با وجود تعاریف زیاد درباره بهره‌وری، برای اجرایی کردن آن باید تعریف هماهنگ و سازگاری با شرایط و نیازهای معین سازمان به کار برد و از طریق مشارکت کلیه کارکنان قدم‌های موثری در این راه برداشت. استمرار یک سیستم بهره‌وری، مستلزم اقداماتی نظیر تسهیم منافع، اصلاح ساختار سازمانی، توسعه منابع انسانی و... است. راهکارهای افزایش بهره‌وری مستلزم شناخت کافی وضعیت موجود و فرهنگ کاری شرکت‌ است. باتوجه به تفاوت‌های مهم در فرهنگ کاری شرکت‌ها و وضعیت موجود آنها می‌توان گفت راهکارهای افزایش بهره‌وری نیز در آنها متفاوت خواهد بود. ازجمله راهکارهای افزایش بهره‌وری می‌توان به کاهش ضایعات، ایجاد تعهد در کارکنان، توجه به منابع انسانی و استفاده بهینه از استعدادها، ایجاد انگیزه در کارکنان، توجه به تغییرات کلان اقتصادی  و استراتژیک و... اشاره کرد. درجه تاثیر هر یک از این راهکارها در افزایش بهره‌وری به وضعیت موجود شرکت در آن زمینه و ضرورت پرداختن به هریک از این موارد بستگی دارد، کـه باید به شکل ماهرانه‌ای شناسایی و اولویت‌بندی شده و برآن اساس اقدام شود. به عنوان مثال، در سازمانی ممکن است کاهش ضایعات در اولویت اول قرار گیرد و در سازمانی دیگر توجه به کارکنان و ایجاد انگیزه در اولویت اول باشد. عدم شناخت کافی از وضعیت موجود شرکت‌ها و بی‌توجهی به اولویت‌ها می‌تواند اثرات معکوسی در میزان بهره‌وری به وجود آورد. از این رو قبل از هرگونه اقدامی‌ در افزایش بهره‌وری روی شناخت کافی وضعیت موجود و اولویت‌بندی صحیح راهکارها تاکید می‌شود.

سرعت رشد صنایع به‌ویژه صنعت خودرو و توسعه آن در دهه‌های اخیر حاکی از آن است که کشورمان در حال گذر از یک اقتصاد نیمه صنعتی به یک اقتصاد صنعتی است. توجه به تولید و بهره‌ور بودن آن می‌تواند ضمن سرعت بخشیدن به رشد و توسعه صنعتی آن را در مسیری صحیح و اصولی هدایت کند. در نتیجه به آشنایی شرکت‌ها با مفاهیم بهره‌وری و راهکارهای افزایش آن تاکید می‌شود. بنابراین، می‌توان گفت درجه توسعه‌یافتگی صنایع به میزان قابل‌توجهی به بهره‌گیری مطلوب و بهینه از منابع و امکانات تولید بستگی دارد. از این رو بهره‌وری و افزایش مستمر آن در شرکت‌ها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. به این ترتیب مشخص می‌شود برای رشد و توسعه صنایع باید به بهره‌وری و افزایش مستمر آن در شرکت‌ها توجه و اهمیت بیشتری داده شود. بررسی شرکت‌ها نشان می‌دهد که توجه به بهره‌وری در شرکت‌های مختلف به شکل‌های متفاوتی صورت گرفته و می‌گیرد. البته با توجه به شرایط شرکت‌ها و سیاست‌های مدیریتی طبیعی است که به وسیله راه‌های مختلف و متناسب با وضعیت موجود باید اقدام کرد. به همین دلیل در این یادداشت سعی بر آن شده است تا ضمن اشاره به مفاهیم اصلی بهره‌وری، به رویکردها و راهکارهای مختلف افزایش بهره‌وری با توجه به منابع موجود پرداخته شود.

برای اندازه‌گیری درست بهره‌وری باید به نکات زیر توجه کرد:

- مدیران و کارکنان باید سیستم بهره‌وری را درک کرده و به آن اعتماد داشته باشند؛

- اندازه‌گیری بهره‌وری باید تمام منابع و فعالیت‌های کسب‌و‌کار را در بر بگیرد؛

 - نتایج اندازه‌گیری باید منبع سود را مشخص کند. (یعنی سود حاصله از منبع تورم قیمت‌هاست یا از بهره‌وری واقعی)؛

 - نتایج حاصل باید نشانه‌های روشنی برای تصمیمات مدیریت داشته باشد.

در هر موردی می‌توان براساس ورودی و خروجی آن سیستم، میزان بهره‌وری آن را اندازه‌گیری کرد. هدف از این اندازه‌گیری، مشخص کردن میزان استفاده از ورودی‌ها یا منابع موردنیاز در تولید کالا یا ارائه خدمات است که با مقایسه آن با شاخص‌های جهانی یا استاندارد، می‌توان استفاده از منابع را بهینه و موثر کرد که در واقع همان افزایش بهره‌وری است. به طور کلی نتایج بهره‌وری را می‌توان در سطح جزئی و کلی محاسبه کرد. در صورتی که نسبت ستاده را با یکی از عوامل تولید محاسبه کنیم، آن را بهره‌وری جزئی و اگر این نسبت را برای کل عوامل تولید محاسبه کنیم، آنگاه بهره‌وری کلی را مورد مطالعه قرار داده‌ایم. برای معنی دار بودن و تحلیل بهتر شاخص‌های بهره‌وری لازم است این شاخص‌ها براساس یک اطلاعات پایه برای همان ورودی و خروجی‌های موردنظر برای دوره‌های مشخص مانند ماهانه، فصلی یا سالانه محاسبه و مورد مقایسه قرار گیرند.

در کشورهای غربی برای افزایش بهره‌وری تلاش‌هایی صورت گرفته که صرفا به جنبه‌های فنی توجه کرده، با شناخت این اشکال، تمام تلاش خود را روی افزایش سطح رضایت کارکنان در محیط کاری استوار کردیم. به بیان دیگر، افزایش بهره‌وری تنها از جانب فنی کافی نخواهد بود؛ بنابراین مشکل افزایش بهره‌وری را باید در قالب یک نگرش فرهنگی مـــورد بررسی قرار داد؛ از این رو جنبش بهره‌وری در ژاپن با رعایت این ویژگی‌ها رشد یافت و با استفاده از تکنیک‌های انسان‌گرای مدیریتی مثل همکاری کارکنان با مدیریت، روحیه جمع‌گرایی، فعالیت گروه‌های کوچک کاری، فعالیت گروه‌های کنترل کیفی و سایر مشخصات ژاپنی به حد اعلای رشد خود رسید. بنابراین، فرهنگ بهره‌وری، یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای ژاپن پس از جنگ است.

۱۵ استراتژی برای افزایش بهره‌وری کارکنان در سازمان‌ها:

داشتن استراحت منظم جهت تمرکز بر فعالیت‌ها؛ ردیابی و محدودسازی مدت زمانی که برای انجام کار صرف  می‌شود؛ نه گفتن به جلسات طولانی و ایستاده برگزار کردن آنها؛ ترک کردن انجام چند کار به‌صورت همزمان؛ تجهیز کارکنان به ابزارهای مناسب؛ بهبود تناسب فرهنگی با استخدام نیروهای کارآمد؛ ارتقای مهارت‌های کارکنان با آموزش؛ تشویق به استقلال بخشی بدون مدیریت خرد؛ تمرکز بر آینده‌نگری با شفافیت ارتباطات؛ افزایش بهره‌وری به‌وسیله تشویق به خود مراقبتی؛ انجام بیشتر فعالیت‌های کاری با استفاده از دورکاری؛ اعطای دسترسی به کارکنان جهت استفاده از رسانه‌های اجتماعی؛ افزایش رضایت کارکنان با امتیازات و مزایای عالی؛ کسب بینش با اندازه‌گیری بهره‌وری کارکنان؛ انجام کیفیت بالای کارها با تقویت روحیه انگیزشی؛ در نتیجه با توجه به مستندات به‌دست آمده برای اقتصاد تحریم شده باید از شیوه‌های راهبردی نوین که ناشی از فرهنگ جامعه است به نحو مطلوب بهره گرفت تا بازدهی و اثر بخشی موثری را در سازمان‌ها شاهد باشیم.