چنانچه، به سیر تحول شرح وظایف و مسوولیت‌های مدیریت مالی نگاهی اجمالی داشته باشیم، می‌بینیم که تا پایان قرن هجدهم، وظایف و مسوولیت‌های مدیر مالی، همان وظایفی بود که مباشر یا پیشکار مالی برعهده داشت. در قرن نوزدهم میلادی، مدیر مالی، همان میرزا یا مستوفی بود که نقش دفتردار (حسابدار) و خزانه‌دار را برعهده داشت. از اوایل قرن بیستم میلادی، وظایف مدیر مالی توسعه یافت و توسط حسابدار، سررشته دار و تحصیل‌دار انجام می‌شد. حسابدار، کلیه درآمدها و هزینه‌ها یا همان دخل و خرج را ثبت می‌کند، سررشته‌دار، مسوولیت خرید و نظارت بر موجودی انبار تدارکات و اموال را بر عهده داشته و تحصیل‌دار نیز، مسوول وصول مطالبات بوده و در صورت، ممانعت بدهکار از پرداخت بدهی خود، تحصیل‌دار، برای وصول مطالبات، پیگیری اداری و قضایی را به عمل می‌آورد. از اواسط قرن بیستم میلادی، با گسترش فعالیت‌های اقتصادی و تجاری، وظایف مدیر مالی به صورت بنیادی و ساختاری تغییر کرد و علاوه بر نظارت بر وصول به موقع درآمدها و پرداخت درست هزینه‌ها و کنترل بر جریان نقدی پول، وظیفه تصمیم‌گیری در نحوه تامین منابع مالی شرکت، تخصیص اعتبار به طرح‌ها و پروژه‌ها، ارزیابی مالی ریسک و بازده سرمایه‌گذاری، شناسایی راه‌های به حداکثر رساندن سود شرکت و حداکثر ساختن ارزش سهام یا ثروت سهامداران را بر عهده دارد.

از اوایل قرن بیست و یکم میلادی، وظایف مدیران مالی، شامل: استانداردسازی (انضباط مالی)، پایدارسازی (ضربه‌گیر) و روان‌سازی (تسهیل‌کننده) است. وظیفه استانداردسازی، مدیر مالی را الزام به رعایت اصول و مفروضات و استانداردهای حسابداری می‌کند. در واقع، این استانداردهاست که موجب نظم و انضباط مالی، شفاف‌سازی اطلاعات، یکپارچه‌سازی فعالیت‌ها، سازماندهی منطقی و هدفمندی برنامه‌ها می‌شود. وظیفه پایدارسازی، مدیر مالی را مجاب می‌سازد تا از پرداخت‌های غیرضروری و غیرقانونی جلوگیری به عمل آورد و خارج از اساسنامه، اهداف و برنامه‌ها عمل نکند و از پرداخت‌های بدون هدف و برنامه، ممانعت به عمل آورد. وظیفه روان‌سازی، مدیر مالی را متعهد می‌سازد تا فرآیندها را ساده و تسهیل کند، سطح همکاری بین افراد و واحدها را بیشتر سازد، مسوولیت خود را به زیردستان تفویض کند، وصول مطالبات را سرعت ببخشد، بدهی‌ها و تعهدات شرکت را به موقع پرداخت کند و بدهی خوب (بدهی خوشایند) مانند وام با نرخ بهره پایین و سررسید بلندمدت را جایگزین بدهی بد (بدهی ناخوشایند) مانند وام با نرخ بهره بالا و سررسید کوتاه‌مدت کند. تلفیق وظایف استانداردسازی و پایدارسازی، مسوولیت قانونی مدیر مالی را شکل می‌دهد و این مسوولیت‌های قانونی، اعم از اینکه، مدیر مالی در شرکت‌های خصوصی کار کند یا در شرکت‌های دولتی، وی را ملزم می‌کند تا صورت‌های مالی مانند ترازنامه، صورت سود و زیان (جامع)، صورت دریافت و پرداخت و صورت جریان وجوه نقد را تهیه کند و گزارش‌های دوره‌ای را به هیات‌مدیره و حسابرس و بازرس قانونی ارائه دهد. مسوولیت قانونی مدیر مالی در شرکت‌های خصوصی، رعایت مفاد اساسنامه، مصوبات هیات‌مدیره، اصول و استانداردهای حسابداری و توجه به قوانینی مانند قانون کار، تجارت، مالیات و تامین اجتماعی است و مسوولیت قانونی مدیر مالی در شرکت‌های دولتی، علاوه‌ بر رعایت الزامات قانونی بخش‌خصوصی، مستلزم رعایت قوانینی مانند قانون مالی و محاسباتی، استخدامی، مناقصات، برنامه پنج‌ساله توسعه، قانون بودجه و ضوابط اجرایی آن، بخشنامه‌ها و آیین‌نامه‌های اجرایی دولت است. تلفیق وظایف استانداردسازی و روان‌سازی، مسوولیت‌ حرفه‌ای مدیر مالی را شکل می‌دهد. مسوولیت حرفه‌ای مدیر مالی را هدایت می‌کند تا با بهره‌گیری از سیستم هزینه‌یابی و استفاده از تکنیک‌ها و روش‌های مهندسی مالی، نسبت به تامین منابع مالی و کاهش هزینه‌ها و حداقل نمودن ریسک سرمایه‌گذاری، بهترین تصمیم‌ را اتخاذ کند تا سود با کیفیت داشته باشد. تلفیق وظایف پایدارسازی و روان‌سازی موجب می‌شود تا مسوولیت اجتماعی مدیر مالی شکل بگیرد. مسوولیت اجتماعی مدیر مالی، تعهد اخلاقی را به‌وجود می‌آورد تا در تخصیص اعتبار بین ذی‌نفعان، توزیع سود بین سهامداران و انتخاب معاملات و مبادلات تجاری، رفتاری عادلانه و منصفانه داشته باشد. بنابراین، مدیر مالی موفق کسی است که با دانش، تخصص و مهارت خود به وظایف سه گانه، استانداردسازی (انضباطی)، پایدارسازی (ضربه‌گیر) و روان‌سازی (تسهیل‌کنندگی) پایبند باشد و این سه وظیفه را به درستی انجام دهد و در برابر مسوولیت‌های قانونی، حرفه ای و اجتماعی، همواره خود را مسوول و متعهد بداند.