(این ناو آوریل ۲۰۲۰ در منطقه مستقر شد و قرار بود قبل از پایان سال میلادی یعنی اوایل دسامبر به خانه بازگردد؛ ولی به‌دلیل مخالفت ژنرال مکنزی، رئیس سنتکام ماموریتش تمدید شده بود.) درواقع این دستور میلر نقض آشکار درخواست ژنرال مکنزی برای تمدید استقرار حضور این ناو در منطقه بود؛ چراکه از نظر وی نیمیتز می‌توانست همچون بالی نیرومند برای هرگونه حمله هوایی علیه تهدیدات احتمالی عمل کند. این ناو و همچنین سایر ناوهای جنگی برای تامین پوشش هوایی از نیروهای آمریکایی در عراق، افغانستان و سومالی مورداستفاده قرار می‌گیرند. اریک اشمیت در مقاله‌ای در اول ژانویه در روزنامه نیویورک‌تایمز خبر می‌دهد که هم ژنرال مکنزی فرمانده سنتکام و هم ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا از تصمیم اخیر سرپرست وزارت دفاع در بازگرداندن نیمیتز شگفت‌زده شده‌اند؛ چراکه آنها بر این باورند که این ناو باید چند روز بیشتر برای مقابله با تهدیدات قریب‌الوقوع در منطقه باقی می‌ماند.

تحلیلگران اطلاعاتی ارتش آمریکا ادعا می‌کنند که پدافند هوایی، نیروی دریایی و واحدهای اطلاعاتی ایران طی روزهای گذشته در حالت آماده‌باش قرار گرفته‌اند و همین‌طور در هفته گذشته موشک‌های کوتاه‌برد و هواپیماهای بدون سرنشنین به عراق ارسال شده است. البته در پردازش این اطلاعات میان مقامات نظامی آمریکا که در منطقه مستقر هستند، اختلافاتی دیده می‌شود؛ ازجمله اینکه ممکن است این تجهیزات برای مقابله و بازدارندگی در برابر حمله احتمالی ترامپ ارسال شده باشد. درواقع ایران به‌دنبال بازدارندگی برای اعمال ضربه دوم است و نه ضربه اول.

اما استدلال میلر و وفاداران به ترامپ در درون پنتاگون برای این چرخش ناگهانی در استراتژی مواجهه با ایران چیست؟ اولا آنها تهدید ایران را قریب‌الوقوع نمی‌دانند و این اقدام را به منزله نشانه‌‌ای از کاهش تنش با تهران برای جلوگیری از ورود به یک جنگ بزرگ منطقه‌ای تلقی می‌کنند. میلر ظاهرا در جلسات خصوصی در توجیه تصمیم اخیرش گفته است که بازگرداندن نیمیتز به خانه باعث می‌شود بهانه از ایران برای هر گونه حمله احتمالی به سربازان آمریکایی گرفته شود؛ ضمن اینکه تداوم این حضور می‌توانست ازسوی ایران به مثابه یک اقدام تحریک‌کننده تفسیر شود.

برخی از دستیاران ارشد میلر نیز که در حلقه وفاداران ترامپ قرار دارند همچون کوهن واتنیک که هم‌اکنون مقام عالی‌رتبه اطلاعاتی در پنتاگون را در اختیار دارد، در همین جلسات تردیدهایی را در مورد ارزش بازدارندگی نیمیتز ابزار کرده‌اند؛ به‌ویژه از این جهت که طولانی شدن ماموریت این ناو می‌توانست روحیه کارکنان آن را در مقابله با تهدیدات احتمالی و آینده کاهش دهد.

پاسخ این دسته به اعتراض دو ژنرال ارشد آمریکایی این است که آمریکا با اعزام هواپیماهای جنگنده و سربازان بیشتر و همچنین هواپیماهای سوخت‌رسان به عربستان و دیگر کشورهای خلیج فارس، فقدان نیمیتز را پر کرده و خواهد کرد. اما حداقل سه مقام سابق در پنتاگون بازگشت نیمیتز به خانه و در عین حال اعزام زیردریایی مجهز به موشک‌های تاماهاک به خلیج فارس را که در طول یک دهه گذشته بی‌سابقه بوده است و همچنین سومین پرواز بمب‌افکن‌های بی۵۲ طی ماه‌های اخیر به ۶۰ مایلی سواحل ایران را ناشی از سردرگمی پنتاگون در تصمیم‌گیری، بی‌تجرگی و تناقض‌نمایی می‌خوانند. به‌طور مثال متیو اسپنس، مقام ارشد پیشین در حوزه سیاست خاورمیانه‌ای پنتاگون این تصمیم را کاهش گزینه‌های آمریکا در منطقه در زمان اشتباه می‌خواند؛ مایکل مولروی دیگر مقام ارشد سابق پنتاگون در حوزه سیاست خاورمیانه‌ای معتقد است این تصمیم اگرچه از میزان تنش‌ها می‌کاهد، اما به معنای ارسال پیام متناقض و ناشی از ناپختگی به بازیگر رقیب است.

به اعتقاد منتقدان این چرخش ناگهانی در حوزه سیاست‌ورزی در پنتاگون به‌دلیل برکناری اسپر و فقدان چند تن از دستیاران برجسته وی از پنتاگون در ماه نوامبر روی داده است. با وجود همه‌ این انتقادات ممکن است پشت تصمیم بازگشت نیمیتز، دیپلماسی محرمانه و پشت درهای بسته نیز وجود داشته باشد. در این سناریو دو طرف از طریق میانجی‌گری یک بازیگر ثالث تضمین‌های لازم را برای عدم مواجهه‌ مستقیم با یکدیگر دریافت کرده‌اند. با این حال در صورت صحت چنین سناریویی مشخص نیست که چرا میلر، دو ژنرال ارشد آمریکایی را از جزئیات این دیپلماسی پشت‌پرده بی‌خبر گذاشته است. اما با وجود همه‌ این نشانه‌ها که بر فروکش کردن تنش‌ها دلالت دارد، هنوز با قطعیت نمی‌توان از آینده ایمن و تقریبا باثبات سخن گفت. ترامپ در ماه نوامبر و در نشست با مقامات ارشد امنیت ملی‌اش درباره حمله پیشگیرانه به پایگاه‌های هسته‌ای ایران سخن گفته بود. ایران نیز روز گذشته به‌طور رسمی از تصمیم خود برای آغاز غنی‌سازی اورانیوم ۲۰ درصدی در تاسیسات زیرزمینی فردو خبر داد. شاید برخی در واشنگتن و منطقه که در جست‌و‌جوی بهانه برای تخریب پروسه مذاکرات احتمالی در دولت آینده آمریکا هستند، از موقعیت کنونی سوءاستفاده و گزینه‌های بدخواهانه خود را دوباره احیا و عملیاتی کنند. با این همه انجام تصمیمات شتاب‌زده و چرخش‌های ناگهانی در عرصه سیاست‌گذاری در پنتاگون و همین‌طور فضای پرابهام سیاسی در واشنگتن که مولود عدم‌پذیرش شکست در انتخابات از سوی دونالد ترامپ است، روزهای آینده را به روزهای بسیار پرریسک تبدیل می‌کند و تا ۲۰ ژانویه باید احتمال وقوع هر حادثه‌ای را انتظار داشت.

برت مک گورک، نماینده سابق رئیس‌جمهور آمریکا در ائتلاف علیه داعش به نیویورک‌تایمز می‌گوید: اینجا منطقه‌ای است که مانورها و اقدامات می‌تواند به اشتباه ادراک و فهمیده شود و همین مساله احتمال وقوع خطای محاسباتی را به‌شدت افزایش می‌دهد.

علاوه‌بر این، اکنون شمال غرب شهر ساحلی نیوم به کانون طراحی‌ها و برنامه‌ریزی‌های منطقه‌ای برای خنثی‌سازی هر نوع تلاش دیپلماتیک برای محدودسازی تنش میان تهران و واشنگتن در عصر بایدن مبدل شده است. پس حتی بی‌میلی تهران و واشنگتن برای مواجهه مستقیم می‌تواند با یک خرابکاری منطقه‌ای به آتش اشتیاق برای نبرد تبدیل شود.