به عبارت دیگر، تصمیمات باید به‌گونه‌ای اتخاذ شوند تا علاوه بر پایداری اقتصادی، پایداری اجتماعی را نیز از طریق رعایت عدالت بین نسلی فراهم آورند.  علاوه بر چالش تخصیص منابع که به آن اشاره شد، آن دسته از صندوق‌های بازنشستگی که مبتنی بر مزایای معین هستند،‌ به‌طور مشخص با دو چالش اساسی دیگر مواجهند. اولین مساله، افزایش امید به زندگی افراد است. اگرچه این امر بیانگر بهبود وضعیت اقتصادی-اجتماعی یک کشور بوده و مطلوب ارزیابی می‌شود،‌ اما به سبب آنکه بازنشستگان نیز عمر طولانی تری خواهند داشت، موجب می‌شود که مزایای پرداختی صندوق‌های بازنشستگی به مستمری بگیران افزایش یابد. در ادبیات صندوق‌های بازنشستگی، این موضوع به‌عنوان ریسک طول عمر شناخته می‌شود. دومین چالشی که صندوق‌های بازنشستگی با آن مواجه هستند، بحران‌های اقتصادی و تاثیرات آنها بر اشتغال، نرخ بازده سرمایه‌گذاری‌ها و... است که تاثیرات عمیق و مستقیمی بر درآمدهای صندوق (از طریق کاهش کسورات دریافتی از شاغلان به دلیل کاهش اشتغال و کاهش درآمدهای سرمایه‌گذاری) می‌گذارد.  با مدنظر قراردادن چالش‌های فرا روی صندوق‌های بازنشستگی که به برخی از مهم‌ترین آنها اشاره شد، باید با اتخاذ مجموعه‌ای از تغییرات و اصلاحات، پایداری صندوق‌های بازنشستگی تضمین شود. پایداری را می‌توان تامین نیازهای زمان حاضر بدون قربانی کردن نیازهای نسل‌های بعد تعریف کرد. در صندوق‌های بازنشستگی، پایداری را می‌توان به توانایی ایفای تعهدات در افق زمانی بلندمدت تعبیر کرد. به منظور تضمین پایداری، به‌طور سنتی راه حل‌های مدنظر صندوق‌های بازنشستگی مبتنی بر اصلاحات پارامتریک است. افزایش سن بازنشستگی، تغییر نرخ حق بیمه (کسورات)، تغییر فرمول محاسبه مزایای بازنشستگی، تغییر سابقه کاری جهت برخورداری از مزایای بازنشستگی، تغییر شرایط بازنشستگی پیش از موعد، محدود کردن نرخ افزایش مبلغ مزایای بازنشستگی و نظایر آنها، از جمله روش‌های مورد استفاده در مباحث مربوط به اصلاحات پارامتریک است. تاثیرات این تغییرات بر پایداری صندوق بازنشستگی به شرح زیر خواهد بود:

- افزایش سن بازنشستگی و تغییر سابقه کاری جهت برخورداری از مزایای بازنشستگی: افزایش تعداد سال‌های دریافت حق بیمه (کسورات) از شاغلان، متعاقب آن افزایش درآمدها از یک طرف و به تاخیر افتادن پرداخت مزایای بازنشستگی از طرف دیگر؛

-  تغییر نرخ حق بیمه (کسورات): افزایش درآمدهای صندوق بازنشستگی؛

-  تغییر فرمول محاسبه مزایای بازنشستگی: سبب کاهش مزایای بازنشستگی پرداختی خواهد شد. به‌عنوان مثال تغییر میانگین حقوق دو سال آخر شاغلان به میانگین پنج سال آخر، موجب خواهد شد مبلغ مستمری بازنشستگی کاهش یابد؛

- تغییر شرایط بازنشستگی پیش از موعد: با سخت‌تر کردن شرایط بازنشستگی پیش از موعد، متوسط سن بازنشستگی افزایش خواهد یافت که به نوبه خود بر افزایش درآمدها و به تاخیر انداختن پرداخت مزایای بازنشستگی منجر خواهد شد. زمانی تصور می‌شد که اصلاحات پارامتریک، کمک شایانی به پایداری صندوق‌های بازنشستگی خواهد کرد. با این حال به نظر می‌رسد تاثیر این اصلاحات بر وضعیت صندوق‌های بازنشستگی، متاثر از عوامل متعدد دیگری نظیر ترکیب جمعیتی، مناسبات و قوانین حاکم برصندوق بازنشستگی و... بوده و اعمال این اصلاحات، لزوما تاثیر شگرفی بر بهبود وضعیت صندوق نخواهد داشت.  این امر سبب شده که توجهات به سمت ایجاد تغییرات ساختاری در صندوق‌های بازنشستگی معطوف شود. برخی کشورها بر آن شده‌اند که با فعال‌تر کردن لایه‌های بعدی سیستم بازنشستگی، نظیر افزایش صندوق‌های بازنشستگی شغلی به‌عنوان لایه دوم و افزایش مشارکت بخش خصوصی و تشویق افراد به خرید مستمری‌های بازنشستگی از شرکت‌های بیمه خصوصی به‌عنوان لایه سوم،‌ به تقویت صندوق‌های بازنشستگی کمک کنند. برخی دیگر نیز سیستم صندوق‌های بازنشستگی را از مزایای معین به حق بیمه (کسورات) معین سوق داده‌اند. دراین خصوص،‌ طرح‌های نوینی، نظیر حق بیمه معین صوری  نیز ابداع شده‌اند.  با توجه به توضیحات فوق، سوالی اساسی که باید پاسخ داده شود آن است که کدام روش بهترین گزینه برای انجام اصلاح وضعیت صندوق‌های بازنشستگی است؟ آیا پاسخ در اصلاحات پارامتریک نهفته است یا باید راه حل را در انجام اصلاحات ساختاری جست‌وجو کرد؟ آیا می‌توان راه حلی ترکیبی پیشنهاد و ارائه کرد؟ به نظر می‌رسد پاسخ به سوالات فوق مستلزم تشکیل و ایجاد نهاد و هیاتی عالی و مستقل توسط دولت برای بررسی و مطالعه تمامی راه حل‌های متصور،‌ اعم از اصلاحات پارامتریک یا ساختاری،‌ با استفاده از تجربیات سایر کشورها و ارائه راهکار است.  در این زمینه می‌توان به تجربه بل‍ژیک اشاره کرد. در سال ۲۰۱۳ میلادی، دولت بلژیک نهادی را به نام «کمیسیون اصلاح بازنشستگی ۲۰۴۰-۲۰۲۰» تاسیس کرد. این کمیسیون شامل ۱۲ عضو متخصص با پیش زمینه‌های فکری و ایدئولوژیک متفاوت (شامل حقوقدانان، اقتصاددانان، جامعه شناسان و آکچوئری ها) است. هدف اصلی این کمیسیون، اندیشه درخصوص طراحی جامع سیستم بازنشستگی و بررسی آزادانه و مستقل درخصوص اصلاحات معینی که می‌تواند پایداری اقتصادی و اجتماعی کوتاه‌مدت و بلندمدت را تضمین می‌کند، است. بررسی‌های به عمل آمده توسط این کمیسیون حاکی از آن بود که درخصوص بل‍ژیک،‌ پیش از سال ۲۰۱۳ باید اصلاحاتی ورای اصلاحات پارامتریک در سیستم بازنشستگی صورت می‌گرفت. نهایتا کمیسیون یاد شده، سیستم بازنشستگی مبتنی بر امتیاز را برای بلژیک پیشنهاد کرد.  با عنایت به مطالب فوق، به نظر می‌رسد لازم است در ایران نیز هیاتی برای صندوق‌های بازنشستگی، به‌عنوان مرجع عالی تصمیم‌گیری، تشکیل شود. وظیفه و کارکرد این هیات در قدم اول، مشابه تجربه بلژیک خواهد بود. با این حال توصیه آن است که کارکرد این نهاد در ایران منحصر به رویه مورد عمل در بلژیک نشود. این هیات پس از ارائه پیشنهاد نحوه انجام اصلاحات، در قدم‌های بعدی می‌تواند به‌عنوان مرجعی جهت هرچه نظام مند کردن نحوه فعالیت صندوق‌های بازنشستگی (اعم از دولتی، شغلی یا خصوصی)، نظارت بر فعالیت صندوق‌های بازنشستگی، تعیین چارچوب‌های انجام محاسبات آکچوئرال (اعم از تعیین مفروضات محاسبات و...)، تهیه و پیشنهاد آیین‌نامه‌های پشتیبان (آیین‌نامه‌هایی نظیر نحوه سرمایه‌گذاری صندوق‌های بازنشستگی؛ نظارت بر فعالیت صندوق‌های بازنشستگی؛ نحوه احراز صلاحیت حرفه‌ای کارکنان کلیدی صندوق‌های بازنشستگی و...) فعالیت کند.