مثال یکی از این موارد، خبر گم شدن ۷۰۰ میلیارد تومان پول فرهنگیان در صندوق ذخیره فرهنگیان بود. موسسه‌ای که پیش از این در آن تخلف‌هایی رخ داده و در دستگاه قضایی تحت پیگرد است. با این وجود به نظر می‌رسد عده‌ای تصور می‌کنند این عنوان حقوقی و برند این موسسه است که تخلف کرده و نه برخی مدیران آن! چه، با تغییر مدیریت و برخی روندها در آن همچون تشکیل کمیته‌های سرمایه‌گذاری و ریسک و رویکرد ورود به بورس برخی شرکت‌های بزرگ آن همچون بیمه معلم و بازرسی‌های مستمر و متعدد در آن و از طرفی شاخص‌های عملکردی آن که نشان از سودآوری قابل قبول آن دارد، باعث شده تا به تعبیر سرپرست آموزش و پرورش، این صندوق به آرامش و ثبات برسد. با این حال برخی افراد و رسانه‌ها به گونه‌ای با این موسسه برخورد می‌کنند که گویی هیچ تغییری در آن رخ نداده و باید این هلدینگ بزرگ اقتصادی را به نام مبارزه با فساد همچنان با اخبار فیک و حساب نشده، مورد ضرب قرار داد تا از کارآیی و اثربخشی بیفتد.

اما ماجرای گم شدن ۷۰۰ میلیارد تومان چه بود؟ طبق گزارشی که اخیرا باشگاه خبرنگاران جوان منتشر کرد، در برنامه پنجم توسعه باید سهمی از سوی دولت به صندوق داده می‌شد که این موضوع در برنامه‌های دوم تا چهارم توسعه‌های کشور اشاره شده بود اما در برنامه پنجم از این موضوع غفلت شد. در نتیجه این مسوولیت که دولت باید معادل سهم فرهنگیان مبلغی به صندوق بدهد مغفول ماند. به‌دنبال این ماجرا از سال ۹۳ وصول بدهی دولت مورد توجه قرار گرفت و از طریق مراجع قضایی به جریان افتاد تا اینکه در سال ۹۷ رای بدوی از دیوان عدالت اداری گرفته شد و به موجب آن مقرر شد ۶۳۴ میلیارد تومان از سوی دولت به صندوق پرداخت شود.

طبق گزارش باشگاه خبرنگاران جوان و اظهارات مدیران این موسسه، مجموع مطالبه این صندوق از دولت بابت برنامه پنجم توسعه، حدود ۸۱۷ میلیارد تومان بوده که ۱۸۳ میلیارد آن گرفته شده و بابت ۶۳۴ میلیارد دیگر آن رای بدوی از دیوان گرفته شده است. اما از آنجا که تاکنون این مطالبه قطعی نبوده، در صورت‌های مالی موسسه نیامده اما افشا شده است تا مدیران موسسه پیگیر آن باشند. کاری که عملا انجام شده و جزو دستاوردهای مهم مدیریت فعلی این موسسه محسوب می‌شود. اما این کاری که عملا به انجام رسیده و در آستانه قطعی شدن حکم است و طبیعتا کسانی که دغدغه حقوق فرهنگیان را دارند باید با حمایت از این رای و پیگیری قطعی شدن آن، کمک کنند تا این مبلغ قابل توجه به اعضای فرهنگی صندوق برسد، با تشکیک در اصل آن و انتشار شایعه گم شدن پولی که عملا وجود نداشته و با تلاش مدیران موسسه در آستانه زنده شدن است، باعث تضعیف این پیگیری شده و می‌شوند.

حال تصور کنید که فردا روزی واقعا تخلفی در این موسسه صورت بگیرد. آیا با گسترش این گونه شایعاتی که پس از مدتی کذب آن معلوم می‌شود، به راحتی می‌توان صدق آنها را به جامعه ثابت کرد؟ آیا برای مدیرانی که می‌بینند اگر کار مثبتی کنند اتهام می‌خورند و اگر نکنند هم اتهام می‌خورند، انگیزه تلاش مثبت آنها کم نمی‌شود؟ آیا فسادزدایی با ناآگاهی نسبت به حوزه‌ای که در آن ورود می‌کنیم ممکن است؟ حال از انگیزه‌های احتمالا مغرضانه و جناحی می‌گذریم که خود یکی دیگر از عوامل اصلی خلل در روند مبارزه با فساد است.

فساد، ابعاد گوناگونی دارد. یکی از آنها فساد مالی است. در کنار این فسادها، دروغ هم فساد است. ناآگاهانه به مسائل مهم ورود کردن و مغشوش کردن ذهن جامعه هم فساد است، سره را از ناسره گم کردن فساد است و نهایتا اینکه به تعبیر مشهور، با دستمال کثیف نمی‌توان شیشه را پاک کرد.