هدف اصلی این روش تشویق افراد به سرمایه‌گذاری غیرمستقیم است. یعنی بخش عمده‌ای از سهام، به صندوق‌های سرمایه‌گذاری فعال در بازار واگذار شده و افراد با سرمایه‌گذاری در این صندوق‌ها می‌توانند در بازدهی این عرضه‌های اولیه سهیم شوند. به‌عبارت دیگر این مدل ثبت سفارش در دو مرحله انجام می‌شود  به ‌این ‌ترتیب که در مرحله اول بخشی از سهام یعنی ۷۰ تا ۱۰۰درصد آن برای عرضه اولیه، به سرمایه‌گذاران واجد شرایط یعنی صندوق‌های سرمایه‌گذاری از قبیل  ETFها و صندوق‌های صدور و ابطال‌ یا همان Mutual Funds اختصاص داده می‌شود. در این مرحله، صندوق‌ها بر اساس سهمیه اعلامی توسط بورس در فرآیند کشف قیمت حضور می‌یابند؛ سپس قیمت کشف‌ شده به‌عنوان مبنای عرضه سهام به عموم سرمایه‌گذاران اعلام می‌شود.

تشویق افراد به انجام سرمایه‌گذاری غیرمستقیم پس از اتفاقات سال ۹۸ و ۹۹ امری مطلوب است، اما باید توجه داشت که مدیران صندوق‌های سرمایه‌گذاری اقدام به خرید و فروش سهام برای صندوق‌ها می‌کنند و عمدتا وظیفه اصلی آنها کنترل ریسک و به دست آوردن بازده معقول نسبت به سایر رقبا، شاخص و بازار‌های موازی است. در روش جدید عرضه اولیه، بازدهی صندوق‌های سرمایه‌گذاری به صورت کاذب و بیش از عملکرد واقعی مدیران این صندوق‌ها نمایش داده می‌شود، چرا که وزن عرضه‌های اولیه در پرتفوی آنها زیاد است. شاید بهتر بود از روش دیگری برای تشویق مردم به سرمایه‌گذاری غیرمستقیم استفاده می‌شد، زیرا بخش زیادی از بازدهی در صندوق‌ها از این به بعد به بازدهی مربوط به عرضه‌های اولیه تعلق می‌گیرد و عملا صندوق‌های سرمایه‌گذاری به ‌واسطه رانتی که در اختیارشان قرارگرفته شده بازدهی‌های بیشتری را به ارمغان می‌آورند. اصولا توزیع رانت در بازارهای مختلف امری نامطلوب بوده و گاهی شاهد بروز مشکلات ناشی از آن در صنایع مختلف مثل سیمان، فولاد، بانک‌ها و... و همچنین در بازارهایی مثل بازار ارز هستیم. برهم ریختن سازوکار اصلی بازار و توزیع رانت در بازار سرمایه هم می‌تواند تعادل و کارآیی بازار را تحت تاثیر قرار دهد. سرمایه‌گذاران بسیاری در بازار سرمایه ایران اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند و هرچه افراد موجود در این بازار ازنظر اطلاعات و دسترسی‌ها شبیه به هم باشند و کسی رانت بیشتری نداشته باشد بازار به کارآیی نزدیک‌تر می‌شود. در صندوق‌های سرمایه‌گذاری شاهد مزایای زیادی هستیم که این مزایا عمدتا ناشی از موجودیت صندوق‌ها است و ذات صندوق‌ها بر این اساس است. به‌ طور مثال شاهد کارمزدهای کمتری در معاملات صندوق‌ها هستیم و برخی مواقع صندوق‌های سرمایه‌گذاری با هزینه کمتری اطلاعات را به دست می‌آورند. شاید بهتر بود با فرهنگ‌سازی بیشتر و برنامه‌ریزی‌ شده با معرفی درست صندوق‌های سرمایه‌گذاری به سرمایه‌گذاران، فرهنگ سرمایه‌گذاری غیرمستقیم را رواج می‌دادیم تا اینکه با ایجاد رانت برای افرادی خاص بخواهیم مردم را به سمت صندوق‌های سرمایه‌گذاری هدایت کنیم. البته که سرمایه‌گذاری به‌صورت غیرمستقیم فقط محدود به سرمایه‌گذاری در صندوق‌های سرمایه‌گذاری نیست و سبدهای اختصاصی که توسط شرکت‌های دارای مجوز از سازمان بورس مدیریت می‌شوند هم سرمایه‌گذاری غیرمستقیم است. برای این روش هم باید تدابیر لازم و روش‌های لازم موردتوجه قرار گیرد و سعی در ترویج این روش سرمایه‌گذاری هم خالی از فایده نیست، بنابراین باید از روش‌هایی برای فرهنگ‌سازی استفاده کنیم که بازار را بیش از این تحت تاثیر قرار ندهد. بازار بورس در حال حاضر بسیار شکننده شده و هر کار اشتباهی ممکن است مشکلات زیادی را برای بازار ایجاد کند و هر کار درست نیز می‌تواند باعث افزایش قدرت این بازار شود.