۱- اصلاح ساختار بودجه: سال‌هاست گفته می‌شود بودجه‌ریزی در ایران شکل سنتی دارد و باید این نظام اصلاح شود. در این راستا از یک دهه قبل بحث «بودجه‌ریزی عملیاتی» مطرح شد. این عنوان پس از مدتی به‌دلیل ترجمه غلط به «بودجه‌ریزی مبتنی‌بر عملکرد» تغییر یافت. در چند برنامه این شعار داده شد، اما در عمل آنچه اجرا شد با نقطه مطلوب فاصله بسیاری داشت. طراحان کنونی اصلاح ساختار تا چه میزان از تجارب قبلی استفاده کرده‌اند؟ آیا اطلاع دارند چرا برنامه بودجه‌ریزی مبتنی‌بر عملکرد به‌صورت مطلوب اجرا نشد؟ اگر چنین اقدامی صورت نگرفته به‌نظر می‌رسد پیش از ارائه چارچوب اصلاح ساختار بودجه، لازم است در این خصوص آسیب‌شناسی انجام گیرد و بررسی شود که علل ناکامی نظام بودجه‌ریزی فعلی چه بوده است، چه راه‌حل یا راه‌حل‌هایی برای رفع این ناکامی ارائه و چرا موفق نبوده‌اند، تابه‌حال معلوم نشده علل ناکامی فقط مربوط به نهاد بودجه‌ریزی بوده یا کل ساختار و سیستم اداری نیز در آن دخیل است، تاکنون معلوم نشده تاثیر تصویب بودجه در دولت و مجلس در این ناکامی چه اندازه بوده و قس علی‌هذا.

۲- عملیاتی‌سازی اصلاح ساختار: تدوین‌کنندگان و اجراکنندگان این چارچوب علاوه‌بر چارچوب علمی، در حوزه عملی و تجربی چه جایگاهی دارند. یکی از دلایل ناکامی در بودجه‌ریزی مبتنی‌بر عملکرد پرچمداری برخی افراد کم‌صلاحیت از یک دوره به بعد بود؛ بنابراین اصلاح ساختار علاوه‌بر تیم تدوین مبرز نیازمند یک تیم عملیاتی کاربلد و جامع‌نگر است.

۳- تقویت نهادی بودجه: در بخش برنامه‌های کوتاه‌مدت مهم‌ترین اقدامات ارتقای اطلاعات و اثربخشی از طریق بودجه‌ریزی دوسالانه است. باید گفت سیستم‌های اطلاعاتی موجود در نهاد برنامه و بودجه از اواسط دهه ۸۰ تخریب شد و بسیاری از اطلاعات گم شد. سال‌هاست گفته می‌شود روند مبادله اطلاعات بین دستگاه‌ها باید انجام پذیرد، اما در این خصوص اقدامی نشده است. سال‌هاست طراحی سامانه یکپارچه بودجه‌ریزی برای کشور معلق مانده است. بخش نظارت سازمان برنامه تخریب شده و بخش مهمی از اطلاعات و سیستم از بین رفته است. سیستم بودجه‌ریزی که به دلایل سیاسی، درآمدهای آن ناپایدار بوده و نمی‌تواند برای یک‌سال پیش‌بینی‌های صحیحی انجام دهد، چگونه به‌دنبال بودجه‌ریزی دوسالانه است؟

۴- هزینه‌کرد کارآ: برنامه‌های کوتاه‌مدت این بخش تکرار شعارهای سال‌های قبل است. از اصلاح یارانه‌های نقدی گرفته تا اهرم کردن منابع بودجه برای تولید. کسی نمی‌پرسد بعد از نزدیک به ۶ سال که شعار حذف افراد متمول از یارانه‌های نقدی داده شده است، عملکرد چه بود؟ بعید به‌نظر می‌رسد سیستمی که حذف افراد از یارانه‌های نقدی را نتوانسته انجام دهد، بقیه شعارها را چگونه می‌تواند عملیاتی کند؟ چند سال است شعار داده می‌شود منابع بودجه را به همراه منابع بانک و صندوق توسعه ملی به تولید، ایجاد اشتغال و واگذاری طرح‌های عمرانی اختصاص دهند، لازم است نتیجه آن گزارش شود. وضعیت اشتغال و تولید و واگذاری طرح‌های عمرانی را همه می‌دانند. بخشنامه‌های بودجه ابلاغی رئیس‌جمهور را در چند سال قبل ببینید، تکرار همین مکررات است.

برنامه‌های میان‌مدت، عمدتا به اصلاح یارانه‌ها برمی‌گردد. زمانی که گزارشی از عملکرد طرح تحول سلامت انتشار نیافته، چگونه می‌توان آن را اصلاح کرد؟ در برنامه به چابک‌سازی دولت و اصلاح ساختار شرکت‌های دولتی اشاره شده است؛ فقط به روند ۳۰ سال گذشته بعد از جنگ نگاه کنید، این شعار همیشه تکرار شده اما دریغ از امکان عملیاتی شدن آن. علت آن هیچ گاه مشخص نشده و نخواهد شد.

۵- درآمدزایی پایدار: درآمد پایدار از شعارهای همیشگی مدعیان اصلاح ساختار بودجه است. سال‌هاست شعار نظام جامع مالیاتی داده می‌شود، اما نتیجه آن چه بوده است؟ مالیات ارزش افزوده به‌طور ناقص اجرا شده، اما پافشاری بر اجرای ناقص آن، ادامه دارد. از خصوصیات اداره کشور، انجام ناقص بسیاری از طرح‌های اصلاح ساختاری است. لازم است اصلاح ساختار از حذف معافیت‌های مالیاتی شروع شود.

بر واگذاری و مولدسازی دارایی‌های دولت اشاره شده است. ابتدا اینکه، لیست واضحی از آن در دست نیست. سپس اینکه، به‌دلیل نداشتن برنامه و هدف، نتیجه واگذاری این دارایی‌ها همانند نتیجه واگذاری شرکت‌های دولتی و فربه شدن نهادهای خاص است. از نظر نگارنده درخصوص اموال بخش نظامی و بانک‌های آن، دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی، شرکت‌های دولتی و همچنین نهادهای خاص که همگی از بودجه عمومی کشور ارتزاق کرده‌اند، هیچ اقدام خاصی انجام نخواهد پذیرفت. چه بسا اینکه اموال زیادی در این بخش محبوس شده است.

در انتها باید گفت بسیاری از سیاست‌های اصلاح ساختار؛ تکراری، ناقص و ناشی از نبود یک هدف مشخص است. اگر به این موارد توجه نشود شوربختانه باید گفت کارکرد این اصلاح ساختار محدود به گذر از وضعیت فعلی می‌شود.