علاوه‌بر این، نقد بیش از حد را همچون نمک زیادی در غذا مضر دانسته‌اند. همچنین، ایشان اظهار کرده‌اند که برخی توصیه‌ها به دولت، بدون توجه به شرایط خاص کشور انجام می‌شود و درخصوص نامه‌های اقتصاددانان نیز گفته‌اند که نتوانسته‌اند استفاده چندانی از برخی از آنها ببرند. در این یادداشت، تلاش می‌شود تا در این سخنان تامل بیشتری شود.

۲- متاسفانه در کشور ما، تجربه‌های تلخ، بارها و بارها تکرار می‌شوند. تصمیمات نادرستی که اشتباه بودن آنها پیش از این آزموده شده است، مکررا و مکررا آزموده می‌شوند. نمونه آن، همین سرکوب نرخ ارز برای سال‌های متمادی و سپس سعی در کنترل آن با ابزارهای غیر‌اقتصادی (روش‌های پلیسی و امنیتی)، سهمیه‌بندی ارز دولتی، محدودیت صادرات، اخذ تعهد و پیمان ارزی و نظایر آن است. چند بار باید این تجربه انجام شود تا نادرست بودن آن روشن شود؟‌ در سخنان بزرگان آمده است که «عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود.» اما چرا در ایران، دولت‌های متعدد،‌ این اشتباه را تکرار می‌کنند. راز آن را باید در تبدیل نشدن تجربیات تاریخی به درس‌های عمومی جست‌وجو کرد. وقتی تجربه تاریخی را صرفا دولتمردان و فعالان اقتصادی در می‌یابند و آن را احساس می‌کنند، این امکان وجود دارد که تجربه، مکررا تکرار شود. البته مردم عادی نیز اثر سیاست‌ها را به شکل تورم، فشار اقتصادی، کمبود کالاها و نظایر آن احساس می‌کنند؛ اما بسیاری از آنها دقیقا تشخیص نمی‌دهند که این وضعیت نامطلوب اقتصادی نتیجه کدام سیاست‌های نادرست است. شاید اگر در سال‌های گذشته، زمانی که سیاست‌های ارزی نادرست اتخاذ می‌شد، رسانه‌ها بارها و بارها و به زبان ساده و قابل فهم برای همه مردم، آثار سوء این سیاست‌ها را گفته و نوشته بودند، دیگر هیچ سیاستمداری راه رفته را دوباره طی نمی‌کرد و آزموده را بار دیگر نمی‌آزمود.

۳- به‌نظر می‌‌رسد رئیس‌جمهور محترم به این نکته توجه ندارد که نقد دولت، فقط برای امروز و برای این دولت نیست. دولت باید شفاف و در فضای عمومی و در منظر دید همگان نقد شود تا این نقد، درسی باشد برای آنان که سال‌ها و دهه‌های بعد،‌ سکان سیاست و اقتصاد این کشور را در دست خواهند گرفت. مخاطب نقدهایی که در فضای عمومی بیان می‌شود، همانقدر که آقای روحانی و کابینه ایشان است، آن دانش آموز و دانشجویی است که امروز روزنامه‌ها را می‌خواند، اخبار و تحلیل‌های رسانه‌ها را دنبال می‌کند و فردا و فرداهای دگر، وزیر، مدیر، یا رئیس‌جمهور این کشور خواهد شد. او باید در همین حال که عملکرد دولت را می‌بیند، نقدهای وارد بر آن را هم ببیند تا در آینده به رئیس‌جمهور بهتری تبدیل شود و کشور را به کشور بهتری مبدل کند. مخاطب این نقدها، فقط دولتمردان حال و آینده نیستند، عموم مردم نیز هستند که با خواندن نقدها و آشنا شدن با آنها باید بیاموزند که از دولت بخواهند تجربه‌های نادرست را تکرار نکند. حتی اعضای خانواده دولتمردان و سیاستمداران، مخاطب نقدهایی که در رسانه‌ها منتشر می‌شوند، هستند تا سیاستمداران احساس نکنند که فارغ و آسوده و رها از فشار افکار عمومی می‌توانند هر تصمیمی را که صلاح می‌دانند، اتخاذ کنند.

۴- نکته دیگر که باید در مورد آن تامل بیشتری کرد، تاکید بر تفاوت‌های ایران با سایر کشورها و قابل اعمال نبودن برخی توصیه‌ها در ایران است. در این نکته که هر کشوری با کشور دیگر تفاوت‌های خاص خود را دارد و هیچ دو کشوری را نمی‌توان پیدا کرد که عینا مانند یکدیگر باشند، تردیدی نیست. در اینکه برای همه مسائل، نمی‌توان نسخه واحدی فارغ از ویژگی‌های آن مساله تجویز کرد هم شکی وجود ندارد؛ اما با وجود همه اینها، مشترکات و قدر متقن‌هایی نیز وجود دارد که با توجه به آنها می‌توان راه‌ حل‌هایی را ارائه کرد. می‌توان از همان تشبیهی که ایشان ذکر کرده‌اند – تشبیه جامعه به بدن انسان – استفاده کرد و گفت درست است که بدن هر انسانی با بدن انسان دیگر متفاوت است اما دوای طاعون و وبا در همه جوامع، یکی است. اقتصاددانان بارها گفته‌اند که برخی‌ از بیماری‌هایی که اقتصاد ما با آن درگیر است، نظیر تورم بالا، در زمره بیماری‌هایی مثل طاعون و وبا هستند که برای آنها داروی مشخص وجود دارد و به هیچ وجه پذیرفته نیست که در دنیای امروز، کسی از این بیماری‌ها بمیرد. پس این همه سرسختی و اصرار بر تفاوت ایران و سایر کشورها و نپذیرفتن راه حل‌هایی که حاصل تجربه بشر هستند، برای چیست؟

۵- به نظر می‌رسد، دولت امروز بیش از هر زمان دیگر محتاج نقد و دریافت نظرات کارشناسی است و برای برنامه‌ریزی صحیح به‌منظور اصلاح امور، گام نخست شناخت سیاست‌های اشتباه و متوقف کردن آنهاست. سیاست‌های نادرست، علاوه‌بر آثار نامطلوبی که فی‌نفسه بر جای می‌گذارند، عرصه را بر اثر بخشی سیاست‌ها و اقدامات صحیح نیز تنگ می‌کنند و توان دولت و جامعه را تحلیل می‌برند. نگاهی کوتاه به سیاست‌های اخیر یک‌ساله دولت نشان می‌دهد که اگر نبود اصرار دولت بر برخی تصمیمات آشکارا نادرست، امروز بسیاری از فرصت‌ها و مزیت‌های اقتصاد ایران از دست نرفته بود و حال مردم، بسیار بهتر از چیزی بود که اکنون هست.