در حالی دولت مشغول دفاع از عملکرد خود است که به نظر می‌‌‌رسد یکی از اصول ساده و اولیه علم اقتصاد، در تصمیمات کاروان عظیم و شلوغ تصمیم‌‌‌سازان و تصمیم‌گیرندگان دولت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از اولین آموزه‌‌‌های علم اقتصاد، تعریف دو مفهوم ساده کالای جانشین و کالای مکمل است. کالای جانشین، کالایی است که می‌تواند جایگزین مصرف کالای دیگر شود. یعنی اگر قیمت یک کالا بالاتر رود، مصرف کالای دیگر (جانشین) افزایش خواهد یافت. به بیان ساده‌‌‌تر با افزایش قیمت نان‌‌‌های صنعتی و محصولاتی مانند ماکارونی، مصرف نان سنتی یا محصولات مشابه افزایش خواهد یافت. بنابراین واحدهای نان صنعتی که اتفاقا با حمایت دولت طی سال‌های گذشته ایجاد شده بودند تا با کاهش میزان ضایعات نان، کمکی در راستای بهبود مدیریت منابع کشور انجام دهند، ناچار به ورشکستگی خواهند شد و در عوض تقاضا برای نان‌‌‌های سنتی افزایش یافته و در نهایت میزان مصرف آرد یارانه‌‌‌ای در کشور (با فرض ثبات تصمیم‌گیری و اعتماد به سخنان دولت) تغییر محسوسی نخواهد داشت و حجم یارانه پرداختی اگر بیشتر نشود، کمتر نخواهد بود.

با این اتفاق محتمل، بخش عظیمی از سرمایه‌گذاری‌‌‌های صورت‌گرفته در واحدهای صنعتی مصرف‌کننده آرد، ناشی از سیاست‌‌‌های فاقد کارشناسی صحیح، به سمت نابودی حرکت خواهند کرد. با استناد به این اصل ساده و پایه‌‌‌ای، دستاورد اقتصادی دولت از این تصمیم، با علامت سوال بزرگی روبه‌رو بوده و عملا فقط بار روانی سنگینی به کل افراد جامعه وارد شده است.  دومین نکته قابل‌توجه در رابطه با رانت ایجادشده برای دریافت‌کنندگان آرد یارانه‌‌‌ای است که تا حدود ۱۶ برابر در قیمت ارزیابی شده است. علاوه بر اینکه هیچ‌گونه مزیت قاچاق در کشور از بین نرفته است، سیستم کنترل داخلی این موضوع نیاز به ‌سازوکار سنگین نظارتی، بزرگ شدن بیشتر بدنه و دخالت بیشتر دولت در اقتصاد را شامل خواهد شد. حال سوال مطرح در این زمینه شاید افزایش پله‌‌‌ای و گام‌به‌گام قیمت آرد به صورت یکسان بود که علاوه‌بر زنده نگاه داشتن واحدهای صنعتی و محصولات مشابه، امکان ‌پذیرش بهتری برای افراد جامعه را به همراه داشت و موجبات ایجاد رانت داخلی علاوه‌بر رانت خارجی (قاچاق) را فراهم نمی‌‌‌کرد. 

سومین مورد و نکته شگفت‌انگیز و قابل‌توجه در سیاستگذاری جدید دولت، شکل‌‌‌گیری نوعی چرخه اقتصادی عجیب و معیوب در کشور خواهد بود. این چرخه قبلا در سکه‌‌‌های فلزی رایج کشور اتفاق افتاده است. زمانی که ارزش ذاتی ناشی از فلز سکه، از ارزش رسمی آن در سیستم بانکی بیشتر شد، افراد اقدام به جمع‌‌‌آوری و ذوب حجم بالایی از سکه‌‌‌های رایج در کوره‌‌‌ها نمودند. در‌حال‌حاضر، وضعیت تصمیم دولت به نحوی است که با توجه به تورم در همه محصولات غذایی و نهاده‌‌‌های دامی به‌جز نان سنتی، استفاده نان به صورت ضایعات، به‌صرفه‌‌‌تر از بسیاری از منابع غذایی دامی خواهد بود. چون عملا با سیاست اعمال‌شده برای عده‌‌‌ای از شهروندان عزیز کشور (حتی در صورت کنترل هوشمند مبتنی بر هوش مصنوعی)، عرضه نان به صورت ضایعات و فروش آن صرفه اقتصادی خواهد داشت. در پایان یادآور می‌‌‌شوم که اقتصاد علمی بسیار متفاوت از سایر علوم است که علاوه بر دانش، نیاز به تجربه فراوان در تصمیم‌گیری دارد.