هدف دیگر مولدسازی دارایی‌های دولت ایجاد جریان نقدی از دارایی‌های دولت در راستای کمک به مخارج دولت است که به‌عنوان یک مساله پذیرفته‌شده در سطح جهان معمول است؛ هرچند در بسیاری از کشورها از دارایی‌های دولت به نحو احسن استفاده نمی‌شود. بخشی از کشورهای پیشرفته با ایجاد صندوق‌های ثروت ملی یا مدیریت‌های مناسب جهت بهینه‌سازی دارایی‌های دولت در جهت حفظ ارزش و افزایش ارزش دارایی‌ها و در جهت ایجاد جریان نقدی نقش قابل‌توجهی ایفا کرده‌اند.

جریان نقدی درآمدزایی و مولدسازی با روش‌های مختلفی دنبال می‌شود. اولین و ساده‌ترین روش؛ فروش دارایی‌ها و خرج کردن پول آن است که در این حالت دارایی از دست دولت خارج می‌شود؛ بنابراین درآمد پایداری برای دولت ایجاد نشده و بودجه دارایی فروخته‌شده صرف هزینه جاری می‌شود؛ البته روش‌های متنوع دیگری هم مانند انتشار اوراق بهادار برپایه دارایی یا اجاره اموال و دارایی‌ها بدون انتقال دارایی وجود دارد که منجر به ایجاد جریان درآمدساز باثباتی برای دولت می‌شود.

مشارکت با بخش‌خصوصی هم یکی از این روش‌ها تلقی می‌شود؛ مثلا زمین دولت با سرمایه‌گذاری بخش‌خصوصی ساخته و از آن بهره‌برداری به عمل می‌آید ضمن اینکه دارایی دولت از محل ساخت آن دارایی؛ ارزشمندتر می‌شود و دولت می‌تواند بدون انتقال مالکیت به بخش‌خصوصی از آن درآمدزایی داشته باشد. سوددهی به سهامدارانی که در سازوکار صندوق‌هایی که املاک را در اختیار می‌گیرند و با مدیریت خود از آن درآمدزایی می‌کنند و از این محل به سهامداران خود سود می‌دهند نیز ابزاری است که دولت‌ها می‌توانند از طریق آن اقدام به مولدسازی کنند؛ در این ابزار عمدتا مالکیت منتقل نمی‌شود اما درآمد پایدار است اما درفروش مالکیت منتقل می‌شود و درآمد ناپایدار است.

اینکه دولت مقدار قابل‌توجهی دارایی داشته باشد و از دارایی خود استفاده بهینه‌ای در جهت خدمات‌رسانی بهتر به مردم و ایجاد درآمد پایدار نداشته باشد به‌هیچ‌وجه قابل‌قبول نیست. دولت ایران و بسیاری از نهادهای عمومی غیردولتی اموال و دارایی‌های قابل‌توجهی اعم از زمین، ملک، مسکن و تجهیزات ماشین‌آلاتی دارند که عموما مورداستفاده قرار نمی‌گیرد؛ و در بسیاری از موارد دولت‌ها از وجود آنها اطلاعی ندارند؛ دولت نمی‌داند دستگاه‌هایش چه دارایی‌هایی دارند؛ درحالی‌که دستگاه‌ها می‌دانند اما دنبال دریافت سند برای دارایی خود نیستند؛ بنابراین دولت دارایی بلااستفاده زیادی دارد که اصلا خبر خوبی نیست.

یکی از محورهای اصلاح ساختاری به این موضوع ناظر بوده تا دولت دارایی‌های خود را مدیریت صحیح کند و از این مدیریت صحیح بتواند درآمدزایی داشته باشد؛ منتها اتفاقی که در بودجه امسال افتاده تمرکز دولت بر فروش اموال و دارایی‌هاست؛ به‌نظر می‌رسد دولت توجهی به سایر روش‌های مولدسازی و اهداف مولدسازی ندارد و تنها به‌دنبال فروش دارایی‌ها و لحاظ کردن آن در بودجه است که براساس این رویکرد احتمالا بخش قابل‌توجهی از هزینه‌های فروش اموال دولت خرج هزینه جاری دولت می‌شود، بنابراین می‌توان گفت مولدسازی در راستای اصلاح ساختار بودجه صورت نگرفته؛ هرچند به‌صورت صددرصدی نمی‌توان گفت که فروش دارایی‌ها به‌طور مطلق بد است؛ احتمالا دولت بخشی از دارایی‌هایش را به‌دلیل عدم مدیریت بفروشد اما تقویت و مدیریت بخش دیگر در جهت برخورداری از درآمد پایدار بسیار ضروری و الزامی است.

پیشنهادها

۱- ایجاد یک مرجع صاحب اختیار متمرکز برای سیاست‌گذاری و تعیین قواعد تصمیم‌گیری

۲- ایجاد سیستم مدیریت متمرکز عملیات خرید، واگذاری، تغییر بهره‌بردار، حسابداری اموال و دارایی‌ها، ارزش‌گذاری اموال

۳- طراحی ساختار انگیزشی: مهم‌ترین نکته این است که باید ساختار انگیزشی مناسبی برای تصمیم‌گیران بخش‌های دولتی ایجاد شود. در غیر این‌صورت با قانون، بخشنامه و سامانه و از این قبیل، نمی‌توان به نتیجه مطلوبی رسید. این انگیزه‌ها می‌توانند به‌صورت تشویقی یا تنبیهی باشند. به‌طور مثال در کشورهای انگلیس و نیوزیلند برای سرمایه‌ها و دارایی‌های دولتی، هزینه سرمایه درنظر گرفته و اعمال می‌شود که باعث می‌شود مالکان دارایی‌ها با هزینه نگهداری اموال مواجه شوند و بنابراین انگیزه داشته باشند که از دارایی‌های خود بهتر استفاده کنند.

۴- دسترسی عمومی به سامانه سادا: درحال حاضر دسترسی به سامانه جامع اموال دستگاه‌های اجرایی (سادا) حالت محرمانه دارد. پیشنهاد می‌شود دسترسی به این سامانه برای عموم مردم میسر شود.

آن‌گونه که در گزارش مراجع بین‌المللی از جمله صندوق بین‌المللی پول اشاره شده است، یکی از فواید و مزایای اطلاع از میزان اموال و دارایی‌های عمومی این است که وقتی عموم مردم از حجم دارایی‌ها آگاه شوند، فشار افکار عمومی و رسانه‌ها برای استفاده از این دارایی‌ها، بخش دولتی را ناگزیر به مولدسازی آنها می‌کند. همچنین می‌توان از ایده‌های مردمی و بخش غیردولتی استفاده کرد.

۵- ارزش‌گذاری و فرآیند مشارکت: بدیهی است که مولدسازی دارایی‌ها باید با استفاده از مشارکت بخش‌خصوصی صورت گیرد و استفاده از مدل‌های مشارکت عمومی-خصوصی در این خصوص می‌تواند راهگشا باشد. البته برای این منظور الزاماتی مورد نیاز است؛ از جمله اینکه باید بتوان فرآیند مشارکت را طراحی و برای مولدسازی ارزش‌گذاری کرد. در این خصوص از الگوهای ارزندگی می‌توان بهره برد که ضمن حفظ و افزایش ارزش دارایی‌های عمومی، برای مشارکت بخش‌خصوصی نیز جذابیت ایجاد کند.

۶- شروع از جزء به کل: از آنجا که تجربه مولدسازی تجربه جدیدی در کشور است، بنابراین ابعاد پیچیده و ناشناخته‌ای دارد. دولت به جای اینکه منتظر تدوین قوانین و تکمیل سامانه‌ها و احصای تمام دارایی‌ها باشد، می‌تواند کار را به‌صورت پایلوت شروع کند. از این رو پیشنهاد می‌شود شروع کار ابتدا به‌صورت موردی یا پروژه‌ای باشد و پس از اجرا و ارزیابی از پروژه‌های انجام‌شده، به سایر موارد نیز تعمیم یابد. باید به‌خاطر داشت که طولانی‌ترین سفرها هم با اولین قدم‌ها آغاز می‌شود.

۷- توجه به توسعه پایدار: هرگونه مولدسازی دارایی‌های عمومی باید با تمرکز بر توسعه پایدار باشد. به‌عنوان یک مثال بسیار بد از مولدسازی دارایی‌ها می‌توان به تجربه اخیر شیلات اشاره کرد. طی سال‌های گذشته، بخش شیلات احتمالا با این دید که باید از دریاهای جنوب به‌عنوان یک دارایی عمومی درآمد کسب کرد، امتیازاتی را به شرکت‌های ایرانی و چینی برای ماهیگیری به سبک ترال (کف‌روبی) واگذار کرد. این اقدام کوته‌بینانه هرچند درآمدهایی را برای بخش عمومی ایجاد می‌کرد، اما به قیمت نابودی ذخایر آبزیان دریاهای جنوب تمام شد. مولدسازی دارایی‌ها، باید با یک نگاه بلندمدت و با آینده‌نگری و در یک کلام با توسعه پایدار همراه باشد.