم رخ داده است. در آمار خودکشی هم شرایط تا حدی شبیه به دیگرکشی است و در این مورد هم آمار پایان‌دادن خودخواسته به زندگی با افزایش استفاده از اسلحه گرم آشکار است. این افزایش استفاه از اسلحه گرم برای جان‌گرفتن در حالی است که در بسیاری از موارد، اسلحه به‌کارگرفته‌شده فاقد جواز است که معنای آن خرید اسلحه از بازارهای غیرقانونی است. به‌طور خلاصه سلاح‌های موجود در ایران به دو گروه جوازدار و بی‌جواز دسته‌بندی می‌شوند. سلاح‌های مجوزدار، سلاح‌هایی هستند که برای کاربردهایی همچون شکار، ورزش یا حفاظت از گله، با شرایطی خاص در اختیار افراد قرار می‌گیرند که البته از این سلاح‌ها هم در تیراندازی‌های خیابانی یا نزاع‌ بین طایفه‌های مختلف در مناطق عشایری استفاده می‌شود. دسته دیگر اما سلاح‌های جنگی بدون مجوز است که معمولا از سوی قاچاقچیان سلاح از کشورهای همسایه وارد می‌شوند.

‌آمار اسلحه‌های غیرقانونی در  دست ایرانیان

اگرچه بازار قاچاق و اسلحه‌های غیرقانونی به خطری جدی برای سلامت جامعه ایران و همچنین حیات وحش ایران تبدیل شده، اما مشابه بسیاری از حوزه‌های دیگر، هنوز آمار دقیقی از میزان تلفات این اسلحه‌ها و همچنین تعداد آنها در دست نیست. دراین‌باره البته مسئولان در چند سال گذشته آماری تقریبی را چندین بار اعلام کردند. به عنوان مثال مهر ۹۴ «فرهاد دبیری»، معاون وقت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، از عدد یک‌میلیون‌و ۶۰۰ هزار اسلحه غیرمجاز سخن گفت: «در حال حاضر حدود یک‌میلیون‌و ۶۰۰ ‌هزار قبضه اسلحه غیرمجاز در میان مردم داریم و نزدیک به همین میزان هم اسلحه مجاز در دست مردم است». علاوه ‌بر این پیش از این هم «جمشید محبت‌خانی»، فرمانده وقت یگان حفاظت سازمان محیط ‌زیست کشور، با انتقاد از توزیع سلاح‌های شکاری مجوزدار، این اسلحه‌ها را زمینه‌ساز تبدیل ایران به سیاهچاله پرندگان دانست و گفت: «اگر سلاح شکاری مجوزدار به دست مردم می‌دهیم، باید محل استفاده آن را هم بدانیم، اما متأسفانه تاکنون حتی موفق به شمارش تعداد این سلاح‌های مجوزدار هم نشده‌ایم». این اظهارات و موارد مشابه از آثار منفی این بازار داغ سلاح بر محیط زیست ایران هم خبر می‌دهد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.